bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۱۷۳۱۹
تاکتیک تخریبی مشترک در قبال دولت اصلاحات و دولت روحانی

آیا سرنوشت دولت دوازدهم و هشتم یکسان است؟

بی شک حملات به دولت در آستانه تشکیل دولت دوازدهم، تداعی گر روزهایی است که بر صندلی این روزهای روحانی، سید محمد خاتمی نشسته بود و قصد داشت دولت دوم خود را تشکیل دهد. در آن دوره هم حملات به وی و کابینه به حدی افزایش پیدا کرده بود که به جرات می توان گفت تندروها موفق شدند خاتمی را در طی دوران ریاست جمهوری خود، آچمز کنند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۵ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۶
فرارو- بی شک حملات به دولت در آستانه تشکیل دولت دوازدهم، تداعی‌گر روزهایی است که بر صندلی این روزهای روحانی، سید محمد خاتمی نشسته بود و قصد داشت دولت دوم خود را تشکیل دهد. در آن دوره هم حملات به وی و کابینه به حدی افزایش پیدا کرده بود که به جرات می توان گفت تندروها موفق شدند خاتمی را در طی دوران ریاست جمهوری خود، آچمز کنند.

به گزارش فرارو بعد از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری فضای سیاسی کشور به نوعی حالت خشن و تندی به خود گرفت. جوی که برآمده از فضاسازی طیف‌های تندرو جریان اصولگرایی به همراه کاندیدای این جریان و برخی نهاد است. فضایی که با مطرح کردن برخی ادعاها از جمله تخلف در انتخابات، طرح دوباره ماجرای کرسنت، مسئله مدرک تحصیلی روحانی و.. ایجاد شده است.

اقداماتی که موجب ایجاد این شائبه شده است که آنها قصد دارند فضای دوقطبی را تا انتخابات مجلس ادامه دهد تا شاید از این طریق بتواند شکست های متوالی خود در انتخابات چهارسال اخیر جبران کند و این زنجیره را پاره کند.

همین مسئله موجب شده بار دیگر خاطرات دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی زنده شود و شباهت های این روزها با آن سال‌ها افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد. در آن دوران هم بعد از انتخابات ریاست جمهوری دور هشتم فضای برای رئیس جمهور وقت بسیار ملتهب و خشن شد. او که به واسطه حملات و تخریب های برخی نهادها و گروه های فشار تمایلی برای حضور دوباره در انتخابات را نداشت با اصرار برخی نزدیکان بار دیگر وارد این کارزار سیاسی شد.

اما بعد از پیروزی شرایط به مراتب بدتر از دولت هفتم شد. از یک سو حملات به وی  ودولت افزایش پیدا کرده بود و از سوی دیگر برخی نهادها مانع از انجام اقدامات مختلف از سوی دولت می شدند و این باعث می‌شد افکار عمومی نسبت به خاتمی دلسرد شوند. البته ایجاد این شرایط را پیش از انتخابات مجلس هفتم کلید زدند.

در آن دوره علاوه بر رد صلاحیت های گسترده نمایندگان اصلاح طلب از سوی شورای نگهبان عرصه را برای خاتمی تنگ تر کردند و از سوی دیگر فضا سازی آنها به گونه ای پیش رفت که اعتماد به خاتمی تا حدود زیادی کاهش پیدا کرده بود و اقبال مردم به اصلاح طلبان، همچون قوای خاتمی، به سرعت تحليل می‌رفت. در نتیجه اسفند ماه ۸۱، قهر مردم از سياست ورزی موجب شد در انتخابات مجلس هفتم کمترين ميزان مشارکت مردمی به ثبت برسد.

اینگونه بود که اصلاح طلبان مجلس را از دست دادند و نوبت به میان داری اصولگرایان و تندروها رسیده بود. البته پیش از آن هم شورای نگهبان جور عدم حضور اصولگرایان در مجلس را می کشید و زمانی که خاتمی در دوره دوم ریاست جمهوری تلاش بسیاری برای تصویب لوایح دوگانه اصلاح قانون انتخابات و تبیین اختیارات ریاست جمهوری  انجام میداد بارها به بهانه مغایرت با شرع و قانون اساسی توسط شورای نگهبان قانون اساسی رد شد.

حالا از یکسو تهمت‌ها به دولت قرار داشت که به صورت مستمر از سوی مخالفان اصلاحات مطرح می‌شد و از سوی دیگر در دانشگاه ها برخوردهای فیزیکی صورت می گرفت و این تفکر که دولت نمی تواند امنیت را تامین کند، روز به روز افزایش پیدا می کرد. در کنار همه اینها مجلس هفتم هم مانعی دیگر بر سر راه دولت اصلاحات بود. به طوری که خاتمی در سال 83 ترجيح داد لوايح دوگانه اختيارات رياست جمهوری را با اعتراض و برای پرهيز از تنش بيشتر، از مجلسی که اکثريت آن در اختيار مخالفان اصلاحات بود، بازپس بگيرد.

در مجموع شرایط به گونه ای پیش رفت که دیگر خبری از آن حمایت‌های دانشجویی از خاتمی نبود و نگاه عمومی به وی تغییر کرده بود. به طوری که خاتمی در واپسین ماه‌های ریاست جمهوری اش در جمع دانشجویان در دانشگاه تهران مورد انتقاد قرار گرفت و سرانجام به خشم آمد. در پاسخ به دانشجویی که با لحنی تند از او سراغ وعده‌های عمل نشده اش را می‌گرفت، خاتمی به خود پرسش کننده اشاره کرد و گفت: من قول داده بودم که شما روبروی رئیس جمهوری خود بایستید و از او انتقاد کنید. به این قول خود عمل کردم.

به هرحال فضا برای خاتمی تا حدی محدود و خشن شده بود که در آخرین ماه های دوران ریاستش بر قوه مجریه زمانی که  در دانشگاه تهران به سخنرانی مشغول بود دانشجویان عصبانی، به سمت او گوجه پرتاب کردند. اتفاقی که باعث شد خاتمی به نکته مهمی اشاره کند. او گفت: من تلاش خود را برای انجام وعده های خود و خواسته های شما انجام دادم اما دست پایم بسته است و اجازه نمی دهند کار کنم.

در مجموع در آن دوره شکست خوردگان انتخابات به گونه ای قدم برداشتند تا خاتمی را منزوی و کاملا آچمز کنند. از تهمت و تخریب آغاز شد و با رد صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب مجلس ادامه پیدا کرد و مخالفت های پی در پی مجلس هفتم با لایحه های دولت هم ضربه های آخر به دولت اصلاحات بود.

بنابراین نه تنها دیگر خاتمی توان کار در قوه مجریه را نداشت بلکه اقدامات تندروها موجب شده بود دیگر افکار عمومی نگاه گذشته و مثبت به خاتمی نداشته باشد. حالا گویی بار دیگراین تاکتیک در دستور کار مخالفان دولت قرار گرفته است. آنها بعد از اعلام نتیجه انتخابات با اسم رمز تخلف در تلاش هستند فضایی ایجاد کنند که دولت را موضع ضعف قرار دهند و افکار عمومی را به سمتی ببرند که دولت با تخلف توانسته رای اکثریت را کسب کند.

این می تواند آغاز بازی باشد. بازی که نه تنها به دنبال انزوای روحانی است بلکه با هدف پیروزی در انتخابات مجلس یازدهم صورت می گیرد. به همین دلیل هم اولین گامی که اصولگرایان بعد از انتخابات برداشتند، طرح موضوع تخلف بود و این را تاحدی پیش بردند که شب گذشته ستادهای مردمی ابراهیم رئیسی فراخوان دادند که مردم برای آنها فیلم و عکس از تخلف های انتخاباتی ارسال کنند.

البته آنها بدون آنکه برای این ادعا دلیل و مدرکی ارائه کنند پا را فراتر گذاشتند و با طرح مسئله «رای حلال»  بازی را پیش بردند. واژه ای که بنا بر گفته موحدی کرمانی، به این معنی است که اگر در سبد رأی یک کاندیدا آراء واقعی او ریخته شود، این آراء پاک و حلال است و اگر آراء دیگری به اشتباه یا عمد در سبدش ریخته شود این آراء پلید و حرام است. 

از سوی دیگر یکی دیگر از مسائل که توسط بخشی از جریان اصولگرایی به خصوص از فعالان نزدیک به جبهه پایداری مطرح می‌شود تشکیل دولت در سایه است. آنها معتقدند که با توجه به اینکه حدود 16میلیون رای کسب کرده اند پس می توانند مطالبات(بخوانید سهم خواهی) خود را پیگیری کنند. 

اما این بخشی از ماجرا است. زیرا اصولگرایان علاوه بر این موارد، برای تحت فشار قرار دادن دولت مسئله ای را پیش از انتخابات مطرح کرده بودند و با وجود اینکه بارها دولت تاکید کرده بود صحت ندارد، به آن دامن زدند. این همان ماجرای سند 2030 بود که حتی صدا و سیما تریبون را در اختیار مخالفان دولت قرار داد تا تفسیر خلاف واقع انجام دهند. 

یعنی رحیم پورازغدی با حضور در تلویزیون تاکید کرد که دولت  طبق سند ۲۰۳۰ می‌خواهند به فساد و انحراف جنسی مشروعیت بدهد. درحالی که امروز علی لاریجانی اعلام کرد هیأت تطبیق مصوبات، اشکال قانونی به مصوبه ۲۰۳۰ نگرفته است. اما صدا وسیما همسو با مخالفان دولت این تریبون را در اختیار آنها قرار داد و شرایط را فراهم کرد که آنها از این رسانه ملی به تشویش اذهان عمومی و تخریب دولت اقدام کنند.

 با همه این تفاسیر واضح است که مخالفان دولت در تلاش هستند تا تاکتیک سال های 80 تا 84 را این بار درباره حسن روحانی عملی کنند. یعنی او را در شرایطی قرار دهند که نتواند به وعده های خود عمل کند و از جایگاه یک رئیس جمهور کاریزماتیک در افکار عمومی افول کند. از سوی دیگر با تخت فشار قرار دادن دولت شرایط را برای چانه زنی فراهم کنند و از دولت امتیازهایی دریافت کنند. اما آیا موفق می شوند؟

این سوالی است که صادق زیباکلام تحلیلگر مسائل سیاسی به آن پاسخ داده است. او در گفت‌وگو با فرارو ضمن بیان این نکته که نه روحانی خاتمی است و نه شرایط امروز وضعیت سال های 80 تا 84 گفت: تنها طیف تندرو اصولگرایی است که می‌خواهد روحانی و دولت دوازدهم را تحت فشار قرار دهند. اما این میان تمام جریان اصولگرایی مشترک نیست.

او ادامه داد:این روزها جریان اصولگرایی به دو دسته تقسیم شده است و دیگر مانند دوران اصلاحات یک دست نیست. الان در این جریان افرادی مانند لاریجانی، باهنر، مصباحی مقدم و... حضور دارند که دیدگاه میانه‌رو دارند و از روحانی هم حمایت می کنند.

وی تاکید کرد: اگر در دولت آقای خاتمی اصولگرایان موفق شدن او را محدود کنند به دلیل یک دستی آنها بود. در آن دوره تنها یک صدا از جریان اصولگرایی بیرون می آمد و آن هم مخالفت با خاتمی بود. بنابراین امروز نمی توانند همان تاکتیک را اجرا کنند و انتظار داشته باشند موفق شوند.
bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین