bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۳۰۷۵۹

موانع بزرگ بر سر راه زنان؛ تبعیض‏‌های جنسیتی راه مشارکت سیاسی را بست!

موانع بزرگ بر سر راه زنان؛ تبعیض‏‌های جنسیتی راه مشارکت سیاسی را بست!

بعد از انقلاب این تصویر ایجاد شد که مردان برای گرفتن رأی، به رأی زنان نیاز دارند. آنها زنان را در همین حد می‌خواستند، این‌که در راهپیمایی‌ها شرکت کنند، پای صندوق‌های رأی بیایند و... با حضور توده‌ای آنها موافقت می‌شد، اما تنها تا همین حد، اما زنان فرصت‌هایی برای توان‌افزایی به‌دست آوردند. به همین دلیل به‌سمت تحصیل و کسب دانش رفتند و حالا نزدیک به ۶۰ درصد از دانشجویان دانشگاه‌ها زن هستند.

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۹ - ۲۱ بهمن ۱۴۰۳

«سیاسی»، برچسب بزرگی است که به زنان زده می‌شود. آن زمان که بخواهند پشت میزی بنشینند و مدیریت کنند، در یک نهاد مدنی، زمانی‌که سررشته امور را به دست بگیرند، وقتی تعدادشان در دانشگاه‌ها زیاد می‌شود، وقتی برای نمایندگی شورای شهر و مجلس شورای اسلامی کاندیدا می‌شوند، پوشش‌شان سیاسی است، رأی دادن‌شان، حضورشان در راهپیمایی‌ها و… زنان ۳۳ درصد از صندلی‌های هیئت‌علمی دانشگاه‌ها را به خود اختصاص داده‌اند و حضور ۶۰ درصدی در دانشگاه‌ها دارند اما در کتاب فارسی دوره متوسطه تنها ۱۳۶ بار نام‌شان آورده شده و فقط دو فعل سیاسی برایشان در نظر گرفته شده. 

به گزارش هم میهن، اما به وقت انتخابات و برای جمع‌آوری رأی، مردان قدرت، به حضورشان نیاز دارند و با این حال می‌گویند که زنان در گرایش‌های سیاسی تابع همسران‌شان هستند. زنان اما تقلای فراوانی کرده‌اند، آن‌ها برای رسیدن به جایگاه، مشارکت و مدیریت سیاسی آماده‌اند ولی برایشان صندلی خالی نمی‌شود. تقسیم کار، جنسیتی است، حدود ۱۸-۱۷درصد از مناصب ملی و سه تا چهار درصد از پست‌های وزارتی به زنان سپرده می‌شود، حضور آن‌ها در پست‌های محلی هم کمرنگ است. 

اینها بخشی از نگرانی‌هایی است که در اولین پیش‌نشست همایش بین‌المللی زنان، قدرت و مدیریت سیاسی در ایران مطرح شد؛ نشستی که به یاد دکتر زهرا شجاعی برگزار شد. زهرا شجاعی، سیاستمدار اصلاح‌طلب، رئیس مرکز امور مشارکت زنان در دولت محمد خاتمی بود. «سازوکارهای توانمندسازی زنان در عرصه مدیریت سیاسی ایران»، عنوان اولین وبینار تخصصی این نشست بود که دو سخنران داشت. یکی صدیقه شکوری‌راد، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه زنان و دیگری زهرا نژادبهرام، عضو پیشین شورای شهر تهران و فعال سیاسی. 

تعطیلی مرکز مطالعات زنان دانشگاه تهران

«در دو، سه‌سال اخیر، ساختمان مرکز مطالعات زنان که در دانشگاه تهران راه‌اندازی شده بود، تبدیل به یک ساختمان مرده شده است. این مرکز قبلاً براساس توافق‌نامه میان معاونت زنان ریاست‌جمهوری و دانشگاه تهران تشکیل شده بود تا به سیاست‌گذاری‌های دولت با نگاه برابری جنسیتی کمک کند، اما در دوره ریاست‌جمهوری گذشته با وجود تلاش‌ها برای زنده نگه‌داشتن این مرکز، این اتفاق نیفتاد. 

