سیاست تک مسئلهای جملهای کوتاه، اما پر معنا از دیوید هاروی از کتاب امپریالیسم نوین جملهای که به بهترین شکل جامعه احساسی ما را تداعی میکند.
علی اسدیان*؛ در این فرصت میخواهم راجع به این جمله صحبت کنم سیاست تک مسئلهای چیست در جامعه امروز چه ایران چه هر جای دیگری این مسئله باب شده است که هر فردی در سیاست دخالت کند و از دیدگاه خودش نظریاتی را بگوید من به آن دسته از نظریاتی که در راستای پیشرفت جامعه و فرهنگ بیان میشوند کاری ندارم و آنها را ستایش میکنم، اما نمیدانم به چه دلیل دیدگاه ما آنقدر جانب دارانه و تک بعدی است برای مثال فمنیستها را در نظر بگیرید فقط به دنبال حق و حقوق پایمال شده زنان هستند من با برگشت حقوق زنان مشکلی ندارم، اما آیا آنها از دیدگاههای دیگر نظرات خود را بررسی کرده اند معلوم است خیر.
در سیاست باید خواسته ما باعث نشود که در زمینههای دیگر دچار کمبود شویم برای مثال در جامعه به شدت متعصب ما نمیتوانیم بحث حقوق زنان و آزادی آنها را مطرح کنیم بدون آنکه بر روی سیاستهای داخلی مباحث فرهنگی اجتماعی بنیان خانواده و آموزش تاثیر بگذارند. مطمئنا باید همه تاثیرات آنها را مدنظر قرار داد و سیاست هایمان و خواسته هایمان تک مسئلهای نباشند هر سیاست تک مسئلهای محکوم به شکست است حتی اگر پیروز شود، زیرا پیروزیش مداوم نیست و در بلند مدت دچار گسستگی میشود جامعه دیگری که به آن اشاره میکنم سبزها یا زیست بوم گرایان هستند.
در این که کار این دوستان پسندیده و خوب است هیچ شکی نیست، اما آیا آنها مسائل صنعتی را مدنظر قرار میدهند معلوم است خیر، زیرا دیدگاه آنها تک بعدی است و فقط به دنبال تحقق هدف خودشان هستند برای مثال گروهی از زیست بوم گرایان را در نظر بگیرید که به کشوری صنعتی مثل چین این را تحمیل کنند که نباید از سوختهای فسیلی یا نیروگاههای مختلف استفاده کند مطمئنا برآورده شدن خواستههای آنها موارد بی شماری از اختلالال را به وجود میآورد که قابل پذیرش دولتها نیست منظور من این نیست که از نظرات و دیدگاههای خود دست بکشند. ابدا منظور من این است که همه جوانب را در نظر بگیرند و تک مسئلهای به موضوع نپردازند.
در ادامه باید این را بگویم که سیل عظیمی از مردم صرفا با همین دیدگاه خود را سیاست شناس و همه چیز دان میدانند در حالی که افراد زودباوری هستند. آنها به وسیله همین دیدگاه تک مسئلهای گمان میکنند همه چیز را میدانند برای مثال در جامعه ایران همواره بحث آزادی بیان و آزادی رسانهها مطرح میشود و نیروهای اپوزیسیون برای خود بازار گرمی راه میاندازند و از مردم نهایت استفاده را میبرند .این افراد به واسطه زودباوری مردم و نظریه سیاست تک مسئلهای خود را بالا میکشند و با تحرکات خود مردم را فقط تحریک پذیر میکنند، اما به آنها کمکی نمیکنند.
باید بگویم که سیاستهای خیلی از جنبشها و ایسمها به صورت تک مسئلهای است و مطمئنا آنها هیچگاه تاثیر چندانی در دولت و جامعه خود نمیگذارند، زیرا هدفی جز هدف کوچک خود ندارند در این نوع دیدگاه فقط مردمانی را میبینیم که به اصطلاح موج سواری میکنند و همواره بر روی موج رسانهها و اخبار قرار دارند و به هر چیزی که خلاف اعتقادات آنها باشد واکنش نشان میدهند و این واکنش فقط در لحظه اتفاق میافتد مشکل این تفکرات این است که در مرحله اول آنها آینده نگر نیستند و اگر فقط در لحظه به آنها آزادی داده شود همه تفکرات خود و اهداف بلند مدت خود را فراموش میکنند.
جامعه مدرن آنقدر درگیر سیاستهای تک مسئلهای شده است که همه جهان را فقط در راستای جان بخشیدن به هدف تک بعدی خود میبیند. در پایان باید بگویم تا انسان مدرن دست از این دیدگاه تک بعدی خود برندارد همواره برده خود و دیگر انسانها است و بالعکس و به هیچ هدفی نمیرسد و در همین زمان هر روز از اهداف خود دور میشود، زیرا نمیتواند در چارچوبی درست به آنها جامع عمل بپوشاند.
امیدوارم روزی برسد که سیاستهای تک مسئلهای برایمان مهم نباشند و همگی در راستای اصول و قوانینی کامل و عقلانی به پیشرفت جامعه فرهنگ و تمدن خود بپردازیم و عقایدمان را در راه پرورش درست خود و موارد ذکر شده به کار ببریم که جامعه مدرن منجلاب جهان است.
* کارشناسی ارشد علومسیاسی