
دولت امریکا چند سال قبل اعلام کرد که طی این سالها برای مبارزه با مواد مخدر در خاک افغانستان، حدود 8 میلیارد دلار هزینه کرده است. عدد بسیار بالاست و اگر این رقم بهطور مستقیم، در اختیار دفتر مواد مخدر و جرم سازمان ملل UNODC قرار میگرفت، معادل بودجه 20 سال این نهاد بینالمللی بود
سعید صفاتیان مدیرکل سابق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر در گفت وگو با «اعتماد» می گوید: در صورت متوقف شدن مبارزه با ترانزیت مواد مخدر از مرزهای غرب ایران و به دنبال ورود حجم بالای مواد مخدر سنگین مثل هرویین به اروپا، ظرف مدت یک سال، شاید مصرف هرویین در اروپا به رتبه اول نرسد اما حتما این منطقه را در وضعیت بحرانی قرار میدهد. مهمترین اتفاق هم درگیری بین کارتلهای مواد مخدر فعال در اروپاست.
به گزارش اعتماد، سابقه تولید انبوه تریاک در افغانستان، هنوز به نیمقرن هم نرسیده اما شاخه افغان شبکه قاچاق مواد مخدر، چنان در قبضه بازار 5 قاره برای عرضه تریاک و هرویین افغانی موفق بوده که ظرف سه دهه اخیر، 193 عضو سازمان ملل، باید هرساله رقم هنگفتی از بودجههای عمومیشان را برای مبارزه با دلالان بومی قاچاق تریاک و هرویین افغانستان کنار بگذارند. دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل UNODC در گزارش 2018 خود هشدار داد: «افزایش چشمگیر کشت خشخاش و بهبود تدریجی محصولدهی در افغانستان موجب شد تا تولید تریاک در سال 2017 با رشد 87 درصدی به 9 هزار تن برسد.
در سال 2017، ارزش کشت و تجارت مواد مخدر افغانستان به 6.6 میلیارد دلار رسیده در حالی که این رقم در سالهای گذشته بیشتر از سه میلیارد دلار نبوده و ارزیابی تازه نشان میدهد که از این گردش مالی، سهم کشاورزان افغان، تنها 1.4 میلیارد دلار بوده است. ارزش اقتصادی مواد مخدر در افغانستان، 20 تا 30 درصد درآمد ناخالص داخلی این کشور را تشکیل میدهد و تعداد کشاورزانی هم که به کشت مواد مخدر روی آوردند، در این سال 11درصد افزایش داشته و تجارت و کشت مواد مخدر در سال 2017، برای بیش از 350 هزار نفر از جمعیت افغانستان زمینه کار ایجاد کرده است.»
افغانستان که امروز انحصار تولید بیش از 80 درصد تریاک جهان را از آن خود کرده، یکی از اعضای «هلال طلایی» (از مناطق سهگانه تولید و قاچاق تریاک جهان شامل افغانستان، پاکستان و ایران) است و شبکه داخلی قاچاق مواد مخدر این کشور، از نیمههای دهه 90 میلادی، وسعت کشت را در ولایات شمالی، جنوبی و شرقی افغانستان در حدی توسعه داد که ظرف مدت کوتاهی، میزان کشت خشخاش در این کشور، انحصار تولید تریاک میانمار در «مثلث طلایی» (یکی از مناطق سهگانه تولید و قاچاق تریاک در جهان شامل تایلند، میانمار، لائوس) را شکست و امروز باید ابهت مثلث طلایی را هم همچون مکزیک (سومین قطب افسانهای تولید تریاک که امروز کارتلهایش، به رتبه جابهجایی هرویین در قاره امریکا تنزل پیدا کردهاند) از دست رفته تلقی کرد.
نقشه ترانزیت تریاک و هرویین از افغانستان نشان میدهد که غیر از اقیانوسیه و مناطق قطبی، تمام کشورهای واقع در 5 قاره جهان، بازار هدف تریاک و هرویین افغانستان هستند اما اروپای غربی یکی از مهمترین مقصدهای هرویین افغانستان است چون الگوی مصرف در غرب قاره سبز، متمایل به هرویین است در حالی که ذائقه خاورمیانه، آسیای جنوب و جنوب شرقی و همچنین قاره سیاه، بیشتر به متآمفتامین، تریاک افغانی و حشیش تمایل دارد و بنابراین، هدفگذاری عمده شبکه جهانی قاچاق مواد مخدر- شاخه افغانستان، بر بازار اروپای غربی؛ مجموعهای متشکل از کشورهای ثروتمند با سرانه درآمد سالانه 40 الی 70 هزار دلار و اقتصاد پیشرفته، متمرکز شده چنانکه مقصد 4 مسیر ترانزیت از مبدا افغانستان، اروپای غربی است.