این مرکز تاسیس شد اما رهایش کردند. دولت از ظرفیت‌های آن استفاده نکرد و دانشگاه تهران تقویت‌اش نکرد. وقتی هم جناح راست بر دانشگاه تهران حاکم شد، این مرکز از حیز انتفاع خارج شد. به‌جای آن هم دانشکده علوم خانواده را تاسیس کردند تا اسمی از زنان نداشته باشد. این دانشکده در سه دانشگاه تاسیس شد و مرکز مطالعات زنان را بستند. آن‌ها زن را تنها در بستر خانواده می‌بینند.» 

صدیقه شکوری‌راد، دکترای مطالعات زنان و عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران اینها را گفت. او اولین سخنران بود و ادامه داد: «باید وظایف معاونت زنان ریاست‌جمهوری، بازتعریف شود، در برخی از کشورهایی که بررسی کردم، معاونت زنان ریاست‌جمهوری، این اختیار را دارد که تمام برنامه‌ها و پروژه‌های دولتی که قرار است اجرا شوند، از نگاه جنسیتی بررسی کنند و حتی جلوی اجرای آن‌ها را بگیرند. در کشور ما ماموریت‌های معاونت زنان ریاست‌جمهوری، به‌درستی تعریف نشده است. 

اگر کارشان را به‌درستی انجام می‌دادند، نباید وضعیت ما این می‌بود. ما هنوز درگیر مسائل اولیه در حوزه زنان هستیم.» شکوری‌راد همان ابتدا بر این نکته تاکید کرد که نباید برای زنان از واژه توانمندسازی استفاده کرد؛ چراکه توانمندسازی به این معنی است که زنان توانمند نیستند و باید آن‌ها را توانمند کرد. درحالی‌که زنان خودشان توانمند هستند، برای برخی به فعلیت رسیده و برای برخی بالقوه است. بنابراین بهتر است از واژه توان‌افزایی برای آن‌ها استفاده کرد. 

دومین نکته موردتوجه او، مدیریت زنان در عرصه سیاست و سومین مسئله درباره موانع مدیریت زنان است: «یکی از مهم‌ترین شاخص‌های توسعه پایدار، افزایش توانایی زنان در فرآیند تصمیم‌گیری است، چه در سطح ملی، چه در سطح محلی و این توان‌افزایی و توسعه پایدار ناشی از افزایش مشارکت سیاسی زنان است، پایین‌ترین سطح آن هم رأی‌دادن و مشارکت در انتخابات است. البته این مشارکت باید آگاهانه باشد تا نتیجه‌اش برای زنان مفید باشد.» 

برابری جنسیتی در تصمیم‌گیری‌ها با افزایش مدیران زن

براساس اعلام شکوری‌راد، مشارکت و مدیریت زنان در پروسه‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در هر سطحی، هدفش از بین بردن فرودستی زنان و رسیدن به توسعه پایدار است: «باید دید که زنان، حضور محسوسی در عرصه سیاست یا عرصه‌های دیگر دارند؟ آیا توانایی‌ها و مطالبات‌شان دیده می‌شود؟ و آیا تلاش می‌شود به مطالبات‌شان پاسخ مناسبی داده شود؟ این مسئله تنها نیاز زنان نیست، بلکه نیاز کل کشور است برای اینکه بتواند به توسعه پایدار برسد. حضور تعداد زیادی از زنان در پست‌های مختلف، در خروجی سیاست‌گذاری‌ها موثر است. 

چراکه با حضور این زنان است که برنامه‌های اجرایی، سیاست‌ها و استراتژی‌هایی که وضع می‌شود، می‌تواند شرایط را به‌سمت برابری جنسیتی ببرد، همچنین سیاست‌گذاران را تشویق کند تا به مسائل زنان توجه کنند؛ مثلاً نقش اقتصادی زنان یا نحوه طراحی قوانین و لوایح مربوط به زنان. حضور زنان در پست‌های مدیریتی به تصمیم‌گیری‌ها کمک می‌کند. مثلاً در کشور نروژ، وقتی تعداد زنان نماینده‌شان بالا رفت، منجر به این شد که سیاستی تحت عنوان سیاست مراقبتی تصویب شود. این سیاست، دولت را موظف می‌کند که خدمات مراقبت عمومی از کودکان را افزایش دهد. 

مثلاً مرخصی والدین بیشتر یا ساعت کار آن‌ها منعطف شود. همچنین حق بازنشستگی به کسانی تعلق گیرد که از کودکان مراقبت می‌کنند. درحالی‌که در کشور ما زنان، کار بی‌مزد می‌کنند، از کودک، بیمار و سالمند خانواده مراقبت می‌کنند که فشار زیادی به آن‌ها وارد می‌کند.» 

به گفته او، زمانی که در جامعه سیاست مراقبت وجود داشته باشد، باعث می‌شود مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان بالاتر برود و درنتیجه امکان ورود آن‌ها به عرصه‌های مدیریتی فراهم می‌شود: «شواهد و بررسی‌ها نشان می‌دهد که افزایش تعداد زنان در سطح مدیریتی کمک می‌کند نگاه برابری جنسیتی وارد آن حوزه شود، در کشورهایی که زنان حدود یک‌سوم مناصب مدیریتی را در دست دارند، مسائل‌شان هم در اولویت قرار گرفته و تلاش برای برنامه‌ریزی برای کاهش فقر و پیشرفت به‌سمت برابری جنسیتی بیشتر شده است و اینکه زنان توانسته‌اند به حقوق اساسی خودشان دست پیدا کنند. هرچند هنوز در تمام کشورها این موضوع دیده نمی‌شود که برابری جنسیتی در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌های خرد و کلان وجود داشته باشد و زنان در همه عرصه‌ها با موانع جدی روبه‌رو هستند.» 

رشد نهادهای مدنی با مدیریت زنان در دوره «خاتمی»

او در همین زمینه به نتیجه یک آمار پژوهشی اشاره کرد؛ ۲۰ درصد از مناصب بانک جهانی و سازمان‌های مالی جهانی و کمتر از ۱۰ درصد مناصب حکومت‌ها، در اختیار زنان است. همچنین از هر هزار کارخانه، زنان تنها رئیس ۲۵ کارخانه‌اند، وضعیت کسب‌وکارهای خصوصی هم بهتر از این نیست: «تقسیم کار ما کاملاً جنسیتی است که بر مشارکت سیاسی زنان و حضور زنان در عرصه‌های مدیریتی تاثیر زیادی می‌گذارد. متاسفانه امروزه حدود ۱۸-۱۷ درصد از مناصب ملی و سه تا چهار درصد پست‌های وزارتی به زنان سپرده شده، حتی حضور زنان در پست‌های محلی هم کمرنگ است، همین مسئله موجب شده تا زنان برای ورود به عرصه‌های مدیریت سیاسی تربیت نشوند.» 

شکوری راد، نهادهای مدنی را یک جایگزین دانست تا از طریق فضایی که ایجاد می‌کنند، منجر به حضور و رشد زنان شوند و درنهایت سبب شوند تا آن‌ها بتوانند در این عرصه‌ها قابلیت‌های خودشان را نمایش دهند: «در دوره ریاست‌جمهوری خاتمی، ما با رشد و گسترش نهادهای مدنی زنان و کارآفرین مواجه بودیم اما این روند ادامه پیدا نکرد. در ارتباط با احزاب هم همین وضعیت دیده می‌شود، فقط احزابی که به‌طور اختصاصی برای زنان هستند، دبیرکل‌شان هم زن است، برای سایر احزاب، جز یک مورد، هیچ دبیر کل زنی دیده نمی‌شود.» 

او این سوال را مطرح کرد که چرا زنان در چنین موقعیت نابرابری با مردان قرار می‌گیرند؟ و پاسخ داد: «دلیل این اتفاق وجود موانع فرهنگی، اجتماعی، ساختاری و سیستمی است. در بحث توان‌افزایی، زنان باید به استقلال سیاسی برسند، لازمه آن هم این است که زنان باید در عرصه‌های رفاه، آگاهی، دسترسی به منابع، مشارکت و کنترل، توانمند شوند. هدف ما این است که زنان به توسعه فردی برسند و از حق آزادی و بهره‌مندی از استعداد و توانایی‌های بالقوه‌ای که دارند، برخوردار شوند، برای اینکه بتوانند به زندگی خودشان و جامعه شکل دهند. یکی از مهم‌ترین مسائلی که باید به آن توجه کنند، رفاه مادی است. شما نمی‌توانید به توسعه سیاسی زنان فکر کنید، مگر این‌که برای فقر زنان و برخورداری آن‌ها از رفاه مادی، چاره‌اندیشی کنید.» 

