فرارو- قسمت هجدهم سریال کرگدن به کارگردانی کیارش اسدی زاده، شنبه ۲۴ اسفند ماه وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
بازیکنی خوبه که خوب بازیکنی باشه! که خوب بازی کنه، که خوب بازی بده. خوب هم بازی رو ببره نه این که بازی رو ببره! بازی رو ببره جلو... که بازی جاش نذاره، که عقب نمونه از بازی... پس نذار که بازی تو رو ببره. تو بازی رو ببر...
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت هجدهم سریال کرگدن اینجا کلیک کنید
در این قسمت کیانا که پیشنهاد ازدواج افشین را دریافت کرده است در دو راهی تصمیم گیری است. او باید تصمیم بگیرد که در بازیای که شروع کرده است بماند و تن به ازدواج با قاتل شوهرش دهد و یا خود را از بازی بیرون بکشد و جانش را به خطر بیاندازد.
ونوشه از نظر روحی مدام شکنندهتر میشود. او در زمان کوتاهی هم نوید را از دست داده است و موقعیتش پیش بالا درستی هایش با خطر روبروست. ونوشه که از کودکی با حمیرا ارتباط داشته است باز هم از او میخواهد که این ضعف روحی او را مرهمی پیدا کند، اما این بار حمیرا هم کمک زیادی نمیتواند بکند.
ونوشه: حالم از خودم بده. احساس حقارت میکنم. حالم بده که به دستش نیاوردم. نمیدونم چرا انقدر بهش وابسته ام حمیرا. باختم حمیرا باختم. همهی هست و نیستم الان دست نویده. خیلی وقتا نفسم سخت بالا میاد. جواب هزار نفرو باید بدم، ولی نمیتونم لال میشم. حالم خیلی بده...
نازنین به دنبال پیدا کردن ردی از چیپ به سراغ مارک میرود، اما باز هم ناکام است. او از طرفی با بهنام که عاشق اوست برای کارهای نوید در شهر میچرخد و از طرفی هم دوباره با پرتوی ارتباط برقرار کرده است. دانیال که از ماجرا با خبر میشود سراغ سرمدی، افسر اطلاعات، میرود.
اما پاسخی که میگیرد موجب سرشکستهتر شدنش میشود: نازنین هر کاری میکند و هر راهی که میرود انتخاب خودش است همانطور که کارهای بقیه اعضای گروه انتخاب خودشان بود.
بعد از مرگ رها و سکوت نوید تک روی و تنهایی کار همهی اعضای گروه بود. گویی این رها بود که موجب همبستگی نسبی گروه میشد.
رهایی که خودش مدت زیادی از زنده بودن نوید باخبر بود و آن را از گروه مخفی میکرد. بعد از اتفاقات پیش آمده و به خصوص مرگ رها هیچ یک از کاراکترها دیگر دلیلی برای همبستگی با دیگری نمیبیند و خودش به تنهایی سعی میکند با مشکلاتش مواجه شود. گیسو به تنهایی به دل تشکیلات ونوشه میزند، نازنین به تنهایی حل مسائل مربوط به نوید را به عهده میگیرد، دانیال به تنهایی پایش را از همه چیز کنار میکشد و کاظی هم با بلایی که ونوشه سر پدرش میآورد و رو شدن دست دایی اش، تنهاتر از همیشه میشود.
کرگدن با رسیدن به قسمت هجدهمش به پیچیدهترین حالت خودش رسیده است. ربوده شدن چیپ و تلاش ونوشه برای پیدا کردنش، تصمیم برای ادامه پیدا کردن راه و خون خانوادهی عظیمی با ازدواج کیانا، بازگشت دایی کاظی، مقاصد پیدا و پنهان هر یک از کاراکترها و مقاصد افراد بالاتر از ونوشه که حضورشان در ماجرا حس میشود و نیروهای امنیتی و اطلاعاتیای که دنبال همان بالادستیها هستن کلاف سر در گم کرگدن را پیچیده و پیچیدهتر کرده است و باید دید که این گرههای کور بالاخره چگونه و به دستان چه کسانی باز میشوند...