افغانستان – آسیای میانه / روسیه / اروپای غربی
افغانستان – پاکستان / چین
افغانستان – پاکستان / آسیای جنوب و جنوب شرقی
افغانستان – پاکستان / آفریقا / اروپای غربی
افغانستان – پاکستان / آفریقا / کانادا و ایالات متحده امریکا
افغانستان – ایران / آفریقا
افغانستان – ایران / خاورمیانه / اروپای غربی
افغانستان – ایران / ترکیه / اروپای غربی
افغانستان – ایران / ترکیه / اروپای شرقی / شمال اروپا
وقتی هدفگذاری شبکه قاچاق مواد مخدر بر یک نقطه متمرکز میشود، یعنی تمام راههای مواصلاتی منتهی به آن نقطه هدف، ناامن و درگیر قاچاق مواد مخدر و جرایم سازمانیافته خواهد بود با این تبصره که امنیت راهها و قیمت تمام شده ترانزیت و تخلیه نهایی، در انتخاب مسیر موثر است. با وجود آنکه جادههای شمال افغانستان به سمت آسیای میانه و روسیه، مسیر سهلتری برای رسیدن به غرب قاره اروپاست، اما ناامنی این مسیر به واسطه فعالیت گسترده کارتلهای اسلاو و انحصارگرایی شبکههای خشن قاچاق مواد مخدر و فحشا در اروپای شرقی و همچنین، گرانی هزینه حمل در این مسیر که بر قیمت تمام شده عمدهفروشی تاثیرگذار بوده و به کاهش دامنه سود قاچاقچیان افغان منجر میشود، شبکه قاچاق را واداشت تا از اواسط دهه 70، صرفا به انتقال اوزان محدودی از مسیر قزاقستان به سمت روسیه و با مقصد نهایی اروپای غربی بسنده کرده و در عوض، جادههای داخلی همسایگان غربی و جنوبی را به عنوان امنترین و ارزانترین مسیر ارسال بخش عمدهای از تریاک و هرویین افغانی به اروپای غربی انتخاب کند. از نیمه دهه 70 تا امروز، جادههای ایران مسیر مطلوب کاروانهای پیاده و سواره قاچاق مواد مخدر بوده که از مرز زمینی شرق کشور، وارد میشوند تا به مرز غربی در همسایگی ترکیه برسند.
برآورد نهادهای مقابله جمهوری اسلامی ایران؛ وزارت اطلاعات، سازمان زندانها، بسیج، گمرک، نیروی انتظامی و سپاه پاسداران حاکی از آن است که هر ساله، حدود 30 درصد از کل تریاک و هرویین تولید شده در افغانستان، توسط شبکه قاچاق از مرز سیستان و بلوچستان وارد کشور میشود تا پس از انتقال به مرزهای غربی، از مسیر بالکان (ترکیه، بلغارستان، اروپای شرقی) به غرب اروپا برسد. از این میزان ورودی، حداکثر 30 درصد توسط نهادهای مقابله کشف و ضبط میشود و حدود 30درصد هم، سهم شبکه داخلی قاچاق است تا بازار ایران را سیراب کند. نتیجه تجارت سیاه قاچاقچیان همسایه شرقی برای دولت جمهوری اسلامی ایران، میلیاردها تومان خسارت مالی و جانی است که طی سه دهه، بیوقفه و با رشد تصاعدی کمر اقتصاد، نظام تولید و سرمایههای انسانی کشور را خم کرده است.
حمید صرامی؛ مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با موادمخدر، اسفند 97 در بررسی روند 40 ساله مبارزه سختافزاری با قاچاق و ترانزیت مواد مخدر و روانگردانها در کشور، از هزینهکرد برای انسداد مرزهای شرقی و غربی، کشف بیش از 11 هزار تن انواع مواد مخدر و روانگردان، 39 هزار فقره عملیات و درگیری مسلحانه علیه باندهای مواد مخدر، متلاشی کردن 48 هزار باند موادمخدر، کشف 33 هزار قبضه سلاح سبک و سنگین از قاچاقچیان، توقیف و ضبط 195 هزار دستگاه خودرو از قاچاقچیان، دستگیری 7 میلیون و 800 هزار معتاد، توزیعکننده و قاچاقچی مواد مخدر (با احتساب افراد تکراری)، 3811 شهید و 12 هزار جانباز مبارزه با مواد مخدر و انهدام 2036 باب کارگاه و آشپزخانه تولید شیشه در 13 سال اخیر نوشت که خوراک تمام این اقدامات، از بودجههای عمومی کشور تامین شده است.
با وجود روند پیوسته مقابله با قاچاق مواد مخدر در ایران، به دنبال رشد تحرکات شبکه قاچاق افغانستان با هدف کسب سود بیشتر از محل ترانزیت هرویین به اروپا و تامین هزینه حیات گروههای تروریستی مقیم در خاک این کشور، بخش مهمی از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در حوزه مقابله، با شکست مواجه شده چنانکه به استناد گزارش صرامی، هماکنون نرخ شیوع مصرف مواد مخدر و روانگردان در جمعیت عمومی 15 تا 64 سال کشور 5.4 درصد (تعداد کل مصرفکنندگان تفننی، مستمر و معتاد؛ 4 میلیون و 402 هزار و 800 نفر / مصرفکنندگان مستمر؛ 2 میلیون و 808 هزار نفر، معتادان وابسته؛ یک میلیون و 600 هزار نفر) نرخ شیوع مصرف مواد در دانشآموزان هنرستانها و مقطع متوسطه دوم کشور 2.1درصد، نرخ شیوع مصرف مواد در دانشجویان دانشگاههای دولتی 4.7 درصد و نرخ شیوع مصرف مواد در کارگران محیطهای صنعتی 22.7 درصد است علاوه بر اینکه متولیان رصد وضعیت اعتیاد در کشور، سال 97، مجموع خسارت حاصل از قاچاق و ترانزیت مواد مخدر افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران را 200 هزار میلیارد تومان برآورد کردند؛ رقمی معادل 3 برابر هزینهکرد سالانه دولت برای پیشبرد پروژههای عمرانی.
طی 10 سال اخیر، با وجود آنکه تعهدات بینالمللی، همواره دولتهای امضاکننده را به هزینهکرد جهانی برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر و کمک به زمینگیر شدن بدنه قاچاق در کشورهای همجوار منابع تولید و توزیع مواد مخدر ملزم کرده، کمکهای مالی و تجهیزاتی اتحادیه اروپا به جمهوری اسلامی ایران بابت همراهی در مبارزه با قاچاق مواد مخدر افغانستان، افت و خیزهای پر فاصلهای داشته و در آخرین نوبت و از اردیبهشت 97 و پس از خروج امریکا از برجام، اتحادیه اروپا بر همان همراهیهای جسته گریخته هم نقطه پایان گذاشت و اینبار، «تحریم ایران»، بهانه غیررسمی و غیرمکتوب اعضای اتحادیه اروپا برای قطع همراهی با ایران در مبارزه با قاچاق مواد مخدر است. «اعتماد» در گفت وگو با «سعید صفاتیان»؛ مدیرکل اسبق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر و مدیرعامل موسسه دانش اعتیاد (ایرسا)، بیتوجهی اتحادیه اروپا به قواعد دیپلماتیک را بررسی کرده است.
دبیران کل ستاد مبارزه با مواد مخدر در 6 سال اخیر؛ عبدالرضا رحمانی فضلی و اسکندر مومنی و همچنین فرمانده نیروی انتظامی؛ سردار اشتری این هشدار را مطرح کردند و در واقع، این اخطار را به اتحادیه اروپا دادند که اگر ایران مبارزه با قاچاق و ترانزیت مواد مخدر را قطع میکرد یا قطع کند، چه عواقبی در انتظار جوانان اروپایی خواهد بود؛ مواد مخدری که در افغانستان تولید میشود با سهولت بیشتری به کشورهای اروپایی خواهد رسید، مصرف مواد مخدر در این کشورها بالاتر میرود و تعداد معتادان افزایش پیدا میکند. این هشدار، واکنش مقامات ایرانی به رفتارهای چند سال اخیر اتحادیه اروپا بوده که به بهانه تحریمهای تحمیلشده بر ایران، از وظایف خود در کمک به جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از دولتهای متعهد به مبارزه با قاچاق مواد مخدر عقبنشینی کردهاند. شما اخطار مقامات ایرانی را چطور تحلیل میکنید؟
برای تحلیل این موضوع، باید ببینیم وضعیت افغانستان، ایران و اروپا از بابت درگیری با مساله قاچاق مواد مخدر طی دو دهه گذشته، چگونه بوده است. طالبان پس از روی کار آمدن در افغانستان، برای مدت کوتاهی تولید مواد مخدر را کاهش داد اما حضور 41 کشور اروپایی بهعلاوه امریکا در افغانستان، از نیمه دهه 90 میلادی تا امروز و طی 20 سال گذشته چه شرایطی را در این کشور رقم زد؟ تولید مواد مخدر در افغانستان افزایش یافت آن هم با وجود حضور 42 کشور اروپایی و امریکایی در خاک افغانستان؛ کشورهایی که ما در مبارزه با ترانزیت مواد مخدر، سپر بلای آنها میشویم.
دولت امریکا چند سال قبل اعلام کرد که طی این سالها برای مبارزه با مواد مخدر در خاک افغانستان، حدود 8 میلیارد دلار هزینه کرده است. عدد بسیار بالاست و اگر این رقم بهطور مستقیم، در اختیار دفتر مواد مخدر و جرم سازمان ملل UNODC قرار میگرفت، معادل بودجه 20 سال این نهاد بینالمللی بود. اروپاییها؛ انگلیس، فرانسه و هلند هم بودجههای گزافی صرف کردند که تولید مواد مخدر در افغانستان را متوقف کنند. وقتی تولید، به مرحله انبوه میرسد، باید پرسید که ماده مخدر تولید شده در افغانستان، مصرف داخلی یا خارجی دارد؟ بخش عمدهای از تریاک و هرویین تولید شده در افغانستان، به خارج از کشور منتقل میشد و به همین دلیل هم مسیرهای ترانزیت شکل گرفت. مسیرهای سهگانه شامل مسیری که از سمت ترکمنستان و قزاقستان به روسیه میرود و به شمال اروپا منتهی میشود، مسیر دوم که از کشور ما میگذرد و به مسیر بالکان معروف است چون به سمت ترکیه، بلغارستان و اروپای شرقی رفته و تا اروپای غربی ادامه مییابد.
مسیر سوم هم به سمت پاکستان و دریای عمان میرود و در امریکای جنوبی خاتمه مییابد. در حالی که بخش عمدهای از محتوای محموله ترانزیت از این مسیرها، هرویین است و البته حجم ترانزیت در هر مسیر هم بسیار متغیر است، تایید میکنم که قویترین و مقتدرترین کشوری که در منطقه خاورمیانه، با قاچاق مواد مخدر مبارزه میکند، ایران است. مصداق این حرف هم، بیش از 3 هزار شهید و 10 هزار جانباز در مبارزه با مواد مخدر است که تعداد شهدا و جانبازان مبارزه با مواد مخدر در ایران، معادل کل کشتهشدگان و مصدومان دستگاه مقابله با مواد مخدر در اتحادیه اروپا، امریکای شمالی، اقیانوسیه و آسیاست. این جمله کاملا صحیح است که ما، موفق به جلوگیری از ترانزیت و قاچاق مواد مخدر افغانستان به اروپا شدهایم اما سوال این است که افغانستان، واقعا چقدر تریاک و هرویین تولید میکند؟ چه کسی گفته افغانستان 10هزار تن تریاک تولید کرده؟ چه کسی گفته افغانستان 12 هزار تن تریاک تولید کرده؟ امروز حتی عدد دقیقی از میزان تولید پرتقال در ایران وجود ندارد، با وجود آنکه وسعت مزارع کشت ما مشخص است و تمام کشاورزان هم دفترچه دارند.