فقر، پدیده‌ای زنانه

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران، فقر را یک پدیده زنانه توصیف کرد؛ چراکه دسترسی زنان به منابع مادی بسیار کمتر از مردان است، وقتی هم دسترسی داشته باشند، کنترل‌شان بر آن منابع کمتر از مردان است و توزیع عادلانه‌ای هم برای آن وجود ندارد. بنابراین افزایش فعالیت اقتصادی زنان و درآمدزایی آن‌ها مسئله مهمی است که می‌تواند منجر به دستیابی آن‌ها به مناصب مدیریتی شود. 

شکوری‌راد در ادامه به موانع فرهنگی هم اشاره کرد؛ موانعی که منجر می‌شود زنان از رفاه مادی کمتری برخوردار شده و از عرصه‌های مدیریتی محروم شوند: «یکی از این موانع در کشور ما این است که زنان را وابسته می‌دانند، آن‌ها را شایسته مدیریت نمی‌دانند و معتقدند که در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک درست عمل نمی‌کنند؛ زمانی‌که زنی خودش را برای یک منصب مدیریتی پیشنهاد کند، گویا یک عمل غیراخلاقی کرده است، اما برای مردان این اتفاق نمی‌افتد. 

این باور حتی بین افراد تحصیلکرده و فعال سیاسی هم وجود دارد، کسانی که به‌نظر می‌رسد از نظر سیاسی روشن هستند، اما وقتی به مسائل جنسیتی می‌رسیم، نگاه‌شان متفاوت می‌شود. به‌عنوان کسی که فعالیت سیاسی داشته، چنین برخوردهایی را دیده‌ام.» به گفته او، کلیشه‌های جنسیتی که برای زنان وجود دارد ازجمله این‌که وظیفه خانه‌داری، بچه‌داری و مراقبت از سالمند و بیمار به‌عهده اوست، منجر شده تا زن برای فعالیت‌های بیرون از خانه وقت چندانی نداشته باشد. 

اگر هم از خانواده مرفهی باشد، باید این خدمات را بخرد تا وقتش آزاد شود و به عرصه‌های مدیریتی ورود کند. حتی مسئله رفت‌وآمد زنان هم برای آن‌ها محدودیت ایجاد کرده است. زن برای خروج از کشور باید اجازه همسر را داشته باشد، حتی مشارکت آن‌ها در جلسات طولانی، مناطق دور یا ساعت‌های پایانی شب هم با نگاه‌های اجتماعی و فرهنگی جنسیت‌زده همراه است. 

به گفته این فعال سیاسی، زنان در حوزه تحصیلات عالی پیشرفت‌های چشمگیری داشته‌اند، همچنین برای ورود به عرصه‌های اجتماعی، راهی جز تحصیل ندارند. بالای ۶۵ درصد دانشجویان کشور، زنان هستند. اما نکته اینجاست که زنان ضعف شبکه‌سازی دارند، ارتباطات آن‌ها با هم کم است و ریسک و خطراتی که در کمین آن‌هاست، آسیب‌پذیری‌شان را در این حوزه بالا برده؛ مسئله‌ای که به‌دلیل باورهای فرهنگی ایجاد شده و زنان را آزار می‌دهد: «ما برای این‌که یک وزیر زن داشته باشیم، چقدر باید کلنجار برویم. هنوز هم نمی‌توانیم رئیس‌جمهور، مجتهد یا قاضی مستقل از میان زنان داشته باشیم. 

در مجلس خبرنگان، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، زنان جایی ندارند. همچنین تعداد نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی کم است، در قوه‌قضائیه، شورای عالی امنیت ملی، در تمام نهادها و ساختارها و تصمیم‌گیری‌های حوزه سیاسی، با حضور نداشتن زنان مواجه‌ایم. همین مسئله سبب می‌شود تا نگاه جنسیتی بر تصمیم‌گیری‌ها حاکم شود و به‌نفع مدیریت کلان زنان نیست. همه می‌دانیم که تفکر مردسالاری و اندیشه سنتی در فرهنگ ما وجود دارد که باعث می‌شود از به قدرت رسیدن زنان، احساس خطر کنند.» 

