تعامل چین با بخشهای انرژی و معدن ایران برای حمایت از تقاضای روبهرشد انرژی چین است و پیشبینی میشود چین بهترتیب در سالهای ۲۰۲۵، ۲۰۳۵ و ۲۰۴۰ به اوج نیازش برای نفت، زغالسنگ و گاز طبیعی برسد. بهدلیل تشدید تحریمهای بینالمللی، ایران بهطور فزایندهای به تجارت با چین وابسته شده است و تخفیفهای جذابی برای خرید نفت خام ارائه کرده است. بر اساس گزارشها، تخفیفهای ایران روی پروپان نیز تا ۱۶ درصد از قیمتهای عربستان سعودی کاسته است.
روابط چین و ایران همواره تابعی بوده از روابط چین و آمریکا. چین بزرگترین صادرکننده کالا به آمریکا است و آمریکا نیز بزرگترین واردکننده جهان است؛ بنابراین بدیهی است که چینیها روابط تجاری اندکشان با ایران را با در نظر گرفتن کیفیت روابطشان با آمریکا بهپیش ببرند. آنچه در ذیل میخوانید گزارشی است که توسط کمیته بازبینی روابط اقتصادی امنیتی چین و آمریکا در دولت آمریکا نوشته شده است. خواندن این گزارش به درک نگاه آمریکاییها به نوع رابطه ایران و چین کمک میکند. این گزارش که همزمان با سفر رئیسجمهوری ایران به چین از سوی هممیهن ترجمه شده، در ماه جولای سال ۲۰۲۱ تهیه شده، اما بسیاری از اعداد و ارقام آن تغییر چندانی نداشته است.
به گزارش هممیهن، روابط چین و ایران ریشه در همکاری دوطرفه و عملگرایانه در زمینه منافع منطبق بر یکدیگر دارد، اما در سالهای اخیر به مشارکتی تبدیل شده است که آشکارا مخالف نظم بینالمللی به رهبری ایالاتمتحده و در تضاد با ارزشهای جهانی مانند حقوق بشر است. درحالیکه این رابطه همیشه از خصیصه مخالفت آشکار با آمریکا برخوردار بوده، این پویایی در روابط برجسته شده است، زیرا چین با قاطعیت بیشتری خود را بهعنوان جایگزینی برای رهبری جهانی ایالاتمتحده معرفی کرده است.
بر این اساس، نخبگان چینی و ایرانی اغلب از نظم بینالمللی تحت رهبری ایالاتمتحده انتقاد میکنند و هر دو کشور این نظم موجود را غیرمنصفانه و «تکقطبی» میدانند. ایران بهنوبه خود، چین را بهعنوان یکی از معدود قدرتهای جهانی میداند که توانایی حمایت دیپلماتیک از ایران در برابر فشارهای آمریکا را دارد و حمایت چین از ایران در روزهای اولیه جمهوری اسلامی، مانند انتقال تسلیحات و همکاریهای انرژی را بهخاطر میآورد. پکن در طول جنگ ایران و عراق هواپیماهای جنگنده، موشکهای زمین به هوا، موشکانداز، تانک و توپخانه را به تهران عرضه کرد و در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ کمک قابلتوجهی به ایران در توسعه برنامههای موشکی و هستهای ارائه کرد.
درعینحال، دولت چین همواره در تعامل خود با ایران فرصتطلب بوده و در حمایت از دشمنان منطقهای ایران در زمانی که پکن آن را در راستای منافع ملی خود میداند، تردیدی به خود راه نداده است. امروز، پکن مرتباً طرف تهران را در اختلافات با واشنگتن میگیرد. شیجینپینگ، دبیر کل حزب کمونیست چین در سال ۲۰۱۹، در زمانی که ایالاتمتحده تهران را بهدلیل اقدامات بیثباتکنندهاش در منطقه تحتفشار قرار داده بود، اعلام کرد: «مهم نیست که اوضاع بینالمللی و منطقهای چگونه تغییر کند، عزم چین در زمینه توسعه مشارکت راهبردی جامع با ایران بدون تغییر باقی خواهد ماند.»