این وضعیت، در مورد کشت خشخاش و تولید تریاک در افغانستان هم صدق میکند و بنابراین، برخلاف اعلام عمومی درباره سطح 230 هزار هکتاری یا 250 هزار هکتاری زیر کشت خشخاش در افغانستان، عدد دقیق واقعا مشخص نیست. به همین دلیل، درباره میزان تولید تریاک هم نمیتوانیم عدد دقیقی اعلام کنیم بهخصوص که طی چند سال اخیر، کشاورزان افغان از بذرهای اصلاح شدهای استفاده میکنند که خشخاش به دست آمده از این بذر، گرزهای بزرگتر و مرفین بیشتری دارد و بنابراین، مواد مخدر بیشتری هم تولید خواهد شد. علاوه بر این، چه کسی تصمیم میگیرد، چه کسی این سوال را طرح میکند و چه کسی به این سوال پاسخ میدهد که میزان قاچاق از مسیر بالکان، روسیه یا جنوب، چقدر باشد؟
ما فقط میدانیم که هرویین افغانستان، از این مسیرها به اروپا میرسد و البته حجم ترانزیت در هر مسیر هم بسیار متغیر است. به عنوان مثال، ممکن است در یک دوره، فقط 20 درصد محمولهها از مسیر بالکان حمل شود اما در دوره دیگری، حجم این محموله از این مسیر، به 35 تا 40 درصد افزایش یابد. در هر صورت ایران در بحث مقابله با ترانزیت، موفق بوده اما به چه میزان؟ حتی این عدد هم مشخص نیست. چون بخشی از تریاک و هرویین افغانستان، داخل ایران مصرف میشود و هنوز شاهد بحثهایی درباره تناژ مصرف داخلی، کشفیات و میزان ترانزیت از مرزهای ایران هستیم. اما قطعا، محمولهای که از کشور ما به سمت اروپا ترانزیت میشود، از مرزهای غربی کشور خارج میشود و بنابراین، باید به اختلاف فاحش قیمت مواد مخدر افغانستان در شرق و غرب ایران هم توجه داشته باشیم که این اختلاف عددی، به خصوص در مورد هرویین قاچاق، بسیار چشمگیر است و همچنین، به موازات افزایش دامنه اختلاف قیمتها در شرق و غرب ایران، درصد خلوص محموله قاچاق هم به واسطه افزودن ناخالصیها در این مسیر بسیار طولانی ترانزیت داخلی، کاهش مییابد که همواره باید در بحث تولید، مصرف و ترانزیت، تزریق ناخالصی به مواد مخدر مورد توجه باشد. محمولهای که باید از مسیر بالکان به سمت اروپا برود، پس از آنکه مرزهای غربی ایران را پشت سر میگذارد، در اولین مقصد، به ترکیه میرسد و سپس، راهی بلغارستان شده و در نهایت، در اروپای غربی تخلیه میشود.
طی دهه گذشته شبکه قاچاق افغانستان، تمرکز خود را بر افزایش تولید هرویین به دلیل سودآوری بیشتر گذاشته است. بنابراین ظرف 10 سال اخیر بیشترین محمولههای ترانزیت به سمت اروپا باید شامل هرویین افغانستان باشد که اقدامات مقابلهای ایران مانع از رسیدن کل محمولهها به مقصد میشود. تصویر فرضی ایام بعد از قطع مبارزات مقابلهای ایران علیه ترانزیت هرویین به اروپا چه میتواند باشد؟
فرض کنیم که دولت ایران، توقف مبارزه با قاچاق مواد مخدر و رهاسازی انسداد مرزیCONTROL BOUNDARY و بیاعتنایی به ترانزیت مواد مخدر افغانستان از مرزهای غربی کشور را اعلام و اجرا کند؛ چنانکه حدود 10 سال قبل هم این بحث در سازمان ملل مطرح شد. از آنجا که بیشترین ترانزیت به سمت اروپا، هرویین است، در صورت حمل آزادانه هرویین به اروپای غربی و از مسیر بالکان، به دلیل کاهش ریسک حمل و قاچاق، قیمت هرویین هم کاهش مییابد. به دنبال کاهش قیمت در اروپای غربی، میزان مصرف هرویین افزایش مییابد و البته، به دنبال افزایش مصرف هرویین، حتما شاهد تغییر الگوی مصرف در اروپا خواهیم بود. چرا؟ امروز، بیشترین ماده مصرفی در اروپا، حشیش است.
در صورت متوقف شدن مبارزه با ترانزیت مواد مخدر از مرزهای غرب ایران و به دنبال ورود حجم بالای مواد مخدر سنگین مثل هرویین به اروپا، ظرف مدت یک سال، شاید مصرف هرویین در اروپا به رتبه اول نرسد اما حتما این منطقه را در وضعیت بحرانی قرار میدهد. مهمترین اتفاق هم درگیری بین کارتلهای مواد مخدر فعال در اروپاست؛ کارتلهای حشیش، کارتلهای مواد روانگردان و کارتلهای داروهای اعتیادآور. از سوی دیگر، سیستم قاچاق در اروپای شرقی بسیار قدرتمند است و در شرق اروپا ما با نارکوتروریسم - ارتباط بین باندهای تروریستی و مواد مخدر – روبهرو هستیم.
