فرارو- سیدحسین فاطمی، متولد۲۱بهمنماه ۱۲۹۶ سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی بود که از ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ بهعنوان وزیر امور خارجه فعالیت کرد. درباره دکتر فاطمی مطالب زیادی نوشته شده است اما بیشتر این مطالب ذیل صنعت ملی نفت و دکتر مصدق نوشته شده است و مقالات کمی هستند که به طور مشخص درباره دکتر فاطمی نوشته شده باشند. در سال ۱۳۳۲ و پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد، که با حمایت و مداخله مستقیم سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و سرویس اطلاعاتی بریتانیا (MI6) علیه دولت مصدق انجام شد، دولت ملیگرای مصدق سقوط کرد. این کودتا باعث شد که بسیاری از رهبران و هواداران نهضت ملی دستگیر و زندانی شوند. فاطمی نیز در جریان این کودتا مخفی شد و مدتی در اختفا به سر برد. با این حال، در نهایت او دستگیر شد و پس از یک محاکمهی کوتاه به اعدام محکوم گردید.
هادی خانیکی استاد علوم ارتباطات دکتر فاطمی یکی از باسوادترین سیاستمدارن دولت مصدق میداند زیرا او نخستین مردی بود که مدرک روزنامه نگاری خود را از خارج گرفته بود. حسین فاطمی در ابتدای دهه ۲۰ با روزنامههای تودهای وارد جبهه مشترک آزادی شد اما بهزودی با پی بردن به وابستگی حزب توده به شوروی از آنان جدا شد و به جبهه مطبوعاتی استقلال به رهبری سیدضیاالدین طباطبایی پیوست اما از او نیز جدا شد و به منتقد سیدضیاء تبدیل شد و در نهایت روزنامه باختر را منتشر کرد.شاید بتوان دکتر مصدق را رهبر ملی شدن صنعت نفت بدانیم اما به جرات میتوان دکتر فاطمی را مغز متفکر دانست. با این استدلال حقوقی که به جای چالش مستقیم با شرکت نفت انگلستان و ایران، کل صنعت نفت را ملی اعلام کنیم تا شرکت نفت ایران و انگلیس بلاموضوع شود.
مهدی احمدی کارشناس تاریخ معاصر معتقد است: «که فاطمی در آن شرایط بر این باور بود که پریشانی، فقر و درد این کشور علاج نخواهد شد «مگر آنکه ریشه کمپانی (نفت ایران و انگلیس) از بیخ و بن کنده شده و ایرانی پس از ۵۰ سال تحمل آنکه ذخایر و هستیاش را سهامداران لندننشین بردهاند، سرنوشت خویش را در کف فرزندان وطن خویش بسپارد». او هدفش از مبارزه را قطع دست انگلستان از «سرنوشت کشور و نسلهای آینده» میدانست. همین جملات هم بسنده میکند تا به این نتیجه برسیم که حسین فاطمی چگونه نگاهی به سلطه بیگانه داشت و در مقابل چگونه به وطن و مردم میاندیشید. همین موضعگیریها هم باعث میشود تا «سام فال» دبیر شرقی سفارت انگلیس در تهران معتقد باشد که «اعدام بیرحمانه… شاید برای فاطمی اگر دستگیر شود، بهترین راه حل باشد. تا زمانی که اینگونه افراد زنده هستند و در ایران به سر میبرند، همیشه خطر ضدکودتا وجود دارد، شدت عمل ضروری است»
برای جامعه و ملتی که در پی شکستن زنجیرهای سنگین بندگی و غلامی است، باید تحمل رنجها، فداکاریها و جانفشانیها به عنوان امری عادی و ساده در نظر گرفته شود. تنها آتش مقدسی که باید در دل هر جوان ایرانی همیشه شعلهور باشد، آرزو و آرمان بزرگ و پاکی است که جان خود را برای رهایی جامعه و نجات ملت از چنگال استعمار، فقر، بدبختی و ظلم فدای کند. این جملات بخشی از سخنان حسین فاطمی است که پس از ترور نافرجامش در بیمارستان بیان کرد.
روزنامه نگاری دکتر فاطمی دروازه ورود او به دنیای بیانتهای سیاست بود. در تاریخ یکم آبان ۱۳۲۸ خورشیدی، گروهی متشکل از ۲۰ نفر از معترضان در منزل محمد مصدق واقع در خیابان کاخ شماره ۱۰۹ جمع شدند که فاطمی نیز در میان آنها حضور داشت. او در این جلسه پیشنهاد تشکیل یک جبهه واحد با نام «جبهه ملی ایران» را مطرح کرد. روزنامه باختر نیز به سردبیری او صدای این جبهه میشود.
