«به فردایی بنگرید که بختیاریها بگویند پس وزیر ما کو؟ لرستانیها بگویند استاندار ما کو؟ قشقاییها بگویند پس ما چی؟ عربها، کرمانجها یا ترکمنها و ... در مقام رقابت برآیند و حس کمتری و تبعیض ریشه سراسری پیدا کند. سهامی- قومی کردن مدیران کشور امری خطرناک است و فردا که روند شد همه شایستگی را هم باید کنار گذاشت و حتماً باید از قوم من کسی در کابینه یا معاونین رئیسجمهور باشد، وگرنه ما نادیده گرفته شدهایم و حق ما ضایع شده است!»
روزنامه جوان در مطلبی به انتقاد از سیاست های محمد جواد ظریف در شورای راهبری پرداخت.
این روزنامه نوشت: اولین بار است که در چینش مدیران کشور پس از یک انتخابات، قوم و مذهب و امتیازبندی شیعه- سنی به گفتمان مسئولان امر تبدیل میشود و این روند میتواند ابعاد خطرناکی پیدا کند.
آنچه فاجعه است اینکه ابتدا ایران را تجزیه شده فرض میکنند و حقالسهم میدهند و سپس نام آن را «وحدت ملی» میگذارند و گویی ایران فقط دو قوم کرد و بلوچ دارد و تمام و به این فکر نمیکنند که بعدش چه خواهد شد!
اشکال دوم این است که اهل سنت را اقلیت فرض میکنند، حال آنکه در قانون اساسی جزء اصل مربوط به رئیسجمهور (پاسدار مذهب رسمی) موضوع صرفاً مسلمانی است و اهل سنت ایران در قانون اساسی و در قوانین موضوعه اقلیت محسوب نمیشوند، به همین دلیل نمایندگان آنان در مجلس نیز ثابت نیستند و بین ۱۸ تا ۲۲ نفر در نوسان هستند.
آنچه ریاکارانه و پرسروصدا انجام میشود، ایجاد قدرالسهم است. مثلاً تاکنون گفته شده است چند آذری در کابینه و استانداریها و… باشند؟ یک وقت پنج آذری عضو کابینهاند، یک روز دو نفر و یک روز یک نفر و ممکن است یک دوره اصلاً نباشد. عدم تقسیم قومی یعنی همین.
اهل سنت ممکن است چهار آدم شایسته وزارت و ۱۰ فرد شایسته استانداری و دهها معاون وزیر داشته باشد و این بدون توجه به مذهب آنان باشد. چرا باید آن چهار شایسته بشود یک نفر و منت هم بگذاریم. مگر مقام معظم رهبری که فرماندهی نیروی دریایی را به امیر شهرام ایرانی سپرد، به خاطر سنی بودن وی بود یا اعلام کردند که میخواهند چنین کنند؟
آن فرد سرباز شایسته اسلام و کشور بود و حکم گرفت. آیا رهبری با این فرض به او حکم دادند که ارتش دارای چهار نیرو است و باید یک نفر از فرماندهان چهارگانه سهم اهل سنت باشد؟ حتماً خیر.
وقتی همه مسلمان هستند، شایستگی نباید از دریچه مذهب و قوم باشد. در دولت روحانی معاون وزیر اهل سنت و سفیر و. بود، اما سروصدایی نبود. از منظر قومی، وقتی شما یک وزیر یا معاون وزیر کرد میگذارید یا یک بلوچ را منصوب میکنید (چون بلوچ است) به این فکر کردهاید القای این سهمیه میتواند قیامهای اقوام دیگر را به همراه داشته باشد؟
اگر کسی شایسته است نباید قوم و مذهب عامل شایستگی آن باشد. مگر همین ظریف یا طیبنیا را که وزیر گذاشتند ابتدا چک کردند که فارس و شیعه هستند، سپس منصوب کردند؟ مگر پزشکیان که تأیید صلاحیت شد، علت آن آذری بودن بود؟
به فردایی بنگرید که بختیاریها بگویند پس وزیر ما کو؟ لرستانیها بگویند استاندار ما کو؟
قشقاییها بگویند پس ما چی؟ عربها، کرمانجها یا ترکمنها و… در مقام رقابت برآیند و حس کمتری و تبعیض ریشه سراسری پیدا کند. سهامی- قومی کردن مدیران کشور امری خطرناک است و فردا که روند شد همه شایستگی را هم باید کنار گذاشت و حتماً باید از قوم من کسی در کابینه یا معاونین رئیسجمهور باشد، وگرنه ما نادیده گرفته شدهایم و حق ما ضایع شده است!
اگر اهل سنتی توانایی مثلاً وزارت جهاد را دارد، بسمالله، بدون توجه به مذهب اقدام کنید. جناب ظریف در این فضای حساس حتی بلد نیست ادبیات مناسب را استخدام کند و امتیازبندی شیعه و سنی میکند و فکر نمیکند که توده چگونه باید بفهمد و چرا در نماز جمعه منجر به توهین به وی میشود؟
جایگاههای تخصصی روشن است و کاربلدی و ویژگیهای عمومی هم روشن است، اما اگر اصل اول انتصابات قوم و مذهب شد، شما مرعوب سیلی خواهید شد که خود به راه انداختهاید و باید توقعات قومی شده و ترس از مسائل امنیت ملی برای شما مدیر بچینند، نه شاخصهایی که رئیسجمهور انتخاب شده تجویز میکند.
مثلاً فرض کنید با شاخصهای هجدهگانه رئیسجمهور از هموطنان عرب فردی پیدا نشد و شمایی که به اکراد و ترکمن به خاطر قوم و مذهبشان، وزیر دادهای چه جوابی به آنان خواهی داد؟ مثلاً اگر سه عرب در تراز وزارت بودند شما باید دو نفرشان را کنار بزنی، چون آنان باید یک سهمیه داشته باشند؟