اگر باندهای سازمانیافته در اروپای شرقی، با افزایش حجم ترانزیت هرویین از ایران به سمت اروپای غربی مواجه شوند، از این اتفاق چشمپوشی نمیکنند چون نتیجه آزادسازی ترانزیت، آشفتگی تولید و قاچاق و بازار عرضه و تقاضای روانگردانها در اروپا خواهد بود که به دنبال کاهش قیمت هرویین و سهولت دسترسی به هرویین ایجاد میشود. در کنار این آشفتگی، دولتهای اروپایی هم در آزادسازی مخدرهای سبک، با چالش مواجه میشوند و به عنوان نمونه، دولت هلند، نمیتواند به سادگی امروز در مورد آزادسازی مخدرهای سبک صحبت کند و اینبار، شاید به قانونمندسازی بازار عرضه و تقاضا فکر کند چون به دنبال افزایش بیرویه ورود هرویین به اروپا، قیمت هرویین در این منطقه کاهش یافته و میل به مصرف هرویین هم رو به رشد میرود و این عوامل، مانع از طرح بحث آزادسازی مخدرهای سبک خواهد شد و حتما، با گذشت دو یا سه سال و به دنبال تغییرات جدی اجتماعی و فرهنگی در پی تغییر الگوی مصرف، دولتهای اروپایی ناچار به تغییر قوانین و تشدید ممنوعیتها و حتی شدت دادن آموزشهای پیشگیرانه خواهند شد.
سال گذشته، گردش مالی قاچاق مواد مخدر افغانستان حدود 6 میلیارد دلار برآورد شد. در صورت توقف اقدامات مقابلهای ایران با ترانزیت مواد مخدر به تلافی رفتار اتحادیه اروپا، این گردش مالی هم افزایش خواهد یافت؟
گردش مالی مواد مخدر و روانگردان در دنیا، بیش از 700 میلیارد دلار است. چه میزان از این عدد، سود است؟ به نظر من بیش از 70 درصد این رقم سود است و هر گونه اقدام مقابلهای با ترانزیت و همچنین، توقف اقدامات مقابله با قاچاق توسط هر کشور، این عدد را دچار نوسانات شدید خواهد کرد و به همین دلیل، شاهد نارکوتروریسم هستیم. در اقتصاد مواد مخدر، پول نقش بسیار مهمی دارد.
کافی است که کارتلهای مواد مخدر اروپای شرقی، از بابت برهم ریختن اقتصاد تجارتشان نگران شوند، حتما در حوزه سیاستگذاری و قوانین ورود پیدا میکنند و فشارهای جهانی را تا حدی افزایش میدهند که پای بحثهای مرتبط، به جلسات سازمان ملل هم برسد چون بازار مالیشان در هم ریخته است. توجه کنیم که بازار مواد مخدر، یک بازار ثابت نیست، یک بازار پویا و مرتبط با بسیاری از بازارهای جهانی است و رد پای کارتلهای مواد مخدر را هم میتوان در اغلب بازارهای بزرگ دنیا دید چون هزینه حضور در این بازارها، بسیار سنگین است و ورود به این بازارها هم بدون جابهجایی رقمهای کلان و پولشویی، غیر ممکن است.
دولت ایران حتما مبارزه با قاچاق مواد مخدر را متوقف نمیکند چون متعهد به تعهدات جهانی است اما با فرض توقف مقطعی مقابله با ترانزیت مواد مخدر، ممکن است به دنبال افزایش گردش مالی قاچاق مواد مخدر، با خطر ورود کارتلها به بازارهای استراتژیک دنیا، بازار نفت و بازار دارو مواجه شویم؟
دقیقا چنین اتفاقی خواهد افتاد و تمام کارتلها دچار چالش میشوند علاوه بر آنکه ممکن است تعادل اقتصادی در برخی حوزهها برهم بخورد و حتی اقتصاد کشورهای کوچک دچار نوسان شود.
