bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۴۴۵۸

باسوادترین و مرموزترین مشاور احمدی‌نژاد چه می‌كند؟

تاریخ انتشار: ۱۷:۴۲ - ۲۹ تير ۱۳۹۰


تا چندی پیش كه وی بخش قابل توجهی از ایام سال را در آمریكا اقامت داشت، ارتباط بسیار فعالی با خبرنگاران و رسانه های ایرانی داشت و حتی تماس خبرنگاران وقت نشناسی كه در نیمه شب به وقت آمریكا با صدای زنگ تلفن وی را از خواب بیدار می كردند و خواستار مصاحبه بودند را بی پاسخ نمی گذاشت، اما اكنون به دلایل نامعلوم و مرموز با وجود آن كه اشان در ایران اقامت دارد، از مواجهه و تماس با خبرنگاران داخلی گریزان است.

انتصاب پروفسور حمید مولانا به عنوان مشاور رییس جمهور در سه سال قبل، رسانه های كشور را غافلگیر كرد اما سكوت عمیقی كه مدتی است مولانا به آن پرداخته، مسئله مسكوتی است كه بازخوانی تمامی فرضیه ها و دیدگاه ها در خصوص این چهره دارای سوابق خاص را ضروری می سازد.

به گزارش آینده؛ حمید مولانا كه دارای تابعیت ایالات متحده آمریكاست، یكی از صاحب نظران در حوزه علوم ارتباطات محسوب می شود و ویژگیهای وی كه با درجه استادی در یكی از مهمترین دانشگاه‌های جهان تدریس می كند، از یك سو تفاوت زیادی با سوابق علمی سایر مشاوران و اعضای دولت داشت و از سوی دیگر انتصاب او به دلیل تابعیت آمریكایی وی و همكاری با نهادهای نظامی و امنیتی ایالات متحده موجب شگفتی منتقدان ایرانی گردید.

با این حال، احمدی نژاد بر این انتصاب پافشاری كرد و حتی پس از عزل اكثر مشاوران خود، وی را در این سمت ابقا نمود. اكنون سه سال است كه در لایحه بودجه سالیانه كل كشور بیش از سه میلیارد ریال به عنوان كمك به بنیاد مولانا پرداخت می شود و برخی از اخبار از اختصاص ساختمان بزرگی در یكی از مناطق شمالی تهران به این بنیاد دارد.

با این وجود، در ماههای اخیر تحول عجیبی در رفتار پروفسور مولانا پدید آمده است.

تا چندی پیش كه وی بخش قابل توجهی از ایام سال را در آمریكا اقامت داشت، ارتباط بسیار فعالی با خبرنگاران و رسانه های ایرانی داشت و حتی تماس خبرنگاران وقت نشناسی كه در نیمه شب به وقت آمریكا با صدای زنگ تلفن وی را از خواب بیدار می كردند و خواستار مصاحبه بودند را بی پاسخ نمی گذاشت، اما اكنون به دلایل نامعلوم و مرموز با وجود آن كه ایشان در ایران اقامت دارد، از مواجهه و تماس با خبرنگاران داخلی گریزان است.

در این میان دكتر حسام‌الدین آشنا، رئیس دانشكده ارتباطات دانشگاه امام صادق كه سابقه حضور كوتاهی در معاونت وزارت اطلاعات هم دارد، با توجه به شناخت عمیقش از پرفسور مولانا كه سابقه آن به 23 سال قبل باز می گردد، در مقاله مفصلی سه نظریه را در تحلیل شخصیت و انگیزه های وی مطرح كرده است.

در نظریه نخست كه از موضع مولانا بیان شده، وی به عنوان شخصیتی معتقد و مبارز كه به دلیل اعتقاد به انقلاب اسلامی موقعیت خود در آمریكا را رها كرده و به ایران آمده است، طرح شده است.

در این تحلیل دكتر مولانا نیز فداكاری بزرگی كرده است. او موسایی است كه در دامان فرعون رشد یافته اما علیه او قیام كرده است. در این نگاه به لطف الهی و به مصداق "ای بسا سركنجبین صفرا فزود"، حاصل سالها سرمایه گذاری آمریكاییها به بهترین نحوی بر علیه خود آنان بكار گرفته می شود. به این ترتیب تمام نظریه های مربوط به تربیت نخبگان كشور هدف در كشور مبدا نقض می شود.

او اگر نسبت به سرنوشت كشور بی اعتنا بود می توانست در یكی از دهها موسسه راهبردی كوچك و بزرگ آمریكایی و اروپایی به عنوان یكی از بهترین و معتبرترین محققان امور ایران از حقوق كلان و منحصر به فرد استفاده كند یا حداقل حال كه با سمت استاد تمام بازنشسته شده، می توانست در خانه خود بنشیند و كتابهایش را بنویسد.

تصمیم به ترك آمریكا، آمدن به ایران سر و كله زدن با بوروكراسی و مشكلات زندگی در ایران، پیوستن به دولت در هفتاد و دو سالگی اقدامی نیست كه هر استادی به آن دست بزند. مولانا با این كار در عمل كاملا صف خود را با آمریكاییها روشن كرده و به تمام پیشینه خود پشت پا زده است.در داخل كشور نیز در مقابل همكاران دانشگاهی و ارباب نقد، بار احمدی نژادی بودن را به دوش كشیده و به این عمل هم افتخار می كند.

چنین اقدامی به نوعی از جان گذشتگی علمی و عملی است و او را به راستی به طنین تعهد و سفیر واقعی صداقت تبدیل میكند. سفیری سیار كه با استفاده از شهرت علمی و گذرنامه دوم خود می تواند آزادانه به همه جهان سفر كند و پیام اسلام و انقلاب را به همگان برساند. احمدی نژاد هم با بصیرت مهدوی خود چنین ظرفیتی را تشخیص داده و دانسته كه الماس را الماس می برد و كار در محیط جهانی نیاز به طراحانی با ظرفیتهای جهانی دارد.به این ترتیب حكیمی دنیا دیده به مثابه بوذرجمهر به عنوان مشاور در كنار رئیس جمهور قرار گرفته است.

در نظریه دوم كه از زاویه منتقدان داخلی دكتر مولانا بیان شده، به وی به عنوان یك نفوذی نگریسته می شود كه به دلیل سوگندی كه به قانون اساسی آمریكا در جهت حمایت از منافع این كشور خورده است، همواره نقشی در جهت تامین منافع ایالات متحده ایفا كرده است.

چرا در زندگینامه رسمی مولانا سخن چندانی درباره پیوستن به انجمن ایران و آمریكا، علاقمندی به تحصیل در آمریكا، چگونگی و منشا دریافت بورس وزارت خارجه آمریكا و كیفیت تحصیل، اشتغالات، مفهوم و كاربرد تاسیس رشته ارتباطات بین المللی در دانشكده خدمات بین المللی و دوران بسیار طولانی ریاست خود بر آن نمی گوید؟ در این زندگی نامه خود نوشته تنها نقطه های اوج روایت می شود و از دیگر فرازها و فرودها سخنی به میان نمی آید.

در زندگی نامه مولانا موارد متعددی وجود دارد كه تنها ادعا است و هیچ شاهد خارجی و قابل استنادی برای آن ارائه نمی شود. 30 تیر، خانه كاشانی، درس مطهری، دیدار جلال آل احمد، دیدار امام خمینی ، ترك ایران به خاطر مخالفت با تبعید امام از این موارد است.

مدرسه خدمات بین المللی محل فعالیت مولانا دانشگاه آمریكن كاركرد خاص خود را به عنوان جایگاهی ویژه در تربیت كادرهای بین المللی به ویژه برای ایالات متحده آمریكا دارد و از جمله موسسات تخصصی برای تربیت كادرهای سیا، وزارت خارجه، كاخ سفید، وزارت دفاع و رسانه های غالب در سطح داخلی آمریكا و سازمانهای بین المللی و متناظر ان آنها در دیگر كشورها است.

مولانا در مقاله ای محرمانه كه در سال 1971 به همراه سرهنگ دوم راسل ترنر مدیر برنامه های اطلاع رسانی نیروی هوایی آمریكا كه 33 سال بعد بصورت علنی منتشر شد نوشته است: «نیروی هوایی (و وزارت دفاع) اداره ای را برای مطالعه شخصیت ملی از لحاظ رابطه آن با ارتباطات میان فرهنگی و اقناعی تاسیس كنند. این اداره باید شامل افسران و غیر نظامیانی باشد كه دارای تجربه حرفه ای و تربیت دانشگاهی در رشته های مردم شناسی، جامعه شناسی ،روان شناسی ، ارتباطات و امور بین المللی باشند. آنان به عنوان ارتباط گران بین المللی و تحلیل گران ارتباطی نقش آفرینی خواهند كرد.»

او هم می تواند در جمع آوری اطلاعات و ارائه تحلیل های راهبردی به بیگانگان فعال باشد و هم می تواند از طریق ارائه داده های ناقص یا غلط و تحلیلهای گمراه كننده به سیاستمداران ایرانی آنان را به ورطه تصمیمات نادرست و خلاف منافع حیاتی كشور بكشاند. هسته اصلی این روش نفوذ، ارائه برآوردهای بیشینه از تواناییها و موفقیتهای ایران ،ارائه برآوردهای كمینه از تواناییها و موفقیتهای حریف و ارائه راهكارهایی است كه با بالا بردن هزینه های دیپلماسی، بیشتر مصرف داخلی دارد تا كاربرد خارجی.

اما در نظریه سوم، وی بر اساس شناخت مناسبی كه از فرهنگ ایرانیان و مسئولان جمهوری اسلامی دارد و از میزان علاقه آنان به شنیدن مواضع و دیدگاههای خود از زبان فردی صاحب اعتبار علمی با خبر است، به دادن شعار و بسته بندی دیدگاههای نظام در قالب تئوری های علمی پرداخته و از این منظر امكانات، موقعیت و جایگاه قابل توجهی كسب كرده است.

مولانا و دكتر احمدی نژاد عمیقا یكدیگر را باور كردند و به كشف دغدغه های مشترك پرداختند. او در جریان مبارزات انتخاباتی سخنان خود را از زبان احمدی نژاد می شنید و او را تنها امید بازگشت به اصالت انقلاب و جبران كننده كج رویهای دوران اصلاحات تلقی می كرد.

از طرف دیگر دكتر احمدی نژاد هم از جهتی دیگر به دكتر مولانا شباهت دارد. دانشگاهیان چندان او را جدی نگرفته اند و سیاست خارجی او منتقدانی در درون حاكمیت دارد. آنچه رئیس جمهور می خواست یك مشاور و تاییدكننده قوی و آنچه مولانا می خواست یك مسلمان پاك باخته و اهل عمل بود. مولانا با جدیت و نه از روی ریا كاری معتقد است فهم احمدی نژاد از شرایط ایران و جهان از تمام دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی ایران برتر است چرا كه عقاید او با مولانا منطبق است و رفتارش صریح و قاطع است.

امروزه دكتر مولانا با قدرشناسی دولت به بخشی از خواسته های خود برای اقامت در ایران و خدمت مستقیم به كشور دست یافته است و دكتر احمدی نژاد هم مشاوری یافته است كه با احترام و تمجید از او یاد كرده و همه ستایشش را یك جا نصیب او می كند.

برچسب ها: حمید مولانا
bato-adv
bato-adv
bato-adv