در پی حملات مسلحانه مخالفان و پیشروی سریع شورشیان، خطوط جبهه نظام اسد فروپاشید. در حالی که سازمان ملل و دیگر بازیگران بینالمللی در تلاش برای حل بحران هستند، فرآیند انتقال قدرت بهطور عمده از داخل و بدون دخالت خارجی در حال شکلگیری است.
فرارو– چارلز لیستر، پژوهشگر ارشد و مدیر برنامههای سوریه و مبارزه با تروریسم و افراطگرایی در موسسه خاورمیانه
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، در تاریخ ۸ دسامبر، بشار اسد رئیسجمهور سوریه کشور را ترک کرد و این اقدام پایان ۵۴ سال سلطنت خانواده اسد را رقم زد. طی دوازده روز دراماتیک، یک حمله مسلحانه از سوی مخالفان که از ۲۷ نوامبر در غرب حلب آغاز شده بود، باعث فروپاشی سریع خطوط جبهه نظام اسد شد و یکی پس از دیگری این جبههها از دست رفت. پیشروی سریع شورشیان به سمت جنوب کشور، موجب شد که مردم سوریه در سراسر کشور دست به قیام زده و خواهان پایان نظام بشار اسد شوند.
فروپاشی سریع نظام اسد برای بسیاری از ناظران تعجبآور بود. در طی سالها، جامعه بینالمللی به تدریج امید خود را برای تغییر از دست داده بود و به جای آن به مفهومی به نام «درگیری منجمد» روی آورد. این رویکرد منجر به کاهش توجه و منابع جهانی به بحران سوریه شد و بسیاری از کشورها از سیاستهای حمایتی خود دست کشیدند. اما در سال ۲۰۲۳، تحولی جدید رخ داد؛ اکثر کشورهای عربی دوباره اسد را پذیرفتند و با بازگرداندن کرسی سوریه به اتحادیه عرب، به نظام اسد اعتبار دادند. این اقدام، به ویژه با برگزاری دیدارهای عمومی برجسته در سراسر منطقه، به نوعی به نظام بشار اسد پاداش دادند.
در واقع، جامعه بینالمللی طی سالهای اخیر وضعیت سوریه را به اشتباه ارزیابی کرده بود. در حالی که خطوط ترسیم شده روی نقشهها و رکود دیپلماسی باعث شده بود که بسیاری گمان کنند بشار اسد در قدرت خواهد ماند و حکمرانی خود را تقویت خواهد کرد، واقعیت این بود که نظام اسد به طور آهسته و پیوسته از درون در حال پوسیدن و تجزیه بود. این حقیقت که نظام اسد از اوایل سال ۲۰۲۰ با چالش نظامی جدی مواجه نشده بود، به نوعی شرایطی را فراهم کرد که اجازه داد پوسیدگی در درون ساختار نظام ریشهدار شود.
در دو هفته اخیر، تحولات مهمی در صحنه سوریه رخ داده است که رویکرد بینالمللی به این کشور را به طور کامل تغییر داده و فرآیندهایی سریع از سازگاری و ارزیابی مجدد را به راه انداخته است. در نشستهای اضطراری که به سرعت در دوحه، قطر برگزار شد، کشورهای عربی تلاش کردند خود را با شرایط جدید همراستا کنند. در حالی که در شب ۷ دسامبر نیروهای سوری در حال پیشروی به سمت حومههای دمشق بودند و بشار اسد در حال آمادهسازی برای فرار، وزیران امور خارجه کشورهای عربستان سعودی، مصر، اردن، عراق و قطر با صدور بیانیهای خواستار آتشبس و آغاز مذاکرات سیاسی شدند. این درخواست که تنها یک هفته پیش به نظر منطقی میرسید، به سرعت و در عرض چند ساعت به موضوعی بیارتباط و بیمعنی تبدیل شد. در ادامه جلسات جانبی، نمایندگان کشورهای منطقه آشکارا نشان دادند که نه تنها از تحولات میدانی عقب ماندهاند، بلکه به شدت از تغییرات سریع در وضعیت سوریه گیج و متحیر شدهاند.