چندی قبل، عددی در مورد خسارت مواد مخدر بر اقتصاد ایران اعلام شد؛ سالانه 50 هزار میلیارد تومان که شامل هزینهکرد دولت در حوزه مقابله همچون انسداد مرزها و حتی خسارات انسانی و اجتماعی اعتیاد است. اگر این رقم صرف مبارزه با مواد مخدر و اقدامات مقابله با ترانزیت نمیشد، اقتصاد کشور تا چه حد تحول پیدا میکرد؟
سال 81 تحقیقی در زمینه اقتصاد مواد مخدر انجام دادیم و آن زمان، خسارت مواد مخدر بر کشور ما حدود 11 میلیارد دلار بود. معادل ریالی آن عدد، امروز 200 هزار میلیارد تومان است. حالا تصور کنید که شبکه قاچاق مواد مخدر، ضربه 200 هزار میلیارد تومانی به ما میزند و ستاد مبارزه با مواد مخدر، میخواهد با بودجه 200 یا 300 میلیارد تومانی، با این شبکه مبارزه کند. قطعا چنین مبارزهای صورت نمیگیرد، دولت هم توان پرداخت چنین بودجهای را ندارد. با شرایط اقتصادی امروز، چطور بر قیمت ارز تاثیر بگذارد؟ کشور ما، با موضوعات دیگری هم مواجه است که شاید بسیار بسیار مهمتر از موضوع مواد مخدر باشد. آسیب مواد مخدر، ضربه اقتصادی ناشی از گردش مالی قاچاق است و مهمترین اجزای قاچاق مواد مخدر، اقتصاد و بازار مصرف است؛ عرضه و تقاضا.
اگر اقتصاد را از مواد مخدر حذف کنیم، بسیار شکننده میشود چون اقتصاد، ستون مواد مخدر است. اقتصادی که برای کارتلها و باندها درآمدزاست اما در مقابل، به دولتها و شهروندان آسیب میزند. مصداق آن، خسارت 200 هزار میلیارد تومانی وارده به اقتصاد ایران است. مصداق آن، کارگری است که از یک میلیون و 400 هزار تومان درآمد ماهانه، 500 هزار تومان و بیش از 35 درصد درآمدش را برای خرید مواد مخدر هزینه میکند. حالا این عدد را در دو میلیون و 800 هزار مصرفکننده ایران ضرب کنید.
دولت ایران، همچون باقی امضاکنندگان کنوانسیونهای بینالمللی، متعهد به مبارزه با قاچاق مواد مخدر است. مبارزه به این معنا که هم در داخل کشور با تولید و توزیع و مصرف و قاچاق مواد مخدر مبارزه کند و هم اقدامات مقابلهای را در حدی گسترش دهد که مانع از ترانزیت به خارج از کشور شده و برای باقی کشورها هم مصونیت از آسیب قاچاق مواد مخدر ایجاد کند. تعهدات بینالمللی تا چه حد برای امضاکنندگان الزامآور است؟
تا امروز چند کنوانسیون بینالمللی از جمله کنوانسیون 1967 و 1971 تدوین شده و هر ساله هم، اجلاس هیات کنترل بینالمللی مبارزه با مواد مخدر INCB در دفتر سازمان ملل - وین - برگزار میشود که من هم چند بار در این اجلاس شرکت کردم. در این اجلاس هم بحث درباره الزامات کنوانسیونهای بینالمللی است اما مهم، این است که امضاکنندگان تا چه حد زیر بار این تعهدات میروند. یک کنوانسیون بینالمللی زمانی برای یک کشور الزامآور است که با ساختار و قوانین آن کشور همخوانی داشته باشد. به نظر، جمهوری اسلامی ایران از کشورهایی است که در طول مبارزه با مواد مخدر، به خوبی توانسته خود را به محتوای کنوانسیونها نزدیک کند، قوانین خود را در جهت تاکیدات آنها هماهنگ و بازنگری کند و برای تحقق همین قوانین هم هزینه کند.
در حالی که کشورهای اروپایی، برخلاف ما عمل کردهاند چنانکه امروز در مقایسه با 15 سال قبل، کمکهای مالی به دولت ایران برای مقابله با قاچاق مواد مخدر را بسیار کاهش دادهاند. حتی بودجه دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم ملل متحد UNODC برای ایران، نسبت به 15 سال قبل بسیار کاهش یافته است. البته حجم کمکهای بینالمللی و بخصوص، کمکهای مالی امریکا و اروپا به دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل هم کاهش بسیار داشته و باید از اروپاییها پرسید با توجه به اینکه میدانند ایران خط مقدم مبارزه با قاچاق مواد مخدر است و در این زمینه هم متحمل فشارهای اقتصادی فراوان میشود و امروز هم با مشکلات ناشی از تحریمهای تحمیلی مواجه است، چرا وارد میدان نشدهاند در حالی که تغییر روشها همسو با تاکیدات معاهدات بینالمللی چندان دشوار نیست.
اگر اروپا بهانه میسر نبودن ارسال کمکهای مالی دارد، میتواند در حوزه آموزش و برگزاری دورههای آموزشی توسط متخصصان اروپایی در اقدامات پیشگیرانه به ما کمک کند. امروز 42 کشور اروپایی در افغانستان حضور دارند. اروپا اگر نمیتواند در مراقبت مرزی به ما کمک کند، ولی میتواند انسداد مرزهای افغانستان را متقبل شود که سرباز 18 ساله ما در جبهه مرزی شرق توسط اشرار قاچاقچی به شهادت نرسد. میتواند یک کیلومتر بعد از مرز ما کارخانه بزند و کشت جایگزین را در افغانستان فعال کند تا همزمان، کشت خشخاش و تولید تریاک هم کاهش پیدا کند. اروپا قادر به تمام این اقدامات است اما متاسفانه در پاسخ به هر یک از این کمکاریها، بهانه میآورد که به دلیل تحریم ایران، نمیتواند پولی به دولت ایران بدهد. چه کسی از اروپا پول خواست؟ پولشان را ببرند در افغانستان هزینه کنند و به جای تولید آووکادو و میوههای زینتی، به توسعه باغات پسته و زعفران کمک کنند.
چرا چنین اقداماتی انجام نمیدهند؟ من در افغانستان شرایط تولید تریاک را دیدهام. به نظر میرسد انگلیسیها، فرانسویها، آلمانیها و ایتالیاییها هیچ ماموریتی برای کنترل قاچاق مواد مخدر افغانستان ندارند مگر اینکه شبکه قاچاق، در اقدامات تروریستی هم دست داشته باشد که آن زمان، چون از بابت امنیت منافع ملیشان احساس خطر میکنند، رگ حیات این شبکه را به سرعت قطع کنند. اتفاقا همین اقدامات نشان میدهد که مقابله با شبکه قاچاق برای دولتهای اروپایی دشوار نیست.
تعهدات بینالمللی تا چه حد ضمانت اجرا دارد؟ چرا دولت ایران ملزم به اجرای تعهدات است اما سایر دولتهای امضاکننده همین تعهدات، حالا از وظایف خود و کمک به دولت ایران برای مقابله فرامرزی با قاچاق مواد مخدر عقبنشینی کردهاند؟
ضمانت اجرایی این معاهدهها در آن حد قدرتمند نیست که تصور کنیم دولت فرانسه یا انگلستان یا هلند را مجبور به اجرای تعهدات کند چون به هر صورت، کم کاریهای خود را به تحریم ربط میدهند و متاسفانه، اروپاییها که حالا به ضعف ضمانت اجرایی معاهدات بینالمللی پی بردهاند، دیگر به الزامات این معاهدات هم ورود نمیکنند. اتفاقا، بهترین دیپلماسی بینالمللی میتوانست این باشد که ایران، در داخل کشور برای مقابله با قاچاق مواد مخدر و جلوگیری از ترانزیت هزینه کند و اروپا هم برای خارج از مرزهای ایران سرمایهگذاری کند.
اگر نمیتوانند دوربین دید در شب به ما بدهند، به دولت افغانستان بدهند، اگر نمیتوانند پاسگاههای مرزی ما را تقویت کنند، پاسگاههای مرزی افغانستان را تقویت کنند که مواد مخدر از خاک افغانستان وارد کشور ما نشود، در توسعه کشت جایگزین سهیم شوند و محدودیتهای کشت خشخاش را افزایش دهند. چرا با وجود نیروهای نظامی 42 کشور اروپایی در افغانستان، وسعت زمینهای زیر کشت خشخاش در این کشور، هر سال 10 هزار یا 15 هزار هکتار بیشتر از سال قبل است و تولید مواد مخدر افزایش پیدا میکند و کشفیات افغانستان، هر سال کاهش مییابد و فساد دولتی فراگیر میشود؟