درسومين جلسهي رسيدگي به اتهامات متهمان حوادث عاشورا الف.م ، متهم پرونده سوم تفهيم اتهام شد.
اين متهم با اشاره به سوابق محكوميتهاي خانوادهاش اظهار كرد: مادرم عضو گروه مادران صلح بود. پدرم در سال 67 به اعدام محكوم شد و عمويم در سال 63 به دلايلي از ايران خارج شد.
وي افزود: من در جهت نقد كمونيسم بودم و تا كنون عضو هيچ گروه و انجمني نبودم، اما فعاليت نوشتن خود را در رسانههاي داخلي و خارجي انجام ميدادم.
الف.م دربارهي گروه اپوزيسيون خارج از كشور اظهار كرد: اين گروه دچار بحران هويت هستند، مانند چيزي كه در اردوگاه اشرف است، هويتطلب و معارضند. پس از فروپاشي كمونيسم ايراني، اين گروه شروع به مهاجرت به كشورهاي اروپايي كردند. به دل امپرياليسم رفتند و آنجا دوباره دچار بحران هويت شدند و امكان بازگشت هم نبود و كار به آنجايي رسيد كه اپوزيسيون خارجنشين پوسيده، نسخههاي غيرواقعي براي ايران بپيچيند.
متهم پروندهي سوم، با بيان اينكه 80 درصد اپوزيسيون خارج از كشور كمونيست مخالف انتخابات بودند، افزود: اين در حالي بود كه ما آن فضاي شاداب را پيش از انتخابات داشتيم.
وي افزود: من در برخي از سايتها مقاله داشتم. با برخي راديوها مصاحبه كردم. بعد از دورهي زوالي كه گروه مذكور طي كردند تنها راه بازنمايي و بازتوليد هويت اينها رسانههايي شد كه از كيفيت بالايي برخوردار نبودند. ما اينها را خوب ميدانيم و من منتقدشان بودم. من در مقالهاي نوشتم كه سابقهي راديو لندن چه بوده است.
متهم پروندهي سوم ادامه داد:من به عنوان يك شبه انتقادي هميشه منتقد اين دسته بودم و دلم نميخواست آيندهام با آن گذشته گره بخورد. به خاطر همين در مجلات ايران قلم زدم.
وي افزود: اين را از من بپذيريد كه من ناچارا گرايش قلبي به پدرم دارم، اما حقيقت اين است كه آنهايي كه آن سوي آب ايستادهاند كه دوستان قديمي پدرم بودند به راحتي دوست دارند ما را ملعبه كنند به اسم خانوادهي جانباختگان.
وي با اشاره به اينكه در صفحات انديشه چند روزنامهي اصلاحطلب فعاليت داشته و مصاحبههاي زيادي با روشنفكران انجام داده است، گفت: واقعيت اين بود كه اين عده به جاي آنكه زادهي فرهنگ، تاريخ و اجتماع خود باشند، هميشه نگاه از بالا داشتند و نسخهپيچي ميكردند.
وي دربارهي اتهامات خود عنوان كرد: مقالاتي كه من مينوشتم اگرچه موضوعشان سياسي بود، اما كاملا يك گرايش فرهنگي داشتم. كار عمدهي من نوشتن بود. من تجمعات زيادي نرفتم و در تجمع عاشورا هم نه شعاري دادم و نه تخريبي انجام دادم. البته به خاطر اينكه چند ترمي حقوق خواندهام ميدانم كه در آن هواي غبارآلود بين فرد معترض و كسي كه مستقيما شعارهاي ساختارشكن ميداد تفاوتي نبود. البته مقام معظم رهبري گفتهاند مواظب نگفتنهايمان هم باشيم.
در ادامه، قاضي صلواتي از متهم پرسيد آيا با انگيزهي سياسي در تجمع عاشورا شركت كرديد؟ متهم پاسخ داد: من تنها جايي كه با دوستان و همفكرانم كار ميكردم سايت سرپيچ بود و بعد از انتخابات من هيچ مصاحبهاي با راديوهاي خارجي نداشتم. مصاحبهي من با راديو همبستگي هم براي دفاع از شركت در انتخابات بود و با راديو زمانه هم مكالمهاي 2 دقيقهاي داشتم كه گفتم در انتخابات شركت ميكنم و دلايل آن اقتصادي و نقد سياستهاي فرهنگي دولت نهم است.
وي دربارهي نحوهي حضور خود در تجمعات روز عاشورا عنوان كرد: در روز عاشورا با هماهنگي قبلي با پنج تن از دوستانم و بدون قصد سياسي مشخصي در تجمعات شركت كرديم. در مسيري كه از ماشين پياده شديم و حركت كرديم هيچ شعاري نداديم و فقط تماشاگر بوديم.
متهم پروندهي سوم در پاسخ به اين سوال قاضي صلواتي كه آيا شما دوستانتان را براي حضور در تجمعات عاشورا ترغيب كرديد؟ گفت: ماشين مال من بود، اما من دوستانم را ترغيب نكردم. اينطور نبود كه من سازماندهندهي اين پنج نفر باشم و حتي پيش از رسيدن به خيابان حجاب وقتي كه دوستانم تصميم گرفتند به خيابان آزادي بروند همهي دوستانم اقرار كردند كه من نگذاشتم آنها در تجمعات شركت كنند. من از لحظهي اولي كه وضعيت خيابان طالقاني را ديدم فهميدم مسائلي كه اتفاق ميافتد ربطي به عقايد، شعائر و عرف جامعهي ما ندارد.
الف.م در ادامهي دفاعيات خود دربارهي انگيزهي شركت در تجمعات عاشورا گفت: بخشي از اين محاكمه در واقع محاكمهي من نيست. محاكمهي رهبراني است كه حاضر نشدند به احزاب رسمي تن بدهند و فضا را باز گذاشتند تا رسانههاي خارجي و اپوزيسيون خط و ربط تعيين كنند. چرا آنها پاسخگو نيستند؟ چرا كساني كه با ادعاي تقلب، اعلام تجمع كردند مسووليت كارشان را نميپذيرند؟
وي با بيان اينكه در زندان دربارهي انگيزهام بيشتر فكر كردم، افزود: من 11 صبح روز عاشورا در خيابان طالقاني بودم و وقتي به خانه رسيدم متوجه شدم كه چه اتفاقاتي افتاده است و هيچ برنامهريزي نكرده بودم. پس آنهايي كه با بيانيههاي خودشان كه احتمالا خيلي خوشنويس هم هست ما را سر شوق آوردند چه؟
الف.م با بيان اينكه من به سياستهاي اقتصادي و فرهنگي دولت نهم انتقاد داشتم، افزود: من در روزنامههاي رسمي فعاليت ميكردم.
متهم پروندهي سوم دربارهي نحوهي بازداشتش گفت: ابتدا با احضار به دفتر پيگيري وزارت اطلاعات رفتم و آنجا بازداشت شدم.
وي خاطرنشان كرد: من پس از انتخابات هيچ مصاحبهاي نداشتم و اگرچه در گذشته مصاحبههايي داشتم و اين موضوع را تشخيص نداده بودم، ولي پس از انتخابات حاضر به مصاحبه نشدم و مقالهاي ننوشتم كه كسي را تحريك كنم و در ماههاي اخير هم كاملا در روزنامههاي رسمي مطلب نوشته بودم.
وي با بيان اينكه زندان يك فرصت تأمل براي من بود، گفت: در فرصت ايجاد شده توانستم بدون لكنت صحبت كنم و هرچه بود گفتم و صادقانه به من كمك كردند.
وي ادامه داد: من از زماني كه توانستم در انتخابات شركت كنم، در همهي انتخاباتها شركت كردهام و هيچ وقت دم از تحريم نزدم و وقتي راي دادم، فكر كردم جزو حماسهآفرينان هستم، ولي ميدانم در تجمع عاشورا از خط قرمزها گذشتم و آنچه كه در روز عاشورا اتفاق افتاد هيچ احترامي براي عقايد، تقوا و آرامش مردم قائل نبود و فقط دو سه روز بعد جوابش را گرفت.
وي در ادامه با اشاره به اينكه بار اولي است كه بازداشت ميشود، خاطرنشان كرد: من در مقابل مردم سر تعظيم فرود ميآورم و از محضر مقام معظم رهبري و رياست دادگاه طلب عفو و بخشش دارم.
در ادامه قاضي صلواتي با اشاره به اينكه وكيل متهم پروندهي سوم اكنون در دادگاه حضور ندارد و لايحهاي براي دفاع از شما ضميمهي پرونده كرده است، از متهم خواست تا آخرين دفاعيات خود را ارايه كند.
اين متهم در آخرين دفاعيات خود با اقرار به اشتباه خود عنوان كرد: از دادگاه طلب عفو و بخشش دارم، شايد رأفت اسلامي بتواند مرا دوباره به جامعه برگرداند و فضاي قلم زدن به طور موثرتر را براي من ايجاد كند.