او ادامه داد: «اگر زنان را کمتر از مردان بدانیم و محدودیت‌های آن‌ها را به قرآن، نگاه‌های سنتی و قدیمی و تفاوت طبیعی بین زن و مرد نسبت دهیم و به تناسب آن مسئولیت زنان را تعیین کنیم و دسترسی زنان را به منابع کمتر کنیم، زنان هیچ‌وقت رشد نمی‌کنند. باید با این مسائل مقابله شود، درباره این موضوعات بحث‌های علمی صورت گیرد و به زبان عموم صحبت شود. من از برگزاری همایش‌هایی با این موضوعات موافقم. مسئله اینجاست که این همایش‌ها را زنان نخبه برگزار می‌کنند، اما برای تغییر در فضای اجتماعی نیاز است که این مسائل به زبان ساده به گوش زنان و مردان برسد و از آن مهم‌تر، مردان را تشویق کنیم تا در این باره صحبت کنند. نتیجه غلبه بر مردسالاری می‌شود.» 

می‌خواهند زنان را خانه‌نشین کنند

به اعتقاد او، باید نقش زنان در بخش تولید، خدماتی، اداری و… برجسته شود. باید به زنان و مردان فهمانده شود که چقدر حضور زنان حتی در خانه، به اقتصاد خانواده کمک می‌کند. زنان به‌صورت رایگان در خانه‌ها کار می‌کنند، از فرزندان، بیماران و سالمندان نگهداری می‌کنند: «متاسفانه قابلیت‌های زنان نشان داده نمی‌شود، ما باید رویکردی را که سنت به مشارکت زنان دارد، تغییر دهیم؛ فقط هم این نگاه در مردان نیست، در بین زنان هم چنین دیدگاهی وجود دارد که زنان را در پست‌های مدیریتی قرار ندهند. زنان باید آن همبستگی لازم را پیدا کنند و این اتفاق زمانی صورت می‌گیرد که آن‌ها آمادگی پذیرش مسئولیت در تمام سطوح استانی، ملی، شهری و روستایی را داشته باشند. 

این‌که فکر کنیم با افزایش تعداد نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی، وضعیت به‌نفع زنان خواهد بود، اشتباه است، این تنها چیزی نیست که اثرگذار باشد، این زنان ممکن است اصلاً نگاه برابری جنسیتی نداشته باشند، چرا لایحه منع خشونت علیه زنان ۱۳ سال در مجلس ماند و درنهایت تبدیل به لایحه عجیب‌وغریبی شد که خود معاونت زنان ریاست‌جمهوری هم نمی‌خواهد آن را اجرا کند. 

درحالی‌که در مجلس نمایندگان زنان هم حضور داشتند. مدیران نگاه برابری جنسیتی ندارند و زنانی هم که به مجلس راه پیدا می‌کنند همین تفکر را دارند. حضور زنان مجلس شورای اسلامی، به‌شرطی به‌نفع زنان است که این افراد نگاه برابری جنسیتی داشته باشند. بنابراین بی‌فایده است اگر فقط بخواهیم تعداد زنان را بالا ببریم.» 

نکته دیگری که از سوی او مطرح شد، مسئله سیاست‌های افزایش جمعیت است: «برای افزایش جمعیت از چه راهکارهایی استفاده کرده‌اند؟ جلوی پیشگیری از بارداری را گرفته‌اند، مقابل بررسی سلامت جنین ایستاده‌اند و بودجه‌هایی را که در این زمینه وجود دارد قطع کرده‌اند، افراد را به فرزندآوری ترغیب می‌کنند اما هیچ حمایتی اعمال نمی‌کنند و می‌خواهند زنان را خانه‌نشین کنند. 

بیشتر زنان مرفه می‌توانند به‌راحتی از انواع روش‌های جلوگیری استفاده کنند، درحالی‌که زنان فقیر نمی‌توانند از این روش‌ها استفاده کنند و فقرشان مضاعف می‌شود، در مسئله افزایش جمعیت این زنان هستند که دیده نمی‌شوند، آن‌ها یا تحت فشار خانواده قرار می‌گیرند یا حاکمیت.» او معتقد است یکی از مسائلی که زنان به آن نیاز دارند، تقویت خودباوری و افزایش اعتمادبه‌نفس در میان آن‌هاست. باید درباره جایگاه و وظایف زنان گفت‌وگو شود، درحالی‌که دیده می‌شود حتی در شرح درس‌های دانشگاهی هم این دید وجود دارد که زنان را به حضور در خانواده تشویق کنند، اولویت‌شان خانواده باشد و به حضور در اجتماع فکر نکنند. 