در پی حمله سال ۲۰۲۰ آمریکا به سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، وزارت امور خارجه چین «بهویژه از طرف آمریکایی خواست آرامش و خویشتنداری را حفظ کنند و از تشدید بیشتر تنشها خودداری کنند» و از آمریکا خواست «از اهرم زور سوءاستفاده نکند.» بهرغم حمایت لفظی چین از تهران، این کشور نگران این است که ایرانِ تهاجمیتر میتواند منجر به درگیری همهجانبه آمریکا و ایران شود و این درگیری دسترسی چین به بازارهای انرژی منطقه را با مشکل مواجه خواهد کرد. علاوه بر این، پکن میخواهد بین شریک تاریخی خود و شرکای جدیدترش مانند عربستان سعودی و امارات تعادل ایجاد کند. این سیاست از اواسط دهه ۱۹۹۰ شروع شد و پس از تحریمهای اعمالشده تحت رهبری ایالاتمتحده علیه ایران در اوایل دهه ۲۰۰۰ شتاب گرفت و پکن بهسمت کشورهای عربی در شورای همکاری خلیجفارس رفت تا نیاز فزاینده خود به انرژی را برآورده کند.
چین از ایران برای پیشبرد جاهطلبیهای ژئوپلیتیک خود استفاده میکند. چین از سال ۲۰۱۵ و همزمان با امضای توافقنامه هستهای و کاهش تدریجی تحریمهای بینالمللی علیه ایران، تعامل دیپلماتیک خود با ایران را بهطور قابلتوجهی افزایش داد. رئیسجمهوری چین در سال ۲۰۱۶ به ایران سفر کرد و دومین رهبر یکی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل شد که پس از امضای توافق به ایران رفت (ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اولین نفر بود). پکن همچنین موافقت کرد از تلاش ایران برای پیوستن به سازمان همکاریهای شانگهای با محوریت چین بهعنوان یک عضو رسمی حمایت کند و متعهد شد همکاریهای دوجانبه را در زمینههای مختلف از جمله علم و فناوری، ساختار قضائیه، رسانه و سرمایهگذاری تعمیق بخشد.
چین از زمان خروج ایالاتمتحده از برجام در سال ۲۰۱۸ به تعامل دیپلماتیک خود با ایران ادامه داده است و اغلب از مناسبات اجلاسهای دوجانبه برای محکوم کردن ایالاتمتحده استفاده میکند و به واشنگتن سیگنال میدهد که چین دارای نفوذ ژئوپلیتیک قدرتمندی در خاورمیانه است. با نشان دادن مخالفت متقابل دو کشور با واشنگتن، پکن و تهران سیاستهای خود را در طول همهگیری کووید-۱۹ با هم هماهنگ کردند. هر دو کشور پیشنهادهای کمک ایالاتمتحده را رد کردند و اتهامات دیگری مبنی بر اینکه «ایالاتمتحده بهطور ناعادلانه سفر به چین را محدود کرده» و «از رسیدن کمکهای پزشکی بینالمللی به ایران جلوگیری کرده است» را تکرار کردند. مقامات و رسانههای ایرانی نیز در جریان این بحران اطلاعات نادرست چینی را منتشر کردند و ایالاتمتحده را مسئول شیوع این ویروس دانستند.
در ماه مارس سال ۲۰۲۱، پکن و تهران قرارداد همکاری ۲۵ ساله خود را که از سال ۲۰۱۶ مذاکره دربارهاش آغاز شده بود، نهایی کردند. بسیاری از جزئیات این توافق فاش نشده است. درحالیکه ایران این توافق را بهعنوان یک «نقشه راه کامل» برای روابط آینده خود با چین معرفی کرده است، چین تأکید کرده که این توافق صرفاً «یک چارچوب کلی برای همکاری چین و ایران» است. این واقعیت که این توافق بلافاصله پس از نشست مارس ۲۰۲۱ آمریکا و چین در آلاسکا امضا شد، نشان میدهد که پکن ممکن است کمتر به جزئیات این توافق علاقهمند باشد، بلکه هدف اصلیاش این بوده که به واشنگتن پیام دهد که چین ظرفیت همکاری با دشمنان ایالاتمتحده برای تضعیف نفوذ ایالاتمتحده در منطقه را دارد.
یکی دیگر از مزایایی که چین از همکاری با ایران بهدست میآورد این است که برنامههای تهران برای دستیابی به تسلط منطقهای، ایالاتمتحده را در خاورمیانه مشغول نگه میدارد و مانع از تمرکز کامل واشنگتن در توجه نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی به منطقه هند و اقیانوس آرام میشود. این مسئله برای منافع ملی حیاتی چین بسیار مهم است. محققان چینی و مقامات سابق، مانند هوآ لیمینگ، سفیر سابق چین در ایران (۱۹۹۵-۱۹۹۱)، استدلال کردهاند که درگیریهای خاورمیانه مانند مناقشه طولانیمدت آمریکا و ایران، مانع تعهد و توجه واشنگتن به منطقه هند و اقیانوسیه میشود.
شییینهونگ، استاد روابط بینالملل در دانشگاه رنمین و مشاور ارشد شورای دولتی چین، به همین ترتیب استدلال میکند: «دخالت عمیقتر واشنگتن در خاورمیانه برای پکن مطلوب است و توانایی واشنگتن برای جلبتوجه و فشار متمرکز بر چین را کاهش میدهد». اقدامات نظامی ایران نیز از تمرکز بیشتر ارتش ایالاتمتحده بر اقیانوس هند و اقیانوس آرام جلوگیری میکند. همانطور که جان بیآلترمن، معاون ارشد رئیسجمهور و مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS)، استدلال میکند، «اگر ایالاتمتحده دو گروه حمله ناو هواپیمابر را در سواحل ایران قرار دهد، تنها میتواند در هر زمان سه ناو در ایستگاه داشته باشد، این به آن معناست که ایالاتمتحده فقط یک ناو را دارد که میتواند به چین اختصاص دهد.» در واقع تهران با اقداماتش ایالاتمتحده را تحتفشار قرار میدهد تا بهعنوان ضامن امنیت منطقه به فعالیتش در خاورمیانه ادامه دهد و در نتیجه خیال پکن در قدرت نظامی آمریکا آسوده میشود.
بهرغم عوامل راهبردی پایدار در پسِ شراکت چین و ایران، مشارکت رو به رشد چین در خاورمیانه طی دو دهه اخیر و روابط نزدیکش با دشمنان منطقهای ایران، مانند عربستان سعودی و امارات، بهعنوان عوامل محدودکننده مهم در روابط دوجانبه دو کشور عمل میکند. استراتژی چین در خاورمیانه ایجاب میکند که چین در یک رقص ژئوپلیتیکی دقیق شرکت کند، و تلاش کند تا تعامل خود را با شرکای استراتژیک دیرینه مانند ایران، به توازن برساند و این کار با تعمیق روابط با شرکای جدیدتر، از جمله اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیجفارس محقق میشود. در جولای ۲۰۲۰، پکن میزبان نشست مجازی نهمین مجمع همکاری چین و کشورهای عربی بود که در آن کشورهای عربی بهدلیل حمایت از اهداف دیپلماتیک جهانی چین، مانند منزوی کردن تایوان و ایجاد یک «جامعهای مبتنی بر سرنوشت مشترک انسانی» با محوریت، تمجید کردند.
درحالیکه مشارکت چین با ایران در سطح سفیران انجام میشود، دولت چین هماهنگی دیپلماتیک در سطح بالاتری را با بسیاری از دشمنان منطقهای تهران حفظ میکند. علاوه بر ایران، شرکای اصلی چین در خاورمیانه، کشورهای عربستان سعودی، امارات و مصر هستند. در سال ۲۰۱۶، شیجینپینگ چند روز قبل از امضای برنامه جامع راهبردی با ایران (برجام)، برای ارتقای روابط دوجانبه به سطح یک مشارکت استراتژیک جامع به عربستان سعودی سفر کرد. در همان سال، دو کشور یک کمیته مشترک در سطح عالی را که مسئول تعمیق روابط دوجانبه بود، به ریاست مشترک کمیته دائمی دفتر سیاسی هانژنگ و شاهزاده محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان تشکیل دادند.
در سفر سال ۲۰۱۸ شیجینپینگ به امارات متحده عربی، پکن و ابوظبی روابط خود را با امضای یک سند مشارکت استراتژیک جامع تقویت کردند. پس از آن، امارات خلدونالمبارک، مشاور خاندان پادشاهی امارات را بهعنوان نماینده ویژه دولت امارات در امور چین منصوب کرد. قاهره نیز از سال ۲۰۱۴ یک شریک استراتژیک جامع برای پکن بوده است و عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر از زمان تصدی قدرت در آن سال ۶ بار به پکن سفر کرده است. پکن همچنین روابطش با اسرائیل، سرمایهگذاری در بنادر و راهآهن اسرائیل را تقویت کرده و به بازیگر مهمی در بخش فناوری پیشرفته اسرائیل تبدیل شده است.
ایران روابط نزدیکتر با چین را برای حمایت از توسعه اقتصادی خود و تضمین برخورداری از حمایت در جامعه بینالمللی، بهویژه در مواجهه با فشارهای ایالاتمتحده، مهم میداند. به گفته جاناتان فولتون، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه زاید، دو جناح اصلی در ایران وجود دارد که از تقویت روابط با چین حمایت میکنند.
جناح اول چین را بهعنوان یک راه نجات اقتصادی حیاتی برای ایران در مواجهه با تحریمهای بینالمللی میبیند. جناح دوم، چین را با برنامههای ایران برای تجدیدنظر در نظم ژئوپلیتیک کنونی در خاورمیانه همدل میداند. بااینحال، همه ایرانیها از روابط قویتر با چین حمایت نمیکنند؛ جناح سومی هم هست که نسبت به چین بدبین است و معتقد است پکن بهطور فزایندهای حاکمیت ایران را تضعیف میکند. بر اساس یک نظرسنجی که در سال ۲۰۱۹ توسط دانشگاه مریلند انجام شد، اکثریت مردم ایران (۵۸ درصد) نظر مثبتی به چین داشتند، درحالیکه ۳۹ درصد نظر منفی به پکن داشتند.
اگرچه ایران علاقه آشکاری به استقبال از حضور چین در خاورمیانه و تقویت روابط با دولت چین دارد، اما روابط دوجانبه همچنان یکطرفه است. درحالیکه چین مزایای منحصربهفردی را برای ایران فراهم میکند که کشورهای کمی مایل به ارائه آن هستند، اما عدم تقارن در روابط، به پکن اهرم اقتصادی عظیمی علیه تهران میدهد. بهعنوان مثال، در سال ۲۰۱۷، گروه CITIC چین یک خط اعتباری ۱۰ میلیارد دلاری به ایران ارائه کرد که احتمالاً به کاهش اثر تحریمهای ایالاتمتحده کمک کرد. به زبان ساده دکتر آلترمن، معتقد است: «ایران طرف ضعیفتر در این روابط دوجانبه است... ایران بهوضوح به چین نیاز دارد، اما چین جایگزینهایی برای ایران دارد.»
روابط اقتصادی چین و ایران نشاندهنده عدم تقارن شدید در قدرت است، زیرا چین از آسیبپذیری اقتصادی ایران پس از سالها تحریمهای فلجکننده سوءاستفاده میکند. طی دهه گذشته، تجارت با چین یک راه نجات اقتصادی برای ایران فراهم کرده است. این مسئله به چین اهرم قابلتوجهی در این رابطه میدهد، تا با تنوع بخشیدن به تعامل اقتصادیاش با ایران در زمینههای سرمایهگذاری در صنایع حیاتی ایران مانند انرژی، معدن و حملونقل، ورود کند. درعینحال، توانایی چین برای تعامل اقتصادی با ایران بهدلیل تحریمهای بینالمللی و مشارکت این کشور با کشورهای خلیجفارس که جذابیت اقتصادی قابلتوجهی برای چین در مقایسه با روابط مناقشهبرانگیز با ایران دارند، محدود شده است.
منافع اقتصادی چین در ایران شامل دسترسی به نفت و سایر مواد خام و همچنین توسعه طرح کمربندراه است. درحالیکه تعامل چین با ایران بهطور قابلتوجهی توسط تحریمها محدود شده است، اما چین روابط خود را با ایران حفظ میکند به این امید که در صورت احیای توافق هستهای، دسترسی بیشتری به منابع استراتژیک مانند انرژی و مواد خام ایران پیدا کند. از نظر چین ایران یک «دارایی تحتفشار» است. اما نگاه چین در سرمایهگذاری در ایران به بازدههایی است که میتواند در آینده داشته باشد؛ مواردی نظیر دسترسی نامحدود و امن به چهارمین ذخایر بزرگ نفت و دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی در ایران که از آنها برخوردار است.
با توجه به جمعیت ۸۵ میلیونی ایران و اقتصاد نسبتاً متنوع، این بازدهها همچنین دسترسی به بازار صادراتی بالقوه پرسود و شراکت در سرمایهگذاری را نیز شامل میشود. موقعیت جغرافیایی ایران در محل تلاقی خاورمیانه، آسیای مرکزی و جنوبی و در امتداد تنگه هرمز، یکی از مهمترین مسیرهای کشتیرانی نفت جهان، ارزش اقتصادی و ژئواستراتژیک آن را برای چین بیشتر میکند.
بیانیههای رسمی دولت چین اهداف بلندپروازانهای را برای افزایش تجارت و سرمایهگذاری با ایران تعیین کردهاند، هرچند نتایج عملی آن کمتر بوده است. در توافقنامه همکاری ۲۵ساله که اخیراً امضا شده، دولت چین وعده داد در ازای دریافت تخفیف نفت، سرمایهگذاری در ایران را تا ۴۰۰ میلیارد دلار در بخشهایی مانند حملونقل، بنادر و مخابرات افزایش دهد. شیجینپینگ در سفر سال ۲۰۱۶ خود به تهران، هدف پکن را افزایش تجارت دوجانبه به ۶۰۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۲۶ اعلام کرد. در این سفر، دو طرف همچنین یادداشت تفاهمی در مورد همکاری در زمینه طرح کمربندراه برای فهرستی از پروژههای منتخب چینی امضا کردند. اگرچه تجارت و سرمایهگذاری چین در ایران در طول زمان رشد کرده است، اما باز هم بسیار پایینتر از اهداف اعلامشده خود است.
در دو دهه گذشته، چین بهعنوان یک شریک اقتصادی مهم برای ایران وارد عمل شده است، زیرا تحریمها باعث عقبنشینی شرکتهای اروپایی و آمریکایی از این کشور شده است. شرکتهای اروپایی قبل از عقبنشینی از بازار ایران، جایگاهی اقتصادی در این کشور داشتند.
اگرچه پکن نشان داده است که قصد دارد روابط اقتصادی با ایران را حفظ یا حتی تعمیق بخشد، اما تمایل این کشور برای انجام این کار بهدلیل تحریمهای بینالمللی و همچنین جاهطلبیهای نسبتاً بزرگترش در خلیجفارس محدود شده است. چین در حال مذاکره تجارت آزاد با کشورهای حاشیه خلیجفارس است. تا سال ۲۰۲۰، تجارت چین و ایران به ۱۴.۹ میلیارد دلار رسید، درحالیکه ارزش تجارت چین با عربستان سعودی و امارات بهترتیب ۶۷.۲ میلیارد دلار و ۴۹.۳ میلیارد دلار بود. بزرگترین واردات چین از هر یک از این کشورها نفت بوده است.
عربستان سعودی و امارات قادر به صادرات مقادیر زیادی نفت برای کمک به تأمین تقاضای عظیم چین برای انرژی هستند، درحالیکه تحریمها ایران را از انجام این کار بازمیدارد. بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹، سهام سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین در ایران ۳۲۷ درصد رشد کرد، درحالیکه میانگین افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهای شورای همکاری خلیجفارس ۱۹۴۱ درصد بود. روند سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین همچنین نشان میدهد که ایران بهرغم امضای قرارداد کمربندراه، از کشورهای شورای همکاری خلیجفارس زمینه سرمایهگذاری و قراردادهای چینی در زیرساختهای حملونقل و انرژی عقب مانده است.
درحالیکه که ایران بهطور فزایندهای تحت تحریمهای اقتصادی منزوی شد، چین به بزرگترین بازار واردات و صادرات این کشور تبدیل شد. چین بیشتر نفت خام را از ایران وارد میکند، درحالیکه ایران کالاهای تولیدی با ارزشافزوده مانند ماشینآلات و تجهیزات صنعتی را از چین وارد میکند. با توجه به اعمال مجدد تحریمهای ایالاتمتحده در سال ۲۰۱۸، تعداد بسیار کمی از پروژهها میان دو کشور محقق شده است و تنها سه پروژه جدید بین سالهای ۲۰۱۹ تا سپتامبر ۲۰۲۰ اعلام شد. جریان ورودی سرمایهگذاری مستقیم خارجی به ایران که در سال ۲۰۱۷ به ۵ میلیارد دلار به اوج خود رسید، حالا ۷۰ درصد کاهش یافت و در سال ۲۰۱۹ به تنها ۱.۵ میلیارد دلار رسید. در این زمان، چین تنها ۵ درصد از سرمایهگذاری مستقیم خارجی ایران را به خود اختصاص داده است. به بیان ساده، چین در سال ۲۰۱۶ برای گسترش سرمایهگذاری در ایران کوتاهی کرده است و این گمان را ایجاد کرده که این کشور به تعهد خود مبنی بر تأمین مالی ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری جدید تحت توافقنامه همکاری ۲۵ ساله تازه امضاشده عمل نکند.
بهدلیل انقضای معافیتهای تحریمهای آمریکا و سقوط قیمت نفت در بحبوحه همهگیری کووید-۱۹ در سال ۲۰۲۰، ایران اخیراً کسری بودجه شدیدی دارد و این مسئله نیاز این کشور به سرمایه خارجی را تشدید کرده است. چین بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ حدود ۳۲ میلیارد دلار وام به ایران ارائه کرده است. خط اعتباری ۱۰ میلیارد دلاری گروه CITIC ۲۰۱۷ به این تصور کمک میکند که چین بهراحتی به ایران وام میدهد. بااینحال، چین وامهای رسمی خود را گزارش نمیکند و دادههای کمی برای تائید کل وامهای چینی به ایران از سال ۲۰۱۴ در دسترس است.
در ادامه خرید نفت ایران، شرکتهای چینی آگاهانه تحریمهای آمریکا علیه ایران را نقض کرده و به حمایت از ایران ادامه میدهند. بهرغم انقضای معافیت موقت چین از تحریمها در آوریل ۲۰۱۹، بسیاری از ناظران تأکید میکنند که چین همچنان به واردات مقادیر قابلتوجهی نفت ایران از طریق روشهای مختلف و دور زدن تحریمها ادامه میدهد. این روشها شامل استفاده از نفتکشهای کشورهای ثالث برای تحویل نفت به مقصد نهایی میشود.
بر اساس دادههای منتشرشده توسط Refinitiv، خرید «غیررسمی» چین از نفت ایران با شناسههای جعلی از کشورهایی مانند مالزی، امارات و عمان از اواخر سال ۲۰۲۰ بهدلیل انتظارات دولت بایدن برای کاهش تحریمها علیه ایران به میزان قابلتوجهی افزایش یافته است. اما اطلاعات درباره واردات رسمی چین تصویر متفاوتی را نشان میدهد. بر اساس دادههای رسمی چین، خرید نفت از ایران توسط چین در سال ۲۰۱۹ کاهش قابلتوجهی را آغاز کرد که نشان میدهد پکن در حال تنظیم پایبندی به تحریمها، خود برای جلوگیری از اعمال مجازاتهایی از سوی واشنگتن، از جمله از دست دادن دسترسی به سیستم مالی ایالاتمتحده است.
تحریمهای ایالاتمتحده و کمپین فشار گستردهتر بر ایران نیز بر منافع تجاری چین تأثیر گذاشته است و شرکتهای فناوری برجسته چینی را بر آن داشته است تا فعالیتهای خود را در ایران متوقف کنند. در مارس ۲۰۱۹، شرکت مخابراتی چینی هوآوی بیش از ۲۵۰ کارمند خود را از ایران خارج کرد. هوآوی و مدیر ارشد مالی آن، منگ وانژو، دختر بنیانگذار و مدیرعامل شرکت رن ژنگفی، قبلاً در اواخر سال ۲۰۱۸ توسط دولت ایالاتمتحده بهدلیل نقض تحریمهای ایالاتمتحده علیه ایران بهدلیل دستیابی به فناوری ممنوعه ایالاتمتحده برای تجارت هوآوی در ایران و جابهجایی آنها با اتهاماتی روبهرو شد. علاوه بر این، در سال ۲۰۱۹، سازنده رایانه چینی لنوو، توزیعکنندگان خود را از فروش به بازار ایران منع کرد.
تعامل چین با بخشهای انرژی و معدن ایران برای حمایت از تقاضای روبهرشد انرژی چین است و پیشبینی میشود چین بهترتیب در سالهای ۲۰۲۵، ۲۰۳۵ و ۲۰۴۰ به اوج نیازش برای نفت، زغالسنگ و گاز طبیعی برسد. بهدلیل تشدید تحریمهای بینالمللی، ایران بهطور فزایندهای به تجارت با چین وابسته شده است و تخفیفهای جذابی برای خرید نفت خام ارائه کرده است. بر اساس گزارشها، تخفیفهای ایران روی پروپان نیز تا ۱۶ درصد از قیمتهای عربستان سعودی کاسته است.
اگرچه چین میخواهد وابستگی خود به نفت خاورمیانه را کاهش دهد، اما تقاضای رو به رشد آن برای انرژی به این معنی است که این کشور مشتری اصلی نفت و گاز هم برای ایران و هم برای رقبای عربش است. زمانی که معافیتهای تحریمی ایالاتمتحده در سال ۲۰۱۹ منقضی شد، چین واردات رسمی انرژی خود را از کشورهای خلیجفارس متعادل کرد. در سال ۲۰۱۴، ایران پس از عربستان سعودی، آنگولا، روسیه، عمان و عراق ششمین تأمینکننده بزرگ نفت چین بود. بااینحال، تا سال ۲۰۲۰، واردات رسمی نفت چین از ایران ۹۴ درصد کاهش یافت، درحالیکه واردات چین از قطر، کویت و امارات بهترتیب ۶۵۱ درصد، ۱۸ درصد و ۸ درصد افزایش یافت. آمارهای رسمی حاکی از آن است که ایران دیگر در میان ده تأمینکننده برتر نفت چین نیست. بااینحال، تحقیقات Refinitiv نشان میدهد که کل واردات چین از نفت ایران، شامل واردات غیرقانونی یا «غیررسمی»، در ماه مارس ۲۰۲۱ به ۳.۷۵ میلیون تن رسیده است که افزایش قابلتوجهی بالاتر از ارقام رسمی است.
به گفته بیژن زنگنه، وزیر نفت وقت ایران در سال ۲۰۱۷، بخش نفت و گاز ایران بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی برای حفظ منابع موجود و عرضه ذخایر جدید آنلاین نیاز داشت. با وجود این، کل موجودی سرمایهگذاری مستقیم خارجی ایران در سال ۲۰۱۹ تنها ۵۷ میلیارد دلار یا کمتر از نیمی از سرمایه خارجی موردنیاز برای این سرمایهگذاریها بود. زنگنه در دیدار با مقامات چینی در سال ۲۰۱۷ با ابراز تمایل ایران برای سرمایهگذاری چینیها گفت که امیدوار است «در کنار ارتقای سطح تجارت بین دو کشور شاهد سرمایهگذاری سرمایهگذاران خصوصی چینی در ایران باشیم.»
بهرغم آرزوهای ایران، سرمایهگذاری چین در بخش انرژی ایران اندک است. در سال ۲۰۱۹، شرکت ملی نفت چین (CNPC) از پروژه پنج میلیارد دلاری توسعه گاز طبیعی پارس جنوبی که بزرگترین پروژه سرمایهگذاری چین تا به امروز در ایران بود، بهدلیل تحریمهای آمریکا خارج شد. این شرکت زمانی که غول نفتی فرانسوی توتال در اواخر سال ۲۰۱۸ بهدلیل ناتوانی در اخذ معافیت از تحریمها از ایران خارج شد، کنترل پروژه را به دست گرفته بود، اما بعداً به همین دلایلِ مشابه پروژه را ترک کرد. سایر پروژههای بزرگ بالادستی که چین در ایران در اختیار داشت نیز با تأخیرهای قابلتوجهی مواجه شدهاند که طولانیترین آنها پروژه میدان نفتی یادآوران است که نزدیک به ۹ سال طول کشید تا آنلاین شود.
انتظار میرود شرکت نفت و شیمی چین (سینوپک) فاز دوم این پروژه را توسعه دهد. بااینحال، کار از سال ۲۰۱۶ بهدلیل اختلافنظر بین سینوپک و شرکت ملی نفت ایران متوقف شده است. علاوه بر این، سرمایهگذاری ۲.۵ میلیارد دلاری CNPC در فاز اول میدان نفتی آزادگان جنوبی در سال ۲۰۰۹، پنج سال بعد در سال ۲۰۱۴ لغو شد و وزارت نفت ایران «عدم تعهد» این شرکت چینی و عدم پایبندی به جدول زمانی تعیینشده در سال ۲۰۱۴ را دلیل این کار عنوان کرد.