پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
نفت بر سر سفرههای مردم میآید
این حرف میمون را معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی از قول وزیر نفت، بیژن زنگنه، گفته است.
آندفعه که خود رییسجمهور مملکت گفت میخواهد نفت را بیاورد سر سفره، یک سفره باز شد و یکسری نانشان را زدند در نفت و خوردند. ما چی؟ ما یک مدت سرمان به وام ازدواج گرم شد، بعد به مسکن مهر. بعدش چی؟ هیچی دیگر. به امید مسکن مهر نانخور اضافه کرده بودیم. بعد چی شد؟ هیچی، مجبور شدیم سفره را کلهم جمع کنیم. بعد چی شد؟ هیچی، سفره را که دادیم پای قسط بانک، جاش روزنامه پهن کردیم. بعد چی شد؟ هیچی، روزنامه را توقیف موقت کردند، ما موقتا سفره روزنامه را هم برچیدیم. بعد چیکار کردیم؟ هیچی، چهارزانو نشستیم هیات دولت را یکییکی مدنظر قرار دادیم و اسم تکتکشان را به زبان آوردیم و هی ازشان تشکر کردیم. هی تشکر کردیم.
علم الاعداد اسم وزرای نفت
آن وقتی که وزیر نفت «وزیریهامانه» بود اوضاع اینطوری بود که: ببخشید شما که وزیری، کی قرار است نفت را بیاوری سر سفره مردم؟
وزیریهامانه: با کی هستی؟ ها؟ ما؟ نِه.
بعد که وزیر نفت شد«نوذری»، همان سیاستی در آوردن نفت سر سفره مردم اعمال شد، که مرحوم نوذری در صبح جمعه با شما داشت. یعنی وزارت نفت خندهدار شده بود و ملت کارشان از گریه گذشته بود، هی میخندیدند.
بعد که«میرکاظمی» شد وزیر نفت هم خبری نشد. بعد که«قاسمی» وزیر شد هم خبری نشد. فقط هر چندوقتیکبار توی رسانهها میخواندیم نفت گران شد، منتها مردم بپایند نفتی نشوند.
همینطوری پیش میرفت وزیر بعدی نفت ممکن بود میرزاقاسمی باشد که چون چنین آدمی در دولت نبود تا دل مردم شاد شود، یکدفعه یک کشتیگیر را گذاشتند وزیر اقتصاد، تا قضیه را فیتیلهپیچ و کار را یکسره کند که آنطور که دیدیم، خود استاد ضربهفنی شد.
آوردن نفت، سر شکمی که سفره شده
حالا هم که زنگنه شده وزیر نفت، ما ماندیم لای منگنه. میخواستیم سر شوخی را باهاش باز نکنیم، ولی همین اول کار برگشته میگوید نفت را میآورد سر سفره. آقا چیچی نفت را بیاوری سر سفره؟ به آمار نگاه کن، کاملا مشخص است که شکم ما سفره شده. شما بیزحمت نفت را نیاور سر سفره، همین پول نفت را بهجای برنج هندی و جنس چینی بهصورت ارز وارد کشور کنی، ما راضی هستیم.