bato-adv
آمریکا در دوراهی تمرکز قدرت و آزادی

دونالد ترامپ آمریکا را به کدام سمت می‌برد و موانعش چیست؟

دونالد ترامپ آمریکا را به کدام سمت می‌برد و موانعش چیست؟
اگر دموکرات‌ها خواهان مقابله‌ای مؤثر با ترامپ هستند، نمی‌توانند صرفاً به مخالفت با تصمیمات او بسنده کنند؛ بلکه نیازمند ارائه چشم‌اندازی روشن، جذاب و امیدوارکننده هستند. چشم‌اندازی که به روشنی نشان دهد چگونه زندگی همه آمریکایی‌ها را بهبود خواهند بخشید و پاسخی برای نگرانی‌های مردم نسبت به آینده کشور ارائه خواهند داد.
تاریخ انتشار: ۰۰:۲۱ - ۱۸ آبان ۱۴۰۳

فرارو- انتخاب دوباره دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده فرصتی است برای ارزیابی عمیق‌تر از مقاومت نهاد‌های دموکراتیک، ارزش‌های قانونی و حقوق اساسی مردم در برابر خطرات استبدادی.  اگرچه ترامپ ممکن است مسیری متفاوت را برای ایالات متحده انتخاب کند، اما سرنوشت دموکراسی و آینده کشور در نهایت به اراده و همبستگی مردمی وابسته است که وظیفه حفظ ارزش‌ها و نهاد‌های پایدار جمهوری را بر عهده دارند.

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، رأی‌دهندگان آمریکایی بار دیگر دونالد ترامپ را به کاخ سفید بازگردانده‌اند، انتخابی که کشور را به مسیری نامعلوم و شاید مخاطره‌آمیز سوق می‌دهد؛ مسیری که پیامدهایش به‌طور کامل قابل پیش‌بینی نیست.

بنیان‌گذاران ایالات متحده این احتمال را در نظر گرفته بودند که روزی مردم رهبری با گرایش‌های استبدادی برگزینند و به همین دلیل در قانون اساسی ساختاری ایجاد کردند که قدرت اجرایی رئیس‌جمهور را کنترل و محدود کند. این ساختار شامل اختیاراتی است که به دو شاخه دیگر حکومت، یعنی کنگره و قوه قضاییه، واگذار شده تا بتوانند در برابر رئیس‌جمهوری که ممکن است قوانین را برای منافع شخصی خود نقض کند، ایستادگی نمایند. همچنین، حقوقی، چون آزادی تجمع و بیان در متمم اول قانون اساسی تضمین شده است تا شهروندان بتوانند آزادانه به سخنان و اقدامات رئیس‌جمهور اعتراض و انتقاد کنند.

در چهار سال آینده، مردم آمریکا باید به تهدید‌های احتمالی علیه ساختار سیاسی و قانونی کشور که ممکن است از سوی رئیس‌جمهور جدید بروز کند، هوشیارانه توجه کنند. آنها باید آماده باشند تا از حقوق خود برای حفاظت از کشور، قوانین، نهاد‌ها و ارزش‌های اساسی که ستون‌های انسجام و استحکام جامعه را تشکیل می‌دهند، استفاده نمایند.

نمی‌توان نادیده گرفت که میلیون‌ها نفر به کاندیدایی رأی داده‌اند که حتی برخی از نزدیک‌ترین حامیانش نیز اعتراف می‌کنند با چالش‌ها و کاستی‌های جدی روبه‌روست. این رأی‌دهندگان به امید حل مشکلات فوری کشور از جمله افزایش هزینه‌های زندگی، بحران مهاجرت، ضعف در مرز‌های جنوبی و نابرابری اقتصادی، به او اعتماد کرده‌اند. بسیاری از آنها از شرایط کنونی و نهاد‌های سیاسی و اجتماعی آمریکا به شدت ناراضی هستند و در پی تغییر وضعیت موجود، بار دیگر دونالد ترامپ را به عنوان رئیس‌جمهور خود برگزیده‌اند.

