bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۷۲۰۵۴

تهیدستانی که به ثروتمندان یارانه ‌می‌دهند

امروز نیازمند آن هستیم که با توسعه درآمد‌های پایدار شهری برای شهرداری‌های عمدتا ورشکسته کشور توجه ویژه‌ای هم به اقشار آسیب‌پذیر و طبقات میانی جامعه داشته باشیم. آنهایی که بیشترین بار تلاطم‌های بازار اقتصاد امروز کشور را به دوش می‌کشند و بیشترین خشم، یأس و ناامیدی را نیز با خود حمل می‌کنند اما کمترین سهم را از آسمان شهر دارند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۴ - ۰۵ شهريور ۱۳۹۷

ناهید خداکرمی-عضو شورای شهر تهران در روزنامه شرق نوشت: از اقتصاددانان شهیر کشور اجازه می‌خواهم به زبانی ساده و برگرفته از گفت‌وگو با زنان و مردانی که هر روز با آنان در ارتباطم، نکته و برگی از دفتر صدبرگ رنج معاش امروز آنان را بازگو کنم. شاید کمتر شهروندی باشد که در غروب یک روز پنجشنبه در معابر و خیابان‌های مرفه شهر اتومبیل‌های گران‌قیمتی را که به قول جوان‌های امروز «دوردور»کنان فخر خود را به رخ فقر طبقه متوسط و پایین جامعه می‌کشند، مشاهده نکرده باشد.

بعید است که هر روز کودکان پابرهنه و زنان حامله فال‌فروش و گل‌فروش را پشت چراغ قرمز چهارراه‌ها نبینیم یا قامت خمیده مردان و کودکان زباله‌گرد آزارمان ندهد. این روز‌ها کم نیستند مکالمه‌هایی درباره تأثیر شرایط حال حاضر کشور بر ثروتمند‌ترشدن و چندین برابرشدن املاک تجاری، مسکونی و دارایی‌های مرفهان بی‌درد شهر که در بین مردم با حسرت و خشم رد‌و‌بدل می‌شوند.

فضای مجازی و حقیقی رسانه‌ها نیز عمدا یا سهوا با تأثیر از شرایط حال حاضر در حال تولید هشتگ‌های خشم‌آلود ‌و نفرت‌پراکنی‌های قبیله‌ای، قومی و صنفی هستند. از همه نگران‌کننده‌تر موضوع گفت‌وگو‌های خانوادگی و دوستانه است که سرشار از سرزنش و حسرت از نداشتن‌ها و غفلت از فرصت‌هاست.

سردی افسوس‌های کوچک و بزرگ در جملات ماضی شرطی ولی میهن‌سوز مانند: «اگر 10میلیون داشتم و سه‌هزار دلار خریده بودم، حالا شده بود 30 میلیون»، «اگر 100 میلیون پس‌اندازم را دلار خریده بودم، حالا شده بود 300 میلیون، اگر پنج سکه کادوی عروسی دخترم را برای پرداخت شهریه پسرم نفروخته بودم، حالا می‌شد 15 سکه و شهریه تا پایان تحصیلاتش تأمین می‌شد» و... ؛ اگر‌هایی که ریشه اخلاق، نوع‌دوستی و وطن‌دوستی را می‌سوزاند و بی‌اعتمادی و بدبینی به حاکمیت را با ناامیدی از آینده و رفتارهای ضداجتماعی نمایان می‌کند.

در این میان تداوم اشتباهات هرچند قانونی توأم با بی‌تدبیری برخی طرح‌های مداخله‌ای تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان نیز نه‌تنها باری از دوش شرایط بغرنج اقتصادی اجتماعی مردم نمی‌کاهد بلکه هر روز بر رنج و آلام آنان می‌افزاید و غرور و اعتمادبه‌نفس قشر پاک‌دست کشور را نیز نشانه می‌گیرد. بیش از سه دهه است که مدیریت آزمون و خطای کشور، بدون کمترین نوآوری و خلاقیتی فقط بر مبنای تلاش همه‌جانبه برای کنترل همه امور جامعه دست‌به‌دست می‌چرخد و آینده، رفاه و آسایش مردم را قربانی اصرار بر آزمون مجدد روش‌های کهنه و غیرشفاف و شعار‌های بعضا پوپولیستی خود کرده است. کنترل قیمت ارز، کنترل فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی، نظارت‌های جورواجور، ممیزی، تأیید و رد صلاحیت، گزینش‌های ظاهر‌محور و... همچنان خردورزی، نوآوری، روزآمدی، تغییر و دگرگونی در شیوه زمامداری را به بند کشیده است.

کنترل‌هایی که سرانجام آن نه‌تنها به کاهش امید و مسئولیت‌‌پذیری اجتماعی شهروندان منجر شده بلکه با بسط نابرابری سبب پرداخت یارانه‌ای عظیم از جیب محرومان، کارمندان و کارگران به ثروتمندان شده است.

... به همین دلیل سرمایه‌داری که در یکی دو ماه گذشته به برکت دونرخی‌شدن ارز و تحریم‌ها، اتومبیل، خانه و مغازه‌اش چندین برابر ارزش افزوده داشته است، سهمش در اداره شهر مانند کارگر مستأجری است که درآمدش به یک‌سوم کاهش یافته است و سنگینی بار هزینه‌های زندگی وادارش کرده تا به خودکشی فکر کند. همراه با ارزیابی شیوه‌های تأمین منابع مالی تأمین اجتماعی کشورهای توسعه‌یافته و موفق و تحلیل وضعیت موجود کشور مدت‌هاست که در شورای شهر تدوین راهکاری برای بهبود رفاه و آسایش مردم شهر و کاهش بدهی‌های شهرداری مطرح است و به نظر می‌رسد بهترین راه‌حلی که پتانسیل عملیاتی‌شدن دارد، همان راهی است که کلان‌شهر‌های جهان انتخاب کرده‌اند و آن اداره شهر از محل اخذ عوارض و مالیات بر ارزش افزوده بر اساس میزان برخورداری فرد از مزایای زندگی در آن شهر است.

عمده اداره شهر ‌باید بر عهده افرادی باشد که از برکت زندگی و کسب‌و‌کار در شهری نظیر تهران توانسته‌اند به ثروتی عظیم دست یابند و اگر تهران با این ویژگی‌هایش نبود، آنها هم در چنین موقعیتی قرار نداشتند. متأسفانه مصوبات کنترلی هیئت ‌دولت مبنی بر عدم افزایش تعرفه‌ها و قیمت‌ها به بیش از 10 تا 15 درصد، ابتکار عمل را از شورا‌ها گرفته و توسعه عدالت اجتماعی را در کلان‌شهر‌ها سخت کرده است. سخت‌ترشدن تحریم‌ها و وضعیت بحرانی قابل پیش‌بینی در ماه‌های آینده، به‌همراه بدهکاری عظیم به‌جای‌مانده از گذشته ایجاب می‌کند تا بیش از این برای اصلاح شیوه وضع عوارض و مالیات بر ارزش افزوده تعلل و غفلت نشود.

امروز نیازمند آن هستیم که با توسعه درآمد‌های پایدار شهری برای شهرداری‌های عمدتا ورشکسته کشور توجه ویژه‌ای هم به اقشار آسیب‌پذیر و طبقات میانی جامعه داشته باشیم. آنهایی که بیشترین بار تلاطم‌های بازار اقتصاد امروز کشور را به دوش می‌کشند و بیشترین خشم، یأس و ناامیدی را نیز با خود حمل می‌کنند اما کمترین سهم را از آسمان شهر دارند.

تا دیرتر نشده است مجلس و دولت کمک کنند تا شورای شهر تهران و سایر کلان‌شهر‌ها بتوانند بر مبنای مصالح مردم لایحه اصلاحی افزایش میزان دریافت عوارض دارایی‌های تملیکی را با قید فوریت در دستور کار قرار دهند و درآمد حاصل از آن به مناطق کم‌برخوردار شهر و توسعه زیرساخت‌هایی برای فقرزدایی و کاهش اثر بحران‌های اقتصادی بر زندگی مردم اختصاص داده شود. دلیلی ندارد فردی که با یک اتومبیل چند‌صد‌میلیون‌تومانی در اتوبان‌های شهر تردد دارد، میزان عوارض پرداختی‌اش فقط چنددرصد بیشتر از سایر شهروندان باشد یا برای بنزین مصرفی سوبسید دریافت کند.

عادلانه نیست که مالک خانه‌ای که علاوه بر شرایط متلاطم بازار به‌واسطه طرح تفصیلی شهرداری یا اجرای پروژه‌های عمرانی به‌راحتی قیمت چند‌برابری پیدا کرده مانند کارمندی عوارض بپردازد که در مسکن مهر ساکن است. همچنین توجیه‌شدنی نیست که مالکان مال‌های لوکس تجاری مانند کسبه جزء عوارض کسب و پیشه پرداخت کنند؛ علاوه بر این عوارض اجتماعی تحمیل‌شده بر ساکنان منطقه نظیر ترافیک، آلودگی صوتی و بهره‌مندی از جغرافیای محل کسب نیز قابل دریافت است. پسندیده نیست تا بیش از این افراد محروم و فقرا به ثروتمندان کلان‌شهر‌ها یارانه پرداخت کنند.

فضاهای شهر اعم از پارک‌ها، معابر، اتوبان‌ها، کوه و بیابانش متعلق به همه شهروندان است و آنکه بیشتر از آن بهره می‌برد، ‌باید بیشتر بپردازد.

برچسب ها: تهیدستان یارانه
bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو