یک فعال اصولگرا گفته است که خروجی دولت های هاشمی و خاتمی سکولاریسم بود.
هفتهنامه دانشجويان در آخرين شماره خود گفتوگويي با محمد خوشچهره منتشر كرده است كه متن آن در ذيل ميآيد:
دليل اصلي مشاركت 85 در صدي مردم را در 22 بهمن چه ميدانيد؟
نظام جمهوري اسلامي با تدابير حضرت امام (ره) از دو واژه جمهوريت و اسلاميت تشكيل ميشود، كه اولي (جمهوريت) يعني شكل نظام متكي بر آراي مردم است و دومي (اسلاميت) يعني اين كه ماهيت و جوهره نظام ما براساس اسلامست. بنابراين مشاركت مردم در انتخابات، يك اصل هويت بخش به نظام است. البته حضور مردم در انتخابات متأثر از الگويي است كه از زمان حضرت امام تا كنون شكل گرفته است. يعني اصولا حضور مردم نشان داده است كه حضور آن ها در عرصه هاي مختلف سياسي اجتماعي متأثر از باور آنهاست و اين باورها اگر چه با سلائق سياسي مختلف، در هر دوره متفاوت بوده است، ولي بايد بگوييم كه هميشه اعتماد يك نقش اساسي و مهم براي حضور مردم بوده استكه در اين دوره نيز وجود داشت.
براي بررسي درصدها معمولا بايد شرايط و مقتضيات هر دوره را نيز در نظر گرفت. يعني ضمن اصل حضور و مشاركت كه يك جريان هويت بخش در نظام است، درصد حضور مردم هم بستگي به فضاي محيط سياسي اجتماعي و حتي اقتصادي هر مقطع دارد. متعاقبا مشوقهاي محيطي كه هر دوره باعث ترغيب مردم به حضور در انتخابات ميشود، ميتواند فرق داشته باشد. و يا برعكس فضاهاي سياسي كه رقابتهاي تنگاتنگي را در پي داشته باشد، چه نفيا و چه اثباتا، ميتواند يكي ديگر از عوامل مؤثر در حضور بيشتر مردم باشد، چراكه بعضا افزايش ميزان حضور به جهت نه گفتن به وضع موجود است و يا برعكس براي تأييد وضع موجود.
در بحث انتخابات هر دوره، بهويژه دوره قبل، تلفيقي از اين دو مسأله را ميتوان ديد و قطعا اين شكاف اصلي در انتخابات دو سال پيش بود كه آن مشاركت را رقم زد.
اصلاحطلبان هميشه ادعا داشتند كه در صورت پاي كار آمدن آرأي خاموش، ما پيروز انتخاباتيم؛ اما با وجود اين در انتخابات قبلي شاهد بوديم كه اگر چه قريب به 10 ميليون رأي خاموش به ميدان آمدند اما آقاي احمدي نژاد پيروز انتخابات شدند، علت اين مسأله را در چه ميبينيد؟
من قبل از اينكه بخواهم به بحث پيروزي يا شكست بپردازم كه البته يك بحث تخصصي و براي صاحب نظران حوزه خودش است، بايد به اين نكته اشاره كنم كه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبري (حفظه الله) هميشه مشاركت حداكثري را بزرگترين پيروزي براي كل نظام عنوان كردهاند؛ مثلا رهبر معظم انقلاب واقعه دوم خرداد را مسألهاي فراجناحي و يك موفقيت براي نظام دانستهاند، چراكه به خاطر اين مسأله يك ظرفيت بالايي در نظام پديد آمده كه اين تعداد رأي بالا را در بر دارد. بنابراين چگونگي ظرفيتهاي نظام در هر انتخاباتي مهمتر از اينست كه رجزهاي سياسي جناحها را ملاك قرار دهيم. بالأخره هر فرد يا كانديدايي سليقهاي دارد متفاوت با ديگري و حرف خود را ميزند كه در اصلاح سياسي به آن رجزهاي انتخابتي ميگويند كه باتوجه به ميزان سلامت فضا و رعايت اخلاق انتخاباتي و اخلاق اسلامي ميتواند متفاوت باشد. اما به هر حال تأكيد حضرت آقا همواره بر جلب مشاركت حداكثري بوده است.
ميتوانيم آرا را متشكل از طيف سفيد (كه بعضي آنها را ارزشي و موافق نام ميبرند) و طيف خاكستري و طيف قرمز بدانيم. مهم اين است كه در يك كشور و يك انتخابات طيف سفيد بهصورت گسترده حضور داشته باشد. ولي بالأخره بهخاطر نوع كاركرد دولتهايي و احزابي كه سر كار هستند، چه نفيا و چه اثباتا، اين رأيها و اين درصدها متفاوت ميشود.
لذا اگر بتوانيم طيف خاكستري را كه نسبت به انتخابات بيتفاوت است يا اينكه ميخواهد كه در انتخاب حضور داشته باشد، ولي هنوز رأي خود را قطعي نكرده و يا حتي طيف خاكسترياي كه رأيش به طرف مخالف متمايل شده، در انتخابات وارد صحنه كرده و جذب كنيم، اين امر فوق العاده مهمي است كه نخبگان، مسئولين نظام و كليه افراد و عناصري كه جنبه مرجع داشته و ميتوانند تأثيرگذار باشند، بايد به آن توجه داشته باشند. من فكر ميكنم ما مجموعهاي از اين مسائل را در انتخابات 88 داشتيم كه در كنار هم فضا را براي اين مشاركت بالا ايجاد كرد.
جناب دكتر خوشچهره در ادامه سؤال قبلي و به دليل تحليل حضرتعالي ميپرسم، اينكه آراي خاموش يا همان طيف خاكستري كه در انتخابات حاضر شدند و رأي خود را به آقاي احمدي نژاد دادند، به دليل عملكرد نامناسب دولت اصلاحات در هشت دوره ساله خود و انتصاب آقاي موسوي به اصلاح طلبان نبود؟
ببينيند من نميخواهم سلايق شخصي خود را در تحليل دخالت بدهم، اگر به انتخابات دوم خرداد نگاه كنيد، عملكرد انتخاباتي و يك نوع افراط در فرصتهاي انتخاباتي، طيف خاكستري را كه درصد قابل توجهي هم بود، به سمت جناح اصلاحطلبان برد و حتي برخي از آراي جريان حزباللهي هم به سبد آقاي خاتمي ريخته شد.
اگر چه بعدها، خيلي از اين افراد با نوع عملكردي كه از دولت اصلاحات، بهويژه طيف افراطي اصلاحات ديدند، در تقابل جدي با آنها درآمدند. ببينيد اگر دولتي براي بار دوم كانديدا ميشود، كاردكردهاي اقتصادي خيلي مهم است. مثلا در دوره دوم دولت سازندگي با كاهش معنيدار رأي مواجه بوديم، درحاليكه در بعضي از دورههاي ديگر اينطور نبود و دليلش صرفا بر ميگردد به عملكردي كه در حوزه اقتصاد يا بعضي از حوزههاي ارزش در تحليلهاي عمومي مطرح بود. رأي دوره دوم آقاي احمدي نژاد هم بايد همين طور سنجيد.
شما در جايي گفته بوديد كه دولت نهم تمام شعارهاي انقلاب را مصادره كرد، آيا رأي 24 ميليوني به احمدي نژاد را پاسخ مردم به اين شعار ها نميدانيد و اينكه دولت توانسته است در تحقق اين شعارها موفق باشد؟
نه، البته اينطور كه مصادره كرد نگفتم، جمله به صورت عبارت سؤالي بود. من اين حرف را در مدرسه معصوميه در قم حدود چهار سال پيش گفتم. سوالم هم اين بود كه ما آنقدر كه نگران دولت جاري و اصولگرايي خودمان هستيم، نگران دولت آقاي هاشمي يا دولت آقاي خاتمي، نبوديم.