«فمینیست» فحش نیست

او معتقد است که معاونت زنان ریاست‌جمهوری باید به تمام مدیران، نگاه برابری جنسیتی را آموزش دهد، نه اینکه داشتن این نگاه، افراد را تحت عنوان فمینیسم محکوم کند و هرکسی که نگاه برابری داشته باشد، برایش از واژه فمینیست به‌عنوان ناسزا استفاده شود. این نوع نگاه حتی در میان اساتید دانشگاهی هم دیده می‌شود. قوانین کشور به‌درستی تصویب نشده‌اند. 

شکوری‌راد پیشنهاد داد که بهترین سیاست برای افزایش مشارکت زنان در جایگاه‌های مدیریتی، اختصاص سهمیه مثلاً ۳۰ درصدی برای آن‌هاست: «مثلاً ۳۰ درصد از نمایندگان مجلس زن باشند، ۳۰ درصد از اعضای مرکزی فلان حزب، زن باشند و… تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی زنان با نگاه برابری جنسیتی، یک‌سوم از مجموعه‌ای را به خود اختصاص دهند، تاثیر قابل‌توجهی روی سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها خواهند داشت. 

درست است که زنان نصف جمعیت کشور ما هستند یا در دانشگاه بیشترین تعداد دانشجویان زن هستند، اما حتی در همان دانشگاه ببینید زنان چند پست مدیریتی دارند؟ درحالی‌که اساتید زن در دانشگاه‌ها تحصیلکرده و توانمند هستند. حتی تعداد کارمندان زن هم بیشتر است اما سهم‌شان از مدیریت چقدر است؟ چرا این اتفاق‌ها رخ می‌دهد؟ چون ما ژست این را می‌گیریم که به حضور زنان و مدیریت آن‌ها باور داریم اما اینطور نیست. انتخاب افراد باید براساس نگاه‌شان به برابری جنسیتی باشد. وقتی مدیری انتخاب می‌شود یا نماینده‌ای کاندیدا می‌شود، باید دید که چقدر به این مسئله اهمیت می‌دهد. همین موانع فرهنگی، سنتی و… منجر می‌شود که جامعه از قابلیت‌های زنان محروم بماند و زنان نتوانند جایگاه خودشان را پیدا کنند.» 

مقوله زن، سیاسی است

زهرا نژادبهرام، دکترای علوم سیاسی و پژوهشگر و محقق حوزه زنان، سخنران بعدی بود که گفت مشارکت امری سیاسی است و مسئله زن هم در کشور، به عنوان یک موضوع سیاسی دیده می‌شود، حجاب هم سیاسی است و… هر جایی که مسئله بر سر قدرت باشد، موضوع سیاسی می‌شود و به نظر می‌رسد مدیریت سیاسی هم امری سیاسی است، حتی مشارکت در این موضوع هم امری سیاسی است. چراکه مسئله حول قدرت می‌چرخد. به همین دلیل است که پیوند امر سیاسی با موضوع توانمندسازی، اجتناب‌ناپذیر است. 

ولی سوال این است که آیا قرار است در مقطعی افراد را توانمند کنیم و بعد رهایشان کنیم؟ » او در ادامه صحبت‌هایش به مطالعه‌ای که در زمینه جایگاه زنان در فرهنگ، آموزش و… انجام شده، اشاره کرد. به گفته او، این مطالعه روی کتاب فارسی دوره راهنمایی و میزان استفاده از واژه زنان یا اشاره به جایگاه آن‌ها انجام شد، نتیجه نشان داد که در متن کتاب، ۱۳۶ بار از نام زن استفاده شده درحالی‌که نام مرد ۱۴۲۳ بار به‌کار رفته است. یا در همین کتاب برای فعالیت سیاسی زنان، تنها دو فعل سیاسی در نظر گرفته شده اما برای مردان ۱۰۲ فعالیت سیاسی تعریف شده است. 

همه اینها در شرایطی است که این کتاب آموزشی است، در آموزش رسمی به زنان یاد داده می‌شود که باید در حوزه خصوصی فعالیت کنند، درس بخوانند اما درنهایت وظیفه‌شان در خانواده تعریف می‌شود. در رسانه هم شاهد چنین وضعیتی هستیم، تصاویری که روی بیلبوردهای خیابان قرار می‌گیرد، تا مشارکت در عرصه مجری‌گری و نقش‌آفرینی در فیلم‌های سینمایی و… همان حکایت را روایت می‌کند. »

به‌گفته او، مجموع این مسائل سبب شده تا خیلی تعجب نکنیم اگر مشارکت سیاسی زنان در بخش‌های مدیریتی کمرنگ باشد: «در بخش‌های دیگر هم چنین وضعیتی دیده می‌شود مثلاً در اشتغال، چون براساس فرهنگ عمومی، مسئولیت خانواده با مردان است، بنابراین آن‌ها در اولویت استخدام قرار دارند، نرخ مشارکت زنان درعرصه‌های دولتی نهایت بین ۱۳ تا ۱۴ درصد است و در بخش خدماتی حدود ۷۰ درصد است، چراکه نیروی کار ارزان هستند، همین هم باعث می‌شود تا فرصت اشتغال‌شان محدود و رسیدن به استقلال مالی برای‌شان سخت باشد. 

آن‌ها حتی برای وام گرفتن هم مشکل دارند، مردان دسته‌چک و ضامن دارند اما زنان به‌واسطه شغل‌هایی که در بخش خصوصی دارند، این امکانات را ندارند.» به گفته او، حتی در ساختار نهادهای مدنی هم زنان با چالش روبه‌رو هستند، این فرآیند شکل‌گیری شخصیت زنان در حوزه‌های عمومی و خصوصی را نشان می‌دهد: «در چنین شرایطی زنان تمایلی به حضور ندارند و از آن‌طرف هم جامعه برای‌شان فرصتی ایجاد نمی‌کند. 

ما از سال ۱۳۴۱ حق‌رأی به‌دست آوردیم اما آیا آموزش حق‌رأی را دیدیم؟ آیا می‌دانیم حق‌رأی چیست؟ در جلسه‌های رسمی سیاسی می‌گویند که زنان در جهت‌گیری‌های سیاسی تابع همسران‌شان هستند، شاید امتیاز برای زنان در نظر گرفته شده باشد اما بدون آموزش‌های رسمی، آموزش‌های خانوادگی و فرهنگی و وارد ادبیات جامعه نشده است.» به گفته او، در دوره پهلوی دوم، فقط یک وزیر زن و یک مشاور وزیر زن داشتیم. 

در کشورهای دیگر هم شاهد هستیم که زنان و دخترانی می‌توانستند به قدرت سیاسی برسند که پدران‌شان در این جایگاه قرار داشتند، مثل بی‌نظیر بوتو: «بعد از انقلاب هم محدودیت‌ها برای حضور زنان در این جایگاه‌ها سخت‌تر شد و حتی اعلام کردند که زن برای بیرون رفتن از خانه هم باید از همسرش اجازه بگیرد. انقلاب اسلامی، ظرفیتی بود که توانست تحرکی در حوزه توانمندسازی زنان ایجاد کند، مثل بمبی بود که منفجر شد و زنان را با پرده دیگری از زندگی سیاسی‌شان روبه‌رو کرد. زنان باحجاب، بی‌حجاب، روستایی و… همه وارد خیابان شدند اما این شرایط تداوم پیدا نکرد که یکی از دلایل آن وقوع جنگ تحمیلی بود؛ شرایطی که زنان را وارد وضعیت امنیتی کرد، این بود که زنان در معرض خطرند و باید در جایی بروند که کمتر دیده شوند. 

این روحیه حفاظت و حمایت از زنان منجر شد تا زنان از عرصه فعالیت اجتماعی و اقتصادی حذف شوند و همین تفکر زنان را به خانه برد.» به گفته او، بمب اینترنت سبب شد تا اطلاعات در این شبکه‌ها دست‌به‌دست شود، زنان هم مخاطب شدند، هم کاربر و این مسئله منجر شد تا آن‌ها آموزش‌های الکترونیکی بیشتری پیدا کنند. آن‌ها حتی در سطح آموزش‌های عمومی خودشان را در مسیر توان‌افزایی قرار دادند. 

