رابرت گیتس وزیر دفاع ایالات متحده در یکی از بیپردهترین اظهارنظرهای خود در خصوص ارثیه اجتنابناپذیر جنگ در ماه دسامبر گفت: اگر از شش سال جنگ در عراق درس گرفته باشیم اکنون باید به این قطعیت رسیده باشیم که حمله نظامی به ایران تنها دستیابی این کشور به تسلیحات هستهای را تنها دو سال به تعویق میاندازد.
گیتس در همین سخنان تاکید کرد که در میان بد و بدتر، تحریم گزینه بد است که در قبال بدترینها باید به آن متوسل شویم. اگر گیتس همچنان به این عقاید خود پایبند باشد باید اخبار بیست و چهار ساعت گذشته در خصوص استقرار مجهزترین تسلیحات نظامی در کشورهای عربی خلیج فارس را نشانهای دال بر آمادگی این کشور برای تحریم ایران دانست و نه آغاز جنگ سوم در منطقه. حقیقت اما این است که هرگونه حضور نظامی امریکا در منطقه خلیجفارس، به شکل سنتی اجتناب ناپذیر است.
گاردین در ادامه گزارش خود مینویسد: خبر استقرار تجهیزات ضد موشکی در کشورهای حاشیه خلیجفارس که به گونهای متحد منطقهای ایالات متحده هم هستند در داخل ایران و برای ایرانیها هیچگونه معنا و مفهوم خوبی ندارد. این خبر با احتمال آغاز ناآرامیها در ایران به مناسبت 22 بهمن و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی همراه شد. هیچکس از خارج از مرزهای ایران نمیداند که موج ناآرامیها در این کشور به کجا خواهد کشید. اما حقیقت این است که سرکوب معترضان برای وجهه دولت ایران در خارج از کشور خوشایند نیست. دولت ایران تاکنون بارها عوامل خارجی را در ایجاد ناآرامیها دخیل دانسته است. دیپلماتهای آلمانی اخیرا به دخالت در این ناآرامیها متهم شدند. هند هم به دخالت در بلوچستان متهم است و بریتانیا و ایالات متحده هم متهمانی هستند که از سی سال پیش تاکنون بارها در ایران مورد اتهام قرار گرفتهاند. اخیرا هم تهران لیستی از 60 نهاد و سازمان بینالمللی از جمله بیبی سی را اعلام کرده و هرگونه همکاری با آنها را جرم دانسته است. اکنون سوال این است که سیستم دفاعی که ایالات متحده در حال استقرار در منطقه خلیج فارس است برای ایران چه مصرف داخلی دارد؟ در شرایط فعلی که ایران نگران حرکت های ایالات متحده در منطقه ست هرگونه ناآرامی داخلی به شدت به بهانه همکاری معترضان با عوامل خارجی سرکوب خواهد شد.
باراک اوباما یک سال پیش که به قدرت رسید اعلام کرد که دستان خود را برای دوستی به سمت همه از ایران تا سوریه دراز خواهد کرد. اکنون با توجه به رد پیشنهاد غرب از سوی ایران برای انتقال غنیسازی اورانیوم به کشوری ثانی، اوباما عزم خود را برای پس کشیدن این دست جزم کرده است. حقیقت این است که غرب از چندین سال پیش تاکنون انواع تحریمها را علیه ایران تحربه کرده اما به راهکار دیپلماسی برای خارج کردن پرونده هستهای ایران از بحران تنها چند ماه فرصت داده است. اوباما با شعار تغییر به روی کار آمد اما اکنون استراتژی که در برابر ایران اتخاذ کرده در حقیقت اندک تفاوتی با جورج بوش ندارد. بوش هم آخرین راهکار را ابتدای امر تجربه کرد. اوباما اکنون پا جای پا بوش گذاشته و معلوم نیست که این استراتژی نتیحهای متفاوت داشته باشد. واشنگتن باید مطمئن باشد که در دقیقه نود چین و روسیه بی شک پای خود را از این تحریم بیرون خواهند کشید.