تهران، سوم آبان ۱۳۴۸؛ آسمان صاف بود و خیابانها پُر از شور. مردم، ساعتها در کنار خیابان شاهرضا ـ همان انقلاب امروز ـ ایستاده بودند؛ از چهارراه وصال تا جلوی قنادی فرانسه، آن کافه خوشنام و خاطرهساز. سرها از پنجرهها بیرون آمده بود، پاها بر لبه جدول، دلها در التهاب دیدن قهرمان ماه. آرمسترانگ، آرام از کنار میگذشت. شاید نمیدانست که آن روز، تهران، برای لحظاتی ماه را روی زمین مهمان کرده است.