به غیر از اعدام دکتر فاطمی دوبار از ترور جان سالم به در برده بود:
سید حسین فاطمی در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ ترور شد و به سختی آسیب دید، این ترور، توسط نوجوان ۱۵سالهای از فداییان اسلام صورت گرفت و دلیل اصلی این ترور انتقام از دولت مصدق به بهانه بازداشت نواب صفوی بود. و ترور دوم در شهربانی کشور و بعد از بازداشت، توسط شعبان جعفری (شعبان بیمخ) صورت گرفت اما توسط خواهرش نجات پیدا کرد. البته شعبان جعفری در مصاحبه با هما سرشار این حمله را انکار کرد.
عصر ایران چند موضوع اساسی را دلایل اصلی اعدام فاطمی میداند:
«متن تلگرافی که دکتر فاطمی بعد از خروج او از ایران زده بود. بعد از کودتای شاه در ۲۸ مرداد که با شکست مواجه شد و شاه نهایتا به ایتالیا فرار کرد و سفارت ایران در رم از پذیرش شاه و همسرش خود داری کرده بود و گفته بودند که دکتر فاطمی با تلگراف اعلام کرده است که شاه عملا کنار رفته است. دلیل دوم، یادداشتهایی بوده است که در روزنامه باحتر امروز در فاصله ۲۵ تا ۲۷ مرداد چاپ شده بود. فاطمی با ایراد یک سخنرانی در میدان بهارستان و انتشار سه سرمقاله در روزنامه باختر امروز، به انتقاد از محمد رضا پهلوی پرداخت. عناوین این سرمقالهها عبارت بودند از: «این دربار شاهنشاهی، دربار ملک فاروق را تحتالشعاع قرار داد»، «خائنی که قصد داشت وطن را به خاک و خون بکشد، فرار کرد» و «دیروز، شرکت سابق و روزنامههای محافظهکار لندن در سوگ بودند». او همچنین محمد رضا پهلوی را به عنوان «فراری بغداد» معرفی کرد. به شاه گفته بودند دکتر فاطمی هم درخانه یک دندانپزشک عضو حزب توده دکتر محمود محسنی پنهان شده و شاه که با تودهایها هیچ سازگاری نداشت راضی به اعدام وزیر دولت خود شد در حالی که فاطمی هیچ ارتباط تشکیلاتی با تودهایها نداشت و تنها به این خاطر به آن خانه پناه برد که احساس کرد به لحاظ تشکیلاتی امنتر است و بعد از کودتا نیز شاه بسیاری از افسران حزب توده را اعدام کرد زیرا شاه به شدت از شوروی میترسد و از ناحیه کموتیسم احساس خطر میکرد»
امروزه به جز سلطنت طلبان همه به نیکی از دکتر فاطمی یاد میکنند. سلطنت طلبان ایرانی با تصور فقدان حافظه تاریخی درصدد تطهیرند در حالی که خود شاه دوست نداشت این اتفاق یادآوری شود اینها در سالهای اخیر مدعیاند که او چون قصد براندازی و کودتا داشت اعدام شد. در حالی که وقتی شاه و ملکه کشور را بیاعلام قبلی و به حال گریز ترک میکنند و ولیعهدی هم در کار نیست سلطنت تمام است. برخی دکتر فاطمی به تندروی متهم مینمایند و دلیل آن را تعطیلی سفارت انگلستان میدانند اما دکتر فاطمی بعد از کشف اسناد دخالت انگلستان در امور ایران سفارت را تعطیل کرد و از شاه فاصله گرفت چون در ۹اسفند ۱۳۳۱ قصد جان مصدق را کرده بود و بعد از خروج شاه از ایران اعلام جمهوری گرده بود.
محمدرضا شاه تا قبل از ماجرای ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد دکتر فاطمی را لایقترین برای نشان همایون به عنوان بالاترین مدال حکومت میدانست. مرگ فاطمی، به عنوان یکی از نمادهای مقاومت ملی در برابر استعمار و استبداد، تأثیر عمیقی بر نسلهای بعدی گذاشت. بسیاری از مردم ایران او را به عنوان قهرمانی ملی و شهید نهضت ملی شدن نفت میشناسند و او را یکی از نمادهای مبارزه با استعمار و سلطه خارجی میدانند. اعدام فاطمی باعث شد که نام او برای همیشه در تاریخ ایران به عنوان یکی از برجستهترین چهرههای میهن پرست باقی بماند.