اکنون، صرف‌نظر از انگیزه‌های شخصی رأی‌دهندگان، بر عهده‌ی همه است که نسبت به خطرات احتمالی دولت جدید ترامپ هوشیار باشند؛ دولتی که ممکن است بر تمرکز قدرت بی‌حد و مرز و سرکوب مخالفان استوار شود — وعده‌هایی که ترامپ پیش‌تر بار‌ها از آنها سخن گفته است. در این شرایط، شهروندان آمریکا، بدون توجه به گرایش‌های حزبی یا عقاید سیاسی، باید به ضرورت پاسداری از اصول بنیادین دموکراسی تأکید کنند.

اکنون دیگر تردیدی در شناخت شخصیت و سبک حکمرانی دونالد ترامپ وجود ندارد. او در دوره نخست ریاست‌جمهوری و حتی در دورانی که از قدرت فاصله داشت، آشکارا نشان داد که به قانون، ارزش‌ها، هنجار‌ها و سنت‌های دموکراتیک تعهدی ندارد. اکنون که بار دیگر رهبری یکی از قدرتمندترین کشور‌های جهان را در دست گرفته است، مشخص است که انگیزه‌اش نه خدمت به مردم بلکه حفظ و تقویت قدرت شخصی و تصویری است که پیرامون شخصیت خود ساخته است. این ارزیابی زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که بدانیم حتی نزدیک‌ترین همکاران سابق او نیز به چنین ویژگی‌هایی اذعان کرده‌اند.

مردم آمریکا تجربه‌ی رویارویی با گرایش‌های ناپسند ترامپ را دارند — گرایش‌هایی که گاه ناعادلانه، غیراخلاقی و حتی غیرقانونی بوده است. در دوره نخست ریاست‌جمهوری او، بار‌ها با چنین رفتار‌هایی مواجه شده‌اند و آموخته‌اند که چگونه با آنها مقابله کنند. کارمندان دولتی، اعضای کنگره، هم‌حزبی‌ها و حتی منصوبان ترامپ در مواقع مختلف در برابر طرح‌های او ایستادگی کردند. نهاد‌های مستقل جامعه همچون رسانه‌های آزاد و دستگاه قضایی نیز او را به پاسخگویی در برابر مردم وادار کردند.

دونالد ترامپ و جنبش او اکنون بر حزب جمهوری‌خواه حاکم شده‌اند، اما قانون اساسی ایالات متحده او را به دو دوره ریاست جمهوری محدود کرده و این یعنی او نمی‌تواند برای سومین بار نامزد شود. در صورت بازگشت به کاخ سفید، او رئیس‌جمهوری خواهد بود که دیگر امکان انتخاب مجدد ندارد. این وضعیت ممکن است فرصت‌هایی را برای کنگره فراهم کند؛ شاید برخی جمهوری‌خواهان جاه‌طلب را نیز به اتخاذ مسیری متفاوت از سیاست‌های ضدمردمی ترامپ ترغیب کند، اگر چنین اراده‌ای در آنها وجود داشته باشد.

در عرصه بین‌المللی، دیگر شکی در نوع رهبری ترامپ نیست. در دوره نخست او، کشور‌های عضو ناتو از تلاش‌های او برای تضعیف این اتحاد قدیمی شوکه شدند. اما برخلاف پیش‌بینی‌های ترامپ، اروپایی‌ها نه تنها در کنار آمریکا در مقابل تجاوز روسیه به اوکراین ایستادند، بلکه صفوف خود را تا مرز‌های روسیه مستحکم‌تر کردند.

