متاسفانه، برنامه هفتم، جمع اشتباهات ۶ برنامه قبلی در حوزه انرژی است و در پایان زمان آن، بالای ۵۰ درصد برق جهان به انرژی تجدیدپذیر تعلق خواهد داشت. برنامه ریزی در حوزه انرژی بر عهده مردم نیست، بر عهده مسئولان است. دولت چهاردهم باید مردم را از گناهکار بودن در برابر تهمت مسئولین کشور برای پرداخت یارانه سنگین انرژی و یا مصرف زیاد، تبرئه کند. مدیریت انرژی به معنی مدیریت تولید بیشتر نفت، گاز و برق نیست. اگر به این موضوعات توجه نکنیم، فقط بحران تبدیل به ابر بحران انرژی میشود.
فرارو- پس از وقفهای نسبتا کوتاه در قطعی برق، دور جدید قطعی برق در استانهای مختلف کشور آغاز شده و این در حالیست که قطعی برق در فصل سرما، شهروندان را نه فقط با معضلاتی مثل مشکل تامین گرما و حتی آب، بلکه با مشکلات دیگری مثل خاموشی اتوبانها و عدم دسترسی به آنتن تلفنهای همراه مواجه میکند. به گفته برخی کارشناسان، وضعیت فعلی برق کشور، ناشی از ناترازیهای گسترده حوزه انرژی است.
به گزارش فرارو، حتی برخی کارشناسان حوزه انرژی معتقدند استفاده از واژه ناترازی اشتباه است. دکتر هاشم اورعی، استاد برق دانشگاه شریف اخیرا در برنامه کامنت فرارو ضمن نگرانی از بی توجهی به ابربحران انرژی در کشور گفت: «ما دیگر نباید از واژه ناترازی استفاده کنیم. استفاده از واژه ناترازی برای حوزه انرژی و نه فقط برق مثل این است که یک بیمار با سرطان پیشرفته را بیماری ارزیابی کنیم که کسالت مختصری دارد. وقتی میگوییم ناترازی گویی مسئله خاصی نیست و در کوتاه مدت حل شود. باید به سمت استفاده از واژه بحران برویم. من وضعیت امروز انرژی کشور را کمتر از بحران نمیبینم.»
رضا ریاحی، نایب رئیس هیات مدیره شرکتهای تولیدکننده برق، درباره بازگشت مجدد خاموشی به بخش خانگی گفته است: «مشکل کمبود برق درکشور ما این است که در فصل زمستان کمبود سوخت و در فصل تابستان کمبود نیروگاه داریم و همه اینها برمیگردد به اینکه در زمینه سرمایه گذاری در صنعت برق سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی در جهت خصوصیسازی بدرستی اجرا نشده و از همه مهمتر آنکه بسترهای لازم برای اجرای این سیاستها نیز فراهم نشده است.»
با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که ناترازی برق به کجا خواهد رسید؟ چه تبعاتی دارد و از همین لحظه به بعد برای جبران آن چه باید کرد؟ عبدالله باباخانی، فعال و کارشناس حوزه انرژی در گفتوگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
عبدالله باباخانی به فرارو گفت: «حقیقت این است که چه در بحث برق و چه در بحث سایر انرژی ها، اگر محیط زیست در مرکز تصمیمگیریها نباشد، در آینده نابود خواهیم شد. دنیا برای نجات کره زمین به سراغ حل مشکل اصلی رفته است؛ «حذف انرژیهای فسیلی». اکنون حدود ۳۵٪ برق جهان از تجدیدپذیرها است. ایران زیر ۱ درصد. متاسفانه، برنامه هفتم، جمع اشتباهات ۶ برنامه قبلی در حوزه انرژی است و در پایان زمان آن، بالای ۵۰ درصد برق جهان به انرژی تجدیدپذیر تعلق خواهد داشت. برنامه ریزی در حوزه انرژی بر عهده مردم نیست، بر عهده مسئولان است. دولت چهاردهم باید مردم را از گناهکار بودن در برابر تهمت مسئولین کشور برای پرداخت یارانه سنگین انرژی و یا مصرف زیاد، تبرئه کند. مدیریت انرژی به معنی مدیریت تولید بیشتر نفت، گاز و برق نیست. اگر به این موضوعات توجه نکنیم، فقط بحران تبدیل به ابر بحران انرژی میشود. مشکل کسری گاز، کسری برق، کسری بنزین فقط مشکل دولت سیزدهم نبوده که همه چیز، خیلی زود و خیلی سریع، رفع گردد.»
وی افزود: «اصلیترین مشکل کسری و بحران در بخش برق به این دلیل است که ما در ۴۵ سال گذشته فقط مدیر تولید برق داشتهایم. ما مدیر کنترل مصرف انرژی نداریم. (بدترین شدت مصرف انرژی در جهان را داریم، ۱۲ برابر برق هستهای بوشهر در خطوط انتقال هدر رفت برق داریم و …) ما مدیر برنامه ریزی برای آینده انرژی کشور نداریم (۳۵ درصد برق جهان از انرژیهای تجدیدپذیر است، ما زیر ۱ درصد هستیم). با محاسبه همه دادهها از ۱۰۰ واحد انرژی که برای تولید برق مصرف میشود، حدود ۲۴ واحد آن به دست مردم میرسد به عبارتی دقیق تر، سالی ۲۹ میلیارد دلار در سیستم برق هدر میرود. از هر ۱۰۰ واحد انرژی که به نیروگاهها میدهیم ۶۰ درصد تلف و ۴۰ درصد به برق تبدیل میشود. در شبکه توزیع و انتقال برق هم تلفات برق داریم و همان باقی مانده هم خوب مصرف نمیشود و دستگاههای برقی تلفات برق دارند. از همان ۴۰ واحد برق هم تلفات در شبکه حدود ۱۵-۲۰٪ است. در حالی که میانگین جهانی ۸-۱۰٪ و اروپا ۳-۵٪ است. از باقی مانده، حدود ۱۵-۲۰ درصد برق مصرفی کشور در تجهیزات مصرفکننده هدر میرود. این هدر رفت شامل مصرف بیش از اندازه در لوازم خانگی فرسوده شده، سیستمهای سرمایش و گرمایش ناکارآمد، و تجهیزات صنعتی و کشاورزی قدیمی است. در نتیجه از ۱۰۰ واحد انرژی مصرف شده برای تولید برق در کشور در نهایت حدود ۷۶ واحد آن هدر رفت داریم. همین چند قلم سالیانه باعث ۲۹ میلیارد دلار هدر رفت سرمایه انرژی کشور میشود. جالب این است که گروهی به اصطلاح اقتصاددان و کارشناس به رئیس جمهور گفتهاند که مردم ایران چند برابر مردم اروپا مصرف انرژی دارد.»
این تحلیلگر و فعال بین المللی حوزه انرژی در ادامه گفت: «اما فقط نباید نقد کرد و باید به راهکارها نیز اشاره کرد. در گام اول باید واقع بین باشیم. با توجه به این که اغلب کشورهای جهان به سمت انرژیهای تجدیدپذیر حرکت میکنند و تجربه شکست در حوزه انرژیهای فسیلی را نیز در کشور خودمان داشتیم، اولین پیشنهاد این است که دولت شروع به حمایت از بخش خصوصی برای توسعه انرژیهای تجدید پذیرکند تا تجربه تلخ ما در حوزه تولید برق از انرژیهای فسیلی تکرار نشود. ما باید یک منطقه آزاد اقتصادی برای تولید انرژیهای تجدیدپذیر ایجاد کنیم. این راهکار کمک میکند شرکتها بتوانند با قوانین بین المللی، تولیدات خود را عرضه کنند یا قرارداد ببندند. با این کار انحصارها، واسطهها و فاصلهها از بین میرود و مصرف کننده میتواند به راحتی با تولید کننده در ارتباط باشد. اما این بخش اول کار است. همچنین این روش کمک میکند ما در این حوزه هم به مرور صادرکننده باشیم و کشورهایی مثل ترکمنستان، افغانستان و تاجیکستان از انرژیهای تجدید پذیر ایران استفاده کنند. در مرحله بعدی باید مشارکت و ورود بخش خصوصی به انرژیهای تجدید پذیر کشورمان داشته باشیم. راهکار قابل اجرا چیست؟ پایان کار ساختمانها را منوط به نصب پایان کار در پشت بام ساختمانها کنیم. حتی میتوانیم سازندگان ویلاها را به این موضوع مکلف کنیم. البته ممکن است برخی اعتراض داشته باشند که هزینه این کار برای سازندگان زیاد است که این هم راه حل دارد و میتوان سازندههایی را که پنل خورشیدی نصب میکنند از مالیات معاف کرد. همچنین میتوانیم در مناطق عمومی از جمله مدارس از خیرین و گروههای خیریه دعوت کنیم برق مکانهای عام المنفعه را از طریق پنلهای خورشیدی حمایت کنند. همچنین سازمانها و ادارات دولتی باید مکلف شوند هر سال بخشی از برق خود را از طریق پنلهای خورشیدی تامین کنند. کشور ما امکان توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را دارد، مشروط بر آن که دولت از این طرح حمایت کند و اجازه دهد تامین برق کشور به سمت انرژیهای تجدیدپذیر حرکت کند.»