تغییرات آن را در شکل‌های مختلف در تابلوها و بیلبوردهای تبلیغات شهری می‌توان دید که چطور از حضور زنان استفاده می‌شود. حتی در دور دهم مجلس شورای اسلامی ۱۸ نماینده مطرح شدند که تنها یک‌نفر از آن‌ها رد شد. آن دوره بیشترین حضور نماینده‌های زن را شاهد بود؛ چراکه تا قبل از آن مشارکت زنان در این حوزه، زیر چهار درصد بود. »

براساس اعلام او، استقلال مالی و مشارکت مدنی زنان، دو عنصری است که می‌تواند منجر به توان‌افزایی‌شان شود: «بسیاری از زنان ما شاغل ادارات نیستند، در دولت چهاردهم زنانی که در عرصه مدنی کار می‌کردند، برای مدیریت سیاسی کشور پذیرفته نشدند، به آن‌ها گفته می‌شود که شما کارمند رسمی نیستید درحالی‌که شاید کمتر از ۳۰ درصد کارمندان رسمی، زن باشند. 

در کشور آلمان، حضور زنان در نهادهای رسمی، بالای ۳۰ درصد است. آن‌ها برای این اقدام از ظرفیت‌های تشویقی استفاده کردند مثلاً به شرکت‌های خصوصی گفتند که اگر ۳۰ درصد از اعضای هیئت‌مدیره‌شان زن باشند، با معافیت‌های مالیاتی یا تسهیلات ویژه مواجه می‌شوند. یا برای شرکت‌هایی که رئیس زن دارند، امکانات خوبی در نظر گرفته می‌شود.» 

نگاه توده‌ای به زنان

به گفته نژادبهرام، بعد از انقلاب این تصویر ایجاد شد که مردان برای گرفتن رأی، به رأی زنان نیاز دارند. آن‌ها زنان را در همین حد می‌خواستند، این‌که در راهپیمایی‌ها شرکت کنند، پای صندوق‌های رأی بیایند و… با حضور توده‌ای آن‌ها موافقت می‌شد اما تنها تا همین حد، اما زنان فرصت‌هایی برای توان‌افزایی به‌دست آوردند. به همین دلیل به‌سمت تحصیل و کسب دانش رفتند و حالا نزدیک به ۶۰ درصد از دانشجویان دانشگاه‌ها زن هستند؛ وضعیتی که حتی برای صاحبان قدرت نگران‌کننده شد: «از نیمه دوم دهه ۸۰، با میزان مشارکت زنان برخورد شد، آن‌ها از این عددها نگران شدند اما زنان پیش رفتند و سهم‌شان از هیئت‌علمی دانشگاه‌ها به ۳۳ درصد رسید. اینها عددهای بزرگی است.» 

به گفته این فعال سیاسی، بمب بعدی، بمب اینترنت بود که منجر شد بسیاری از مسائل برای زنان مرتفع شود: «زنان تا آن‌موقع توانسته بودند در عرصه دانش‌یابی و دانشگاهی سوادشان را بالا ببرند اما همچنان دسترسی‌شان به اطلاعات محدود بود، بمب اینترنت منجر شد تا زنان در حوزه‌های سیاسی، آموزشی و… به یک سطحی از توان‌افزایی رسیده‌اند که حالا به دنبال مدیریت سیاسی‌اند. 

تعداد زیادی از زنان در شهرستان‌ها، مراکز استان‌ها و… آمادگی دسترسی به قدرت را دارند اما زمانی‌که موضوع به کیک قدرت می‌رسد، مردان رقیب تازه‌ای نمی‌خواهند. به همین دلیل است که حضور زنان را نمی‌پذیرند و حتی برای این‌که زنی وزیر شود، تقلای زیادی می‌کنند که این اتفاق نیفتد.» او در ادامه به آمار سازمان ملل درباره جایگاه سیاسی زنان اشاره کرد: «براساس گزارش سازمان ملل، از بین ۱۹۳ کشور عضو این سازمان، رهبران تنها ۲۸ کشور زن هستند، این یک تصویر جهانی از جایگاه سیاسی زنان است. 

در برخی از کشورها مثل کشورهای اسکاندیناوی با سیاست‌گذاری‌های پیشروانه و با اتکاء به دولت رفاه، توانستند در عرصه‌های توسعه اقتصادی، سیاسی و کاهش شکاف جنسیتی پیشرو باشند، درحالی‌که در کشورهای دیگر، تصویر روشنی از مشارکت زنان دیده نمی‌شود. برای مثال در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، یکی از دلایل رأی نیاوردن کامالا هریس، زن‌بودنش بود. قبل از او هیلاری کلینتون هم به این سرنوشت دچار شد. این یک روند جهانی است.»

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین