فرارو- یک تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: «حسن روحانی هنوز اصلاحطلبانه موضعگیری میکند، اما اصلاحگرایانه عمل نمیکند و مردم هنوز به این ایمان نرسیده اند که حسن روحانی در دوره دوم ریاست جمهوریش از تمام قدرت خود بهره برده باشد و این تیغ تیز انتقادات را به طرف رئیس جمهور نشانه رفته است.»
به گزارش فرارو؛ یکی از انتقادهایی که به حسن روحانی در طول مدت فعالیتش در پاستور به صورت مداوم و پیوسته مطرح میشود این است که به عقیده منتقدان او هرگز با صراحت صحبت نمیکند و صرفا اظهارتش غیر مستقیم و مبهم است. به عبارت سادهتر او یکی به نعل و میزند و یکی به میخ و این صرفا رویکرد او نیست و دیگر دولتمردان فعلی هم از این ماجرا مستثنا نیستند.
در همین خصوص مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه طی گفتگو با فرارو عنوان کرد: «رئیس جمهور در ایران از تعریف حقوقی خاصی برخوردار است که تناسبی با قدرت سیاسی او ندارد. این معضلی است که تمامی روسای جمهور کشور با ان مواجه هستند. به عبارت دیگر در حالی که رئیس جمهور مسئولیت پاسخگویی به عرصههای سیاست داخلی و بینالمللی را دارا است و در عین حال قدرت تصمیمگیری نهایی برای اعمال قدرت در زمینههای گوناگون نیست. رئیس جمهور رئیس شوراهای عالی در حوزههای گوناگون مانند، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی اقتصاد، شورای عالی فرهنگی و... است، اما ساختار و بافت این شوراها اینگونه است که رئیس جمهور با وجود اینکه رئیس این بخشها است، از قدرت کامل برای اداره این شوراها برخوردار نیست.»
وی افزود: «بنابراین او رئیس شورای عالی مجازی است که به مسئله فیلترینگ تلگرام وارد عمل شده است، اما از سوی دیگر ترکیب این شورا از نهادهای فراحکومتی تشکیل شده اند و تحت تاثیر جو موجود در ساختار قدرت قرار میگیرند؛ بنابراین رئیس جمهور که رئیس این شورا است از یک سو باید پاسخگوی افکار عمومی باشد و از سوی دیگر باید در ساختار قدرت زمینههای ایجاد ثبات را در جهت اداره امور فراهم کند. به بیان دیگر رئیس جمهور دارای بالاترین مسئولیت در پاسخگویی و کمترین قدرت برای اعمال نظر خود است. این درحالی است که او با رای مستقیم مردم انتخاب شده و رئیس قوه مجریه است، ولی او از یک شخصیت حقوقی برخوردار است که باید خود را در یک ساختار پیچیده قدرت رای پذیر کند.»
او تاکید کرد: «البته نباید فراموش کرد که جدا از این شخصیت حقوقی، رئیس جمهور دارای یک شخصیت حقیقی است که به عنوان یک رجل سیاسی شناخته میشود و موظف است نظرات خود را با جامعه در میان بگذارد و جایگاه شخصیتی خود را از شخصیت حقوقی منفک کند. در همین راستا به نظر میرسد که حسن روحانی قصد دارد این اصطکاک را برجستهتر کند و با وجود اینکه برخی عنوان کرده اند او هم در شورای عالی فضای مجازی با فیلترینگ تلگرام موافق بوده (البته هیچ مدرکی دال بر این ادعا وجود ندارد)، اما انتقاد اصلی به حسن روحانی این است که چرا او نتوانسته جلوی تصمیم شورای عالی مبنی بر فیلتر شدن تلگرام را بگیرد و جواب این انتقاد در پاسخهای قبلی من مشخص است.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: «با همه این تفاسیر این نکته وارد است که او در صفحه شخصی خود در شبکههای اجتماعی به دنبال این است که نظر شخصی خود را به عنوان یک فرد حقیقی مطرح کند؛ لذا اگر میخواهیم منطقی با آن مواجه شویم باید بگوییم اعلام نظر او در شبکههای اجتماعی قابل قبول است، اما اینکه رئیس جمهور از تمام تواناییهایی حقوقی که دارا است، نمیتواند به میزان کافی تاثیرگذار باشد انتقادی است که بر تمامی روسای جمهور ما وارد است که نتوانسته اند این معنا را بیان کنند.»
مطهرنیا گفت: «رئیس دولتهای نهم و دهم با وجود تمام نقدهایی که به او وارد بوده و است، یک موضوع را مد نظر قرار میداد که آن هم ایستادگی و مقاومت در برابر همین مسائل بود و انتقاد خود را بیان میکرد. اکنون این معنا تاحدودی مورد توقع افکار عمومی برای رئیس جمهوری است که در کمپین انتخاباتی خود با شعارهای اصلاحطلبانه وعدههای اصلاحگرایانه داده است. او هنوز اصلاحطلبانه موضعگیری میکند، اما اصلاحگرایانه عمل نمیکند و مردم هنوز به این ایمان نرسیده اند که حسن روحانی در دوره دوم ریاست جمهوریش از تمام قدرت خود بهره برده باشد و این تیغ تیز انتقادات را به طرف رئیس جمهور نشانه رفته است.»
وی در پاسخ به این سوال که ادامه این رویکرد از سوی روحانی و دیگگر دولتمردان چه تبعاتی میتواند داشته باشد، اظهار کرد: «اکنون مردم در یک فضای گذار از ساختار سیاسی موجود در افکار عمومی قرار گرفته اند و در محافل گوناگون هنری، فرهنگی سیاسی و لایههای مختلف جامعه، صحبتهایی شنیده میشود که بیانگر آغاز دوران گذار از اصلاحطلبی و اصولگرایی هستند و ما این را در دی ماه سال گذشته هم در اعتراضات خیابانی شاهد بودیم؛ لذا باید این مسئله را مدنظر قرار دهیم که به هر تقدیر امروز نوعی واگرایی از فضای سیاسی رسمی در جامعه ملی آغاز شده است و اگر طی ۴۰ سال گذشته جبهه بندیهای سیاسی متوجه دست به دست شدن قدرت بین اصلاحطلبان و اصولگرایان بوده، اما الان به دلیل گسترش فضای ارتباطی با وجود فیلترینگ، ما شاهد نقل و انتقال آزاد اطلاعات و آشنایی مردم با این بافت ساختار قدرت هستیم که نوعی مقاومت دربرابر این ساختار حزبی را ایجاد کرده است.»
او ادامه داد: «بنابراین شاید جریان رقیب بتواند مجددا قدرت را در اختیار بگیرد، اما دیگر نمیتواند به راحتی اعمال قدرت کند. این در حالی است که در فضای منطقی شاهد تغییر و تحولاتی هستیم که میتواند به ناگاه در عرصه سیاست داخلی و موضعگیری تودههای مردم، تاثیر بسزایی بگذارد. پایین آمدن ارزش پول ملی در کشور و ایجاد نوعی استرس در حوزههای گوناگون در سازمانها و نهادهای مختلف که با مشکلات بسیاری مواجه هستند و انتقال روانی آن به تودههای مردمی میتواند منجر به تحرکاتی شود که کنترل آنها به آسانی صورت نپذیرد.»
مطهرنیا درپایان با اشاره به این نکته که برخی معتقدند دست دولت به طور کامل باز نیست، اما باید توجه کرد که آنها باید پاسخگو باشند، گفت: «یک سوی ماجرا است، اما رخ دیگر ماجرا این است که آیا دولت از همان مقدار اندک قدرتی که دارا است، استفاده میکند؟ پاسخ من منفی است و این انتقاد متوجه حسن روحانی است. رئیس جمهور خودش معتقد است که برخی از وزرای او امروز از اصلاح امور ناامید شدهاند و در مسیر دیدگاههای او حرکت نمیکند؛ لذا وقتی دولت در داخل کابینه با این مشکل مواجه است، انتظار از روحانی این است که نیروهای بهتری جایگزین کند؛ لذا هرچند باید پذیرفت که دولت در ایران صرفا به معنای قوه مجریه است و باید اندازه یک قوه از آن انتظار داشت، اما در عین حال توقع از حسن روحانی به عنوان شیخ دیپلماتی که سابقه امنیتی در کارنامه خود دارد، این است که از این حداقلهای قدرت حداکثر استفاده را ببرد و اگر نمیتواند، این شجاعت را داشته باشد که دنبال راه حل دیگری باشد.»
مثل رئیس دولت نهم و دهم که یکه تازی می کرد...