در چنین شرایطی، حزب دموکرات نمی‌تواند تنها به رویکردی تدافعی در مقام اپوزیسیون اکتفا کند. اکنون زمان آن رسیده که دموکرات‌ها با دقت بیشتری به تحلیل دلایل شکست‌های خود در انتخابات بپردازند. آنها دیرهنگام دریافتند که جو بایدن آمادگی لازم برای دور دوم ریاست جمهوری را ندارد و دیرتر متوجه شدند که بخش‌هایی از برنامه‌های مترقی‌شان نه تنها برای طیف گسترده‌ای از رأی‌دهندگان جذاب نیست، بلکه برخی از حامیان وفادار خود را نیز از حزب دلسرد کرده است. اکنون، برای سومین انتخابات متوالی، دموکرات‌ها در جستجوی پیامی قوی و متقاعدکننده هستند؛ پیامی که نه تنها اعتماد و توجه آمریکایی‌ها را از هر دو حزب جلب کند، بلکه آنان را به‌سوی حزبی بکشاند که در برابر چالشی عظیم از سوی مردی قرار دارد که با وجود تمام کاستی‌هایش، همچنان شخصیتی تأثیرگذار و مقتدرانه به نظر می‌رسد.

اگر دموکرات‌ها خواهان مقابله‌ای مؤثر با ترامپ هستند، نمی‌توانند صرفاً به مخالفت با تصمیمات او بسنده کنند؛ بلکه نیازمند ارائه چشم‌اندازی روشن، جذاب و امیدوارکننده هستند. چشم‌اندازی که به روشنی نشان دهد چگونه زندگی همه آمریکایی‌ها را بهبود خواهند بخشید و پاسخی برای نگرانی‌های مردم نسبت به آینده کشور ارائه خواهند داد.

اعضای تازه‌وارد کنگره، درست پس از سوگند، با اولین آزمون جدی خود روبه‌رو خواهند شد. رئیس‌جمهور منتخب وعده داده که در دور دوم خود تیمی کاملاً وفادار و مطیع گرد آورد؛ کسانی که بی‌چون‌وچرا به هر خواسته او پاسخ دهند. با این حال، بسیاری از این انتصابات به تأیید سنا نیاز دارند و سناتور‌ها این قدرت را دارند تا مانع ورود افرادی با گرایش‌های افراطی یا بدون صلاحیت به مناصب حساس شوند. پست‌هایی همچون وزارت دفاع، دادستانی کل و حتی کرسی‌های دیوان عالی و دستگاه قضایی فدرال نیازمند تأیید کسانی است که مسئولیت نگهبانی از معیار‌های شایستگی و بی‌طرفی را بر عهده دارند. همان‌طور که سنا در سال ۲۰۲۰ مانع انتصاب افراد بی‌کفایت به هیئت مدیره فدرال رزرو شد، این بار نیز نباید از این مسئولیت حیاتی خود شانه خالی کند.

با این حال، مسئولیت اصلی در حفظ ارزش‌ها و آرمان‌های پایدار آمریکا بر عهده خود مردم است. کسانی که در این انتخابات از ترامپ حمایت کردند، باید عملکرد او را در دوران ریاست‌جمهوری به دقت زیر نظر بگیرند و ببینند آیا رفتار و تصمیم‌های او با انتظارات و آرمان‌هایشان همخوانی دارد یا خیر. اگر چنین نباشد، بر آنان است که نارضایتی خود را به‌وضوح بیان کنند و در انتخابات‌های میان‌دوره‌ای ۲۰۲۶ و ۲۰۲۸ با رأی خود مسیر کشور را اصلاح کنند. آنانی که مخالف ترامپ هستند نیز باید به وظیفه خود در هشدار به جامعه نسبت به هرگونه سوءاستفاده از قدرت عمل کنند. اگر ترامپ تلاش کند از قدرت دولتی برای انتقام‌جویی از منتقدان استفاده کند، دنیا نظاره‌گر این رفتار خواهد بود.

بنجامین فرانکلین در آغاز جمهوری آمریکا با هشدار به مردم گفت: «این یک جمهوری است، اگر بتوانید آن را حفظ کنید.» انتخاب مجدد ترامپ تهدیدی جدی برای این جمهوری به شمار می‌آید؛ اما او در تعیین سرنوشت بلندمدت دموکراسی آمریکا نقشی تعیین کننده نخواهد داشت. آینده این کشور همچنان در دستان مردم آن است و این مسئولیت بزرگ، چهار سال پیش رو را در بر می‌گیرد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین