اغلب در برقراری ارتباط و مهارتهای ارایه، از ظاهر شخصی غفلت میشود.
فرارو- اغلب در برقراری ارتباط و مهارتهای ارایه، از ظاهر شخصی غفلت میشود.
به گزارش فرارو، وقتی برای عموم صحبت میکنید ممکن است سازمانتان یا خودتان را نمایندگی کنید، اما در هر حال خودتان هستید که در خط مقدم قرار میگیرید. کسی که طرف مقابل، گروه یا مخاطبانی که به شما گوش میدهند، میبیند شما هستید و پیش از آنکه دهان باز کنید و خود را معرفی کنید، پیشفرضهای خاصی چه خودآگاه و چه ناخودآگاه در مورد شما شکل گرفته است.
تصورهای اولیه از شما بسیار مهم هستند، میتوانند هم از رفتار و هم از لباس متاثر شوند.
تاثیر بصری حداقل به اهمیت تاثیر کلامی است. مردم خیلی زود بر مبنای حالات چهرۀ شما، لباسهایتان، اینکه چقدر به خودتان رسیدهاید و زبان بدنتان، پیشفرضهایی را راجع به شما شکل میدهند.
کار زیادی برای تغییر قیافۀتان نمیتوانید انجام دهید، اما روی حالتی که چهرۀتان دارد، کارهای بسیاری میشود انجام داد.
در هر صورت، روز جدیدی آمده و هر بحران کوچکی هم که در طول روز برایتان پیش آمده است، مردم نمیآیند که حالت تلخ چهرۀ شما را ببینند.
وظیفۀ شما، نسبت به خودتان و سازمانی که آن را نمایندگی میکنید، این است که بیرونی آرام، دوستانه و حرفهای از خود بروز دهید، فارغ از اینکه درونتان چه حسی دارید. سعی کنید لبخند بزنید و خوشبین به نظر برسید.
انعکاسی که از توی آینه به شما زل میزند، لزوماً همان چهرهای نیست که برای خانواده، دوستان و همکارانتان شناخته شده است، چون که آنها شما را در حالت عادی و وقتی که حواستان به کاری جمع است یا به حرفشان گوش میدهید، میبینند.
چند نفر وجود دارند که صادقانه بتوانند بگویند که وقتی جلوی آینه هستند، حالت چهرۀشان را عوض نمیکنند؟
شکلک در آوردن جلوی آینه کاملاً طبیعی است، این شکلک شاید بالا انداختن یکی از ابروها، اخم کردن یا لبخند زدن باشد. به همین خاطر است که وقتی افراد عکس «بدی» از خود میببینند، خجالت میکشند.
خود واقعی شما:
این طبیعت انسان است که مصلحتاندیش است. همه، رویکرد خود را بسته به افرادی که ملاقات میکنند و اینکه احساس میکنند چه انتظاری از ایشان میرود، تغییر میدهند. شما در حال «انجام وظیفه»، یعنی در انظار عمومی، با خودتان در حال عادی، مثلاً در خانه، یا در کنار خانواده و دوستان، متفاوت هستید. هر کسی نقشهای بسیار و متفاوتی در زندگی دارد. شما ممکن است، در طول روز پدر یا مادر، پسر/ دختر، برادر/ خواهر، دوست، مشاور، مریض، موکل و مصرف کننده باشید.
این نقشهای متفاوت همگی نیازمند کیفیات و مهارتهای ارتباطی مختص خود هستند و ممکن است نیاز به رفتارها و ظاهر متفاوتی، یعنی تصویر بصری خاص، داشته باشید. تصویر بیرونی شما (ظاهر) آن چیزی است که جهان از شما میبیند، در حالی که خود واقعی شما (نه الگویتان یا آن کسی که دلتان میخواهد باشید) کسی است که با خودش صادق است.
چه تصویر بیرونیای مناسب سازمانی است که شما نمایندگیش میکنید؟
فقط شما میتوانید به این سوال جواب دهید. به خاطر طبیعت کار، بعضی سازمانها علاقمندند که کارمندهایشان لباس غیررسمیتر بپوشند، در حالی که برخی دیگر انتظار لباس رسمیتر را دارند. مهم است که لباستان متناسب با محدودیتهای مدنظر باشد.
هیچ کس انتظار ندارد که خود را آن چیزی که نیستید بستهبندی کنید، اما ظاهر شما انعکاسی است از اعتماد به نفس شما و شما باید هدفتان این باشد که خودتان به صورتی که بیشترین مزیت را برایتان دارد، عرضه کنید. شاید هنگام کار در سازمانتان لباس غیررسمی و روزمره بپوشید، اما ترجیح این است که وقتی سازمانتان را در جلسهای خارج از سازمان نمایندگی میکنید، رویکردی رسمیتر داشته باشید.
چه رسمی و غیررسمی، رسیدگی به خود و ظاهر تروتمیز همیشه باید رعات شوند.
درک زبان بدن یکی از مهمترین جنبههای عرضۀ خود است. تصویری که از خود فیزیکی خود منتقل میکنید، آنچه را که به صورت کلامی منتقل میشود را حمایت و تقویت میکند. اگر تصویر بصری با پیام کلامی تفاوت زیادی داشته باشد، معمولاً تصویر غیرکلامی است که شنونده باور میکند.
نحوۀ نشستن، ایستادن و ژستها و حالات رفتاری شما، و حالات چهره، بسیار بیش از واژگانی که استفاده میکنید، احساس شما را در آن لحظه نشان میدهند. وقتی افراد مضطربند یا احساس راحتی نمیکنند، «عادات بد» رفتاریشان بیشتر به چشم میآید.
آگاهی از زبان بدنتان، از اینکه تحت فشار چگونه رفتار میکنید، چه علائمی را به صورت ناخودآگاه بروز میدهید، و چگونه اعصاب و استرس شما تظاهر فیزیکی پیدا میکنند، به شما کمک میکند که بفهمید چه تصویری از شما به دیگران منتقل میشود. همچنین توضیح میدهد که چطور ممکن است بعضاً تصور اشتباه از شما شکل بگیرد و باعث سردرگمی شود.
تمرین بر روی زبان بدن، راهی است برای بهبود عرضۀ خود. برای مثال، وقتی که روی چیزی دشوار تمرکز میکنید، حالت شما ممکن است حالت شخصی به نظر برسد که در دردسر افتاده است در حالی که در واقع شما به هیچ وجه مضطرب نیستید، بلکه فقط جذب مسئلهای شدهاید. منظور این نیست که با یک لبخند ثابت اینور و آنور بروید، بلکه فقط حواستان باشد که خود فیزیکی شما ممکن است مجموعهای از علائم را وقتی که ذهنتان جای دیگری است، بروز دهد.
زبان بدن میتواند به عنوان ماسکی برای انتقال احساسات متضاد مورد استفاده قرار گیرد. شاید بارها پیش آمده باشد که بدون اینکه کلمهای از حرفها را فهمیده باشید، سرتان را به علامت تایید تکان دادهاید و در حالی دلتان میخواسته جوابی تند بدهید، لبخند زدهاید یا بعد از یک سخنرانی خوابآور با اشتیاق دسته زدهاید. در این موارد، قضیه این نیست که دو رو بودهاید، بلکه از زبان بدن به شکلی مثبت استفاده کردهاید تا رفتاری مناسب نشان داده باشید.
ژستهای ما بخشی از شخصیت ما هستند، بخشی از اینکه چطور خود را بروز میدهید. حرکات دست و بازو میتواند برای تاکید استفاده شده، به توضیح دادن کمک کند و اشتیاق را نشان دهد. اینها تنها زمان به علائم منفی بدل میشوند که انقدر تکرار شوند که برای بیننده و مخاطب اعصاب خردکن شوند. شنوندهها ممکن است آنقدر حواسشان به خاطر بازی کردن ممتد فردی با موهایش پرت شود، زدن با خودکار روی میز و امثالهم پرت شود که دیگر صحبتها نشنوند. این علائم منفی میتوانند باعث فروپاشی فرآیند ارتباط شوند.
زبان بدن مثبت شامل موارد زیر است:
حفظ تماس چشمی با فردی که با او صحبت میکنید
لبخند (در صورت مناسبت) اما به خصوص در هنگام سلام و علیک و انتهای گفتگو
راست نشستن روی صندلی و قدری تمایل به جلو (این نشان میدهد که توجه دارید)
سر تکان دادن به علامت تایید
محکم دست دادن
نشان دادن بیرونی آرام
علاقمند به نظر آمدن
زبان بدن منفی شامل موارد زیر است:
نگاه نکردن به فرد هنگام صحبت کردن
تکان دادن پا، دست و غیره
حرکت پاندولی به عقب و جلو
خاراندن خود
مرتب گلوی خود را صاف کردن
بازی کردن با موها، لالۀ گوش، جواهرات، عینک، ژاکت و غیرۀتان
جویدن ناخن و انگشتها
خمیازه کشیدن
مرتب به ساعت مچی یا ساعتی در اتاق نگاه کردن
زیادی به دیگران نزدیک ایستادن
بیتوجهی به کسی که صحبت میکند