در همین حال، سازمان ملل متحد و گیر پدرسن فرستاده ویژه آن برای سوریه، به سرعت وارد عمل شدهاند و با جدیت در حال همکاری با گروه آستانه (شامل روسیه، ایران و ترکیه)، کشورهای عربی، ایالات متحده و اتحادیه اروپا هستند تا مسیری برای پیشبرد روند حل بحران سوریه طبق قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت ترسیم کنند. این قطعنامه که در دسامبر ۲۰۱۵ به تصویب رسید، بر ضرورت برگزاری یک دوره انتقالی تأکید دارد که در نهایت به برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در سوریه منتهی شود.
در همین راستا، برنامههایی برای ازسرگیری مذاکرات صلح سوریه در ژنو در حال طراحی است، اما این بار بدون حضور نمایندگان نظام بشار اسد، که در گذشته تنها به هدف مسدود کردن پیشرفتهای معنادار در مذاکرات حاضر میشدند. با این حال، علیرغم فراخوانهای مکرر برای اقدام سریع، هنوز روشن نیست که دقیقاً چه ساختاری سازمان ملل در نظر دارد تا در ژنو ارائه دهد و کدام گروهها و شخصیتهای سوری در این مذاکرات حضور خواهند داشت.
در حالی که مذاکرات حول فرآیند سیاسی همچنان ادامه دارد، تحولات میدانی در سوریه با سرعت چشمگیری در حال پیشرفت است. در صبح روز ۸ دسامبر، گروهی از مبارزان مسلح از جنوب سوریه، محمد غازی الجلالی نخستوزیر کشور، را به هتل فورسیزن دمشق همراهی کردند. این حرکت نشان از وجود طرحی برای انجام انتقالی سریع، اما غیرخشونتآمیز داشت. در همان روز، ابو محمد الجولانی، رهبر گروه هیئت تحریر الشام (HTS) که بزرگترین و قدرتمندترین گروه مسلح در میدان است و مسئول آغاز حملات اولیه بود، وارد دمشق شد و به مسجد تاریخی امویان رفت تا پیروزی خود را اعلام کند.
به گفته چهار منبع آگاه از هیئت تحریر الشام و ائتلاف وسیعتری که در عملیاتهای میدانی مشارکت دارند، فرآیند انتقال سیاسی سوریه از پیش در حال پیشبرد است و بهطور داخلی مدیریت میشود. این منابع معتقدند که هر گونه فرآیند سیاسی که تحت رهبری سازمان ملل و از خارج طراحی و تحمیل شود، نه تنها غیرضروری است بلکه باید رد شود. یکی از این منابع به من گفت: «ما از حمایت جامعه بینالمللی خوشآمد میگوییم، اما نیازی به آنها نداریم که فرایندی بسازند که ما هماکنون در حال اجرای آن هستیم.» دیگری نیز تأکید کرد: «ما از افتادن در تلههای گذشته امتناع میکنیم.»
این دو دیدگاه متفاوت—یکی از سوی بازیگران داخلی و دیگری از طرف بازیگران خارجی—یک مشکل اساسی را نمایان میسازد، اما در عین حال، بازتابی ساده از سرعت شگفتآور تحولات در سوریه است. در حال حاضر، اولویت برای جامعه بینالمللی باید بر ارتباطات متمرکز باشد؛ ارتباطاتی با هر تعداد از بازیگران میدانی که ممکن است مسلح و غیرمسلح باشد. در بسیاری از مناطق سوریه، از جمله شهرها و شهرستانها، اکنون کنترل در دست شوراهای محلی، نهادهای دینی و مؤسسات دولتی قدیمی است. اینکه این نهادها چگونه با فرآیند انتقالی که به نظر میرسد در دمشق در حال وقوع است یا با طرحهای سازمان ملل برای مذاکرات در ژنو، سازگار خواهند شد، هنوز بهطور دقیق مشخص نیست. پیش از آنکه جامعه بینالمللی فرآیند دیگری برای تعیین آینده سوریه طراحی کند، مقامات منطقهای و سازمان ملل باید به نیروهای میدانی که هماکنون در حال شکلدهی به تحولات کشور هستند، گوش دهند و با آنها ارتباط برقرار کنند.