این گزارش حاوی مطالبی است که برای افراد کمتر از ۱۶ سال مناسب نیست
فرارو- برخلاف آن چه برخی تصور میکنند که زوال اخلاقی در ترکیه از دوره تأسیس جمهوری مدرن و به قدرت رسیدن مصطفی کمال آتاترک آغاز شده بود شواهد تاریخی نشان میدهد این وضعیت از مدتها پیش از آن زمان در جریان بوده است. جامعه عثمانی به مرور زمان و به ویژه در قرن نوزدهم میلادی نه تنها با بحثهایی در مورد زندگی مناسب برای مردان و زنان در عصر مدرن مواجه میشود بلکه شاهد انحراف از ارزشهای اخلاقی ایجاد شده توسط سنت نیز بوده است.
به گزارش فرارو، بررسی سیاحت نامههای آن دوره گواه این مسائل است. هم چنین، خلافت عثمانی در سالهای پایانی آن روسپیگری را به عنوان یک واقعیت موجود در جامعه و شهرهای تحت حکمرانی خود پذیرفت و به رسمیت شناخت. هم چنین، بیمارستانها به مبتلایان به بیماریهای مقاربتی رسیدگی میکردند. علاوه بر آن، در خلافتی که خود را حافظ ارزشهای مذهبی میدانست نوزادانی که خارج از چارچوب ازدواج به دنیا آمده بودند به موسسات دولتی تحویل داده شده و برای آنان کمک هزینه مالی تعیین شد، اما چه شد که خلافت عثمانی به آن مرحله رسید؟
"چیگدم اوگوز" پژوهشگر دانشگاه بولونیا در ایتالیا در کتابی تحت عنوان "بحران اخلاقی در امپراتوری عثمانی: جامعه، سیاست و جنسیت در طول جنگ جهانی اول" در سال ۲۰۲۱ میلادی به نگرانی فزاینده جامعه عثمانی در طول جنگ جهانی اول در مورد افول اخلاق در سطح عمومی آن اشاره میکند. او در آن کتاب درباره ظهور بحران اخلاقی در خلافت عثمانی از اواخر قرن نوزدهم مینویسد: "برای همگان روشن بود که خلافت در حال تزلزل است و روشنفکران، روزنامه نگاران و سیاستمداران به موضوعاتی میپرداختند که از خلال آن بررسی دقیقتر نحوه زندگی و رفتار مردم آن زمان ممکن میشد".
اوگوز استدلال میکند که مفهوم بحران اخلاقی نشان دهنده اضطرابهای اواخر دوره عثمانