اقتصاد آمریکا در سال 2010 بین دو نیروی مخالف از هم قرار خواهد گرفت. نیروی نخست اين است كه رکود عمیق اقتصادی معمولا منجر به بهبود قوی اقتصادی میشود. نیروی دیگر اين است كه بحران مالی معمولا بهبود اقتصادی را ضعیف میکند.
تقابل این دو نیرو نموداری را به وجود میآورد که شبیه به V، U یا W نیست، بلکه شبیه به علامت جذر معکوس است یعنی افزایشی که به طور شگفتانگیزی سریع است اما سپس یک دوره طولانی رشد ضعیف را درپی دارد.
رکودهای اقتصادی شیب طبیعی رشد را مخدوش میکنند. رکود اقتصادی تقاضا برای مسکن و دیگر کالاها را سرکوب میکند، کسب و کارها را وادار به کاهش تولید، اخراج كاركنان و سرمایهگذاری كمتر از سطح طبیعی میکند. معمولا هرچه رکود اقتصادی عمیقتر باشد اثر منفي اين عوامل، قویتر خواهد بود.
بر اساس تجربیات اقتصاد آمریکا، که در دوره رکود اقتصادی سالهای 2009-2007 حدود 4 درصد انقباض داشته است، باید در نخستین سال بهبود اقتصادی،اقتصاد آمريكا به اندازه 8 درصد رشد کند. نرخ بیکاری که در اواخر سال 2009 در حدود 10 درصد است باید به حدود 8 درصد کاهش یابد.
این امر رخ نخواهد داد. اما رشد اقتصادی آمریکا رقم پیشبینی شده 5/2 درصد را در سال 2010 ثبت خواهد کرد.
موجودی کسب و کارها به شدت درحال کاهش است و حتی یک حرکت کوچک برای پر کردن دوباره موجودی کسب و کارها موجب بهبود سریع تولید کارخانهها خواهد شد. ساختوساز مسکن نوساز کمترین سهم را در تولید ناخالص داخلی از سال 1960 تاکنون داشته است و موجودی مسکن نوساز فروخته نشده کمترین میزان را طی 17 سال دارد. بهبود قابل توجهی به وجود آمده است.
مخارج سرمایهای که نسبت به تولید ناخالص داخلی در کمترین سطح طی 40 سال گذشته قرار دارد، درحال افزایش است. بسته محرک مالی 787 میلیارد دلاری دولت اوباما به دلیل تزریق کند پول به اقتصاد مورد انتقاد قرار گرفته است، اما به همین دلیل موجب رشد خوب اقتصادی در سال 2010 خواهد شد.
اما هیچکدام از این عوامل نمیتوانند بدون چرخه هزینه شخصی و رشد درآمد موجب ادامه رشد قوی پس از سال 2010 شوند. موانع بسیاری بر سر راه گذار از رکود اقتصادی قرارگرفته است. تا اواسط سال 2009 خانوارها به دلیل کاهش قیمت مسکن و ارزش سهام، 12 تریلیون دلار یا 19 درصد از ثروت خود را از دست دادند. این امر قدرت خرید آنها را کاهش داد و آنها را وادار کرد بیشتر پسانداز کنند. گرچه خانوارها به تدریج پسانداز خود را افزایش دادهاند، اما این امر همچنان بدین معنی است که هزینه مصرفکننده که حدود 70 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد، بسیار کندتر از درآمد افزایش خواهد یافت.
بیکاری بالا مانع افزایش دستمزد خواهد شد. درحال حاضر کاهش دستمزد امری عادی است. بدون در نظر گرفتن قیمت پرنوسان انرژی، تورم که هماکنون در حدود 5/1 درصد است به صفر خواهد رسید و ممکن است در اواخر سال 2010 به تورم رکودی تبدیل شود.
تورم رکودی فشار واقعی بدهی را افزایش میدهد و موجب تضعیف بیشتر هزینه مصرفکننده میشود.
فهرست موانع بر سر راه بهبود اقتصادی ناامیدکننده است، اما اقتصاد آمریکا به رکود باز نخواهد گشت. جمعیت آمریکا همچنان درحال افزایش است. دو سال طول کشید تا آمریکا توانست مشکلات بانکهای این کشور را حل کند. دوران رونق اقتصادی آمریکا برخواهد گشت، اما نه خیلی زود.