چون دولتهاي اصلاحات و سازندگي مواضعشان شفاف و بعضا سكولار بود. بنابراين اين نگراني خط خودش را نشان ميداد و نوع مقابلات هم معلوم بود. منظورم اين بود كه با توجه به اينكه شعارها و آرمانهاي انقلابي ما در اين مقطع عرضه شده و اصطلاحاً ريخته شده روي صحنه - كه نظر مقام معظم رهبري هم مبني بر نزديكي ديدگاه ها و نظرات به كرات مطرح شده- بايد ديد اين شعارها كه الان ريخته شده روي صحنه به راستي مصادره شده و يا نه اينها باور هستند و بايد ببينيم اگر باور هستند، سطحياند يا عمقي.
چون ما مصادره شعارها را از زمان بنيصدر به بعد در انقلاب داشتهايم. حالا اگر پس از طرح اين شعارها - مثل شعارهايي اساس و بحثشان عدالت و ارتقاي معنويت است - اما از پس آنها نتوانيم بر بياييم، نگران كنندهست. به همين خاطر است كه ما آنقدر كه نگران مسائل دولت و مجلس اصولگرا هستيم، نگران دولت هاي قبل نبوديم. كه شعارهاي ديگري داشتند و خروجي آنها نيز سكولاريسم بود.
وضعيت اصولگرايان و اصلاح طلبان را در انتخابات مجلس چطور ميبينيد؟
قطعا اگر فضاي رقابت و انتخابات گستردهاي را بتوانيم طراحي كنيم كه به نفع نظام هم هست. يك رقابت تنگاتنگي بهوجود ميآيد. نوع آرايشها را نميشود الان قضاوت كرد. قطعا پيروزي در انسجام است و اگر تعدد سلايق وجود داشته باشد، مخصوصاً ميان اصولگرايان، قطعا به توفيقهاي مورد نظر نميتوانيم برسيم.
بنابراين ميزان انسجام وحدت و واژههايي تحت عنوان همگرايي و غيره، ميتواند در نتيجه تأثير داشته باشد. لذا خط اول قبل از هر كار ديگري بايد فضاي حداكثري داشته باشيم، چون پاسخ معنيداري به دنياي سلطه بلاخص آمريكا و... خواهيم داد. و اگر اين وضعيت حداكثري صورت بگيرد، فكر ميكنم كه يك رقابت معنيداري را خواهيم داشت.
شما و برخي از نمايندگان در دور هفتم مجلس، گروهي را راه اندازي كرديد به نام اصولگرايان مستقل، اين استقلال از چه چيزي بود و آيا در انتخابات مجلس بروز و ظهوري خواهد داشت؟
اين سؤال بسيار خوبيست. اساس ملاك عمل ما در اصولگرايي همان تعابيريست كه حضرت امام و مقام معظم رهبري در صحبتهاي عمومي و خصوصي خودشان داشتهاند. نميشود اصولگرا بود، ولي وامدار بود؛ نميشود اصولگرا بود، ولي زيك زاكي حركت كرد؛ نميشود اصولگرا بود و در جاييكه ضرورت دارد، مسئولانه برخورد نكرد. بنابراين اين جريان باعث شد كه يك نوع استقلال وجود داشته باشد؛ يعني ضمن اينكه شما در زير پرچم اصولگرايي هستيد، ضروري نيست از يك سري افراد كه صحنهگردان مجلس هستند، تبعيت محض كنيد.
لذا استقلال مفهومش اين بود.
آيا اين گروه در انتخابات پيش روي مجلس، ظهور و بروزي خواهد داشت؟
ما بايد بگوييم كه خيلي از اين فضاهاي سياسي، براي نخبگان و عقلا فضاي مناسبي نيست. ما بايد ببينيم كه فضاي مجلس در چه تعادل منطقي و افراد قرار ميگيرد لذاه به اعتقاد من در چنين فضاييست كه مفهوم حضور و اثرگذاري ميتواند معنا داشته باشد.
آيا خود شما در انتخابات مجلس كانديدا ميشويد؟
من فعلا هيچ تصميمي ندارم.