حسین ناصری روانشناس پیشگیری در روزنامه شرق نوشت:
روانشناسی، مطالعه علمی رفتار و ذهن تعریف میشود. این علم که تاریخی طولانی، ولی تاریخچهای نسبتا کوتاه دارد، در نزدیک به دو قرن فعالیت تلاش کرده است با درک پیچیدگیهای روان، به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به افزایش آسایش آدمی کمک کند. همه گرایشهای روانشناسی از روانشناسی بالینی گرفته که مشخصا به شناخت و درمان انواع اختلالات روانشناختی میپردازد تا روانشناسی تطبیقی (comparative psychology) که بر مطالعه رفتار در حیوانات تمرکز دارد، در چهار هدف اشتراک دارند: ۱. توصیف رفتار، تبیین رفتار، پیشبینی و تغییر.
درباره پیشبینی، وقتی روانشناس درباره یک پدیده یا اتفاق درک عمیقتری کسب کند، میتواند پیشبینی کند در آینده چگونه، چرا و چه موقع آن اتفاق یا پدیده رخ خواهد داد؟ مثلا وقتی یک محقق به شکل اختصاصی به پیامدهای روانشناختی حاصل از سیل یا زلزله بپردازد، با کسب شناخت عمیقتر از افرادی که دچار اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) شدهاند، با شناسایی عوامل خطر، با دقت و سرعتی بهمراتب بیشتر، میتواند پیشبینی کند که احتمالا چه افرادی در معرض خطر این دست از حوادث خواهند بود.
درباره تغییر هم بهعنوان مهمترین هدف، روانشناسی درصدد است با تغییر آن دسته از ویژگیها و رفتارهایی که افراد به واسطه آنها به خود یا دیگران آسیب میزنند یا با کمک به ایجاد تغییرات مثبت و پایدار در زندگی آنان، به «بهزیستی» جامعه کمک کند. بهاینترتیب در همه گرایشها و رویکردهای موجود در روانشناسی، تمرکز بر تغییر امری مسلط محسوب میشود، حال چه این گرایش، روانشناسی سلامت باشد که به شکلی مشخص معطوف به مداخلات روانشناختی در حفظ و ارتقای سلامت است و چه رویکرد روانشناسی مثبت که برخلاف روانشناسی بالینی بر شناسایی قابلیتها، تواناییها و ارزشهای آدمی و تقویت آنها تأکید دارد.
نکته مهمی که درباره اهداف روانشناسی مطرح میشود، این است که روانشناسی، علمی است که فقط از سوی روانشناسان به کار گرفته نمیشود؛ بلکه هر فرد دیگری نیز میتواند از اهداف ذکرشده در زندگی بهره ببرد؛ مثلا والدین میتوانند در مواجهه با کودک خود چهار هدف اشارهشده را به کار گیرند: ۱. او چه کار میکند؟ (توصیف) ۲. چرا آن کار را انجام میدهد؟ (تبیین) ۳. اگر منِِ والد در برابر رفتار کودک، فلان رفتار را انجام دهم، او چه کار خواهد کرد (پیشبینی) ۴. اگر آن رفتار منفی باشد، منِ والد چه رفتاری در پیش بگیرم؟ (تغییر).
شاید اگر از روانشناسی فقط همین یک مطلب در اذهان همه جای بگیرد که «رفتار علت دارد»، بخشی از مسائل و مشکلات بینفردی حل شود. درباره وضعیت روانشناسی در ایران باید گفت: با وجود آنکه این رشته علمی تا رسیدن به جایگاه مطلوب خود در بین عموم مردم و سیاستگذاران، راهی نسبتا طولانی در پیش دارد، وضعیت روانشناسی در ایران در بین کشورهای منطقه درخور توجه است. مهمترین دلیل این موضوع نیز سابقه دانشگاهی روانشناسی در ایران است که از دهه ۴۰ شمسی بهعنوان یک رشته دانشگاهی ابتدا در دانشگاه تهران و در ادامه در دیگر دانشگاهها شروع به تربیت دانشجو کرد؛ ضمن اینکه از همان دوران، با اعزام دانشجو به دانشگاههای طراز اول دنیا و بازگشت آنان به دانشگاههای کشور، زمینه روزآمدشدن این علم در کشور فراهم شد. بزرگانی مانند علیاکبر سیاسی، محمدباقر هشیار، محمود صناعی، سعید شاملو و... هریک به نوبه خود، نقشی مؤثر در شکلگیری روانشناسی ایفا کردند.
دکتر رضا زمانی یکی از روانشناسان معاصر است که خدمات وسیع او به روانشناسی، گواهی است بر بنیه دانشگاهی این رشته در تربیت دانشجویان انگیزهمند و تأثیرگذار.
او تحصیلات خود را در سال ۱۳۴۷ در حوزه روانشناسی بالینی در دانشگاه مینهسوتا آغاز کرد. او دوره کارورزی خود را در مرکز پزشکی دانشگاه کانزاس گذراند و سپس دوره پسادکترای خود را در دپارتمان روانپزشکی دانشگاه مینهسوتا به پایان رساند. دکتر زمانی پس از بازگشت به کشور در سال ۱۳۵۴، در دانشگاه تهران مشغول به کار شد. او پس از انقلاب به همراه دیگر پیشکسوتان روانشناسی، اقدام به تأسیس انجمن روانشناسی ایران کردند که درحالحاضر خود ریاست آن را برعهده دارد. علاوه بر این، دکتر زمانی پس از بازنشستگی، سه سال رئیس مؤسسه مطالعات علوم شناختی بود. این مرکز یکی از مراکز معتبر پذیرش دانشجو در مقطع دکترا است.
بیوفیدبک و پرسشنامه شخصیتی (معروف به M.M.P.I) از جمله حوزههای آموزشی-پژوهشی مورد علاقه دکتر زمانی است. با توجه به خدمات او، انجمن روانشناسی آمریکا که بزرگترین و مهمترین تشکل صنفی روانشناسان در جهان است، در سال جاری دکتر زمانی را بهعنوان یکی از دو روانشناس، شایسته دریافت جایزه بینالمللی روانشناسی دانست. این جایزه به روانشناسان برجستهای اهدا میشود که خدمات مهمی را برای رشد و گسترش روانشناسی انجام داده باشند. گفتنی است که دکتر زمانی اولین روانشناس ایرانی است که این جایزه را دریافت کرده. با توجه به طیف روانشناسان میانسالی که درحالحاضر، نظریات و یافتههای روز روانشناسی را در دانشگاههای کشور تدریس کرده و هریک در حوزهای به تحقیق و پژوهش میپردازند، امید میرود در آینده جوایز بینالمللی بیشتری نصیب جامعه روانشناسی ایران شود.
اینکه بدانیم امثال دکتر زمانی چه اهمیتی دارند، لازم است بدانیم در روزهای پرتبوتاب فعلی، روانشناسی میتواند و - باید- به مردم در تابآوری این دوران کمک کند، مشروط به آنکه عناصر اصلی برای محققکردن این هدف، وظایف و مسئولیتهای خود را بهدرستی انجام دهند. نظام روانشناسی و مشاوره، انجمنهای علمی و دانشگاهها، پایههای اساسی تقویت این علم در کشور محسوب میشوند. در ادامه درباره هریک از این عناصر توضیحاتی ارائه میشود.
۱. نظام روانشناسی و مشاوره: پس از مشخصشدن رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در سال گذشته، تلاشهای مهمی برای بهرسمیتشناختن جایگاه این سازمان در بین سایر ذینفعان دولتی صورت گرفته است. امید میرود در آینده، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره بهعنوان پایه اول تقویت روانشناسی بتواند جایگاه سیاستگذاری خود در حوزه فعالیتهای صنفی روانشناسان را به شکلی کامل در دست بگیرد، بهنحویکه با افزایش کیفی خدمات روانشناختی مراکز مشاوره در سراسر کشور، نیاز عموم مردم به مشاورههای باکیفیت پاسخ داده شود. با شکلگیری کمیسیون سلامت روان در روزهای گذشته در مجلس، انتظار میرود خلأهای قانونگذاری و تقسیم وظایف بخشهای مختلفی مانند وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی، وزارت علوم و... با همکاری این کمیسیون و سازمان نظام روانشناسی نتایج امیدوارکنندهای داشته باشد.
۲. انجمنهای علمی: انجمنها و تشکلهای علمی با وجود دشواریهای مالیای که با آن دستبهگریبان هستند، کماکان میکوشند با روشهای مختلف به رشد و ارتقای گرایشهای مختلف روانشناسی کمک کنند. انجمن روانشناسی ایران بهعنوان یکی از باسابقهترین تشکلهای فعال در این حوزه با حضور استادن صاحبنام دانشگاهی کشور در تشکیلات خود، در عمل نشان داده که درصدد است با نگاه علمی، ضمن کمک به ارتقای حرفهای روانشناسان کشور، زمینه تقویت جنبی روانشناسی را ایجاد کند. برگزاری هفتمین کنگره روانشناسی توسط این انجمن در پاییز سال جاری، مؤید تداوم فعالیتهای این انجمن در تقویت بنیه علمی روانشناسی کشور است.
۳. دانشگاهها: پایه سوم یعنی دانشگاههای دانشجوپذیر در رشتههای روانشناسی با دو مسئله مهم روبهرو هستند. اولین مسئله تعدد دانشگاههایی است که به شکلی بیضابطه یا بدون سیاستگذاریهای صحیح اقدام به راهاندازی رشتههای روانشناسی در دانشگاه خود کرده اند. براساس آمار ایران بعد از ایالات متحده بیشترین میزان دانشجو را در رشتههای تحصیلات تکمیلی دارد. شاید با نگاهی سادهانگارانه، این موضوع، موفقیت محسوب شود، ولی با توجه به امکانات و کیفیت دانشگاهها در این دو کشور، روشن است که بخش زیادی از فارغالتحصیلان رشته روانشناسی، خدماتی را به مردم ارائه خواهند کرد که آنچنان که باید مؤثر نخواهد بود. خوشبختانه در سال گذشته دانشگاه آزاد، اقدام به تعطیلکردن آن دسته از رشتههایی کرد که استانداردهای لازم را نداشتند. شاید بتوان از این اقدام جسورانه، در برخی از دانشگاههای تحت پوشش وزارتخانههای علوم و بهداشت نیز بهره برد. مسئله دوم، بیانگیزگی دانشجویان به علم و دانش است. کم نیستند دانشجویانی که با رتبههای خوب در دانشگاههای شاخص پذیرفته میشوند، ولی با نمرات متوسط و گاه ضعیف از دانشگاهها فارغالتحصیل میشوند. در این شرایط نقش استادان برجسته مشخص میشود، استادانی که میتوانند با وجود همه ضعفها و نواقص، روحیه جستوجوگری علمی را در کالبد دانشجویان خود بدمند. این دست از استادان با شناسایی دانشجویان مستعد و دادن اعتمادبهنفس لازم به آنان، روانشناسانی تحویل خواهند داد که دغدغه آسایش مردم را داشته باشند. عمر دکتر زمانی و همنسلانش دراز باد.