۱۲ اسفند سال ۱۴۰۱ خبر قتل زنی ۸۰ ساله به پلیس اعلام شد.
به گزارش ایران، دختر مقتول در تشریح ماجرا به مأموران گفت: مادرم چند سالی است که تنها زندگی میکرد و من در هفته چند روز به او سر میزدم. صبح امروز با تلفنش تماس گرفتم اما جواب نداد وقتی به خانهاش رفتم در را هم باز نکرد، من با کلید یدک وارد خانه شدم و دیدم او را با شال خفه کردهاند. مادرم زن بیآزاری بود و با کسی هم اختلافی نداشت.
در نخستین گام از تحقیقات مشخص شد که دستگاه اکسیژنساز و تلفن همراه مقتول به سرقت رفته است. همچنین مشخص شد که عامل قتل با زور وارد خانه نشده و با قربانی آشنا بوده است. در بررسیهای بعدی مأموران دریافتند که آخرین بار نوه ۳۱ ساله پیرزن به خانه او رفته است.
به این ترتیب پسر جوان ردیابی و بازداشت شد و در همان بازجوییهای اولیه به قتل مادربزرگش اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: چند سال قبل پدرم به خاطر مصرف مواد مخدر و اعتیادش فوت کرد، اما مادربزرگم همیشه مادرم را مسبب مرگ پدرم میدانست و او را نفرین میکرد تا اینکه یکسال قبل مادرم هم فوت کرد.
وی افزود: روز حادثه مواد مخدر مصرف کرده بودم و حالت طبیعی نداشتم، وقتی به خانه مادربزرگم رفتم دوباره حرف مادرم را پیش کشید و به او بیاحترامی کرد، من هم در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و او را خفه کردم.
وقتی روی زمین افتاد پشیمان شدم اما نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. بعد دستگاه اکسیژنساز و تلفن همراه مادربزرگم را دزدیدم تا پلیس فکر کند قتل کار یک سارق بوده است.
در حالی که ۳ عمه متهم برای او درخواست قصاص کرده بودند، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. اما وقتی روز محاکمه فرارسید، به خاطر اینکه مدارک مربوط به انحصار وراثت آماده نشده بود، قضات دادگاه رسیدگی به پرونده را به زمان دیگری موکول کردند.