امروز دومین یکشنبه ماه مه است، یعنی «روز جهانی مادر.» البته روز مادر در کشورهای مختلف متفاوت است. اما اگر تک تک این روزها را به پاس گرامیداشت مقام مادر جشن بگیریم، باز هم کافی نخواهد بود.
سومین رمان کیمیایی منتشر شد
«یک روز عصر حدود ساعت ۶ به پسری که با ما کار میکرد گفتم برو و ۲ یا ۳ کیلو از این کاغذهای کاهی بخر میخواهم رمان بنویسم. بعد هم نوشتم اما آن نگارش اولیه گم شد و من دوباره شروع به نوشتن کردم. برای نوشتن جدولی از شخصیتها درست کردم که بدانم تا زمان تولد و یا ویژگیهای آنها را گم یا فراموش نکنم این کار تا ۵ سال طول کشید و رمان به پایان رسید.»
در حالی که آخرین اثر نوشتاری مسعود کیمیایی هفته آینده رونمایی میشود، این کارگردان از آغاز پیش تولید فیلم جدیدش در آخر اردیبهشت ماه خبر داد.
خواندن آثار ادبی همواره با لذت همراه بوده است. در طول تاریخ نویسندگانی ظهور کردهاند که آثارشان سالها، دههها و یا حتی قرنها پس از مرگشان خوانده شده است. در قرن حاضر وضعیت به چه شکلی است؟
روزنامه گاردین اعلام کرد، دانشجوی مصری به جرم به همراه داشتن رمان معروف «1984» شاهکار «جورج اورول» دستگیر شد، این در حالی است که پلیس این کشور میگوید این دانشجو را به جرم فیلم گرفتن از نیروهای ویژهاش دستگیر کرده است.
به بهانه تجديدچاپ رمان «روزگار سپري شده مردم سالخورده»
دنبال بهانه بودم براي گفتوگو، نه گفتوگويي دمدستي و سرسري، گفتوگويي كه از آن «حرف»هاي شنيدني در بيايد؛ «زوال كلنل» كه اين روزها نقل محافل است، ايدهيي تكراري به نظرم ميآمد، در ثاني اساسا رمان هنوز چاپ نشده است، پس حرفها دربارهاش جملگي حاشيهاند و حاشيه از حد كه بگذرد...
به بهانه انتشار «پیرمرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد»
ناشری ناشناس در انگلستان حق ترجمه و چاپ رمان ی سوئدی را خرید که اکنون در اروپا گل کرده و درست دو سال پیش از آن توسط ناشران اسم و رسمدار آمریکایی و انگلیسی جواب رد شنیده بود...
رمان انگار کمی مرده بودم، نوشته مهین دخت حسنی زاده از سوی انتشارات هیلا، منتشر شد.
انگار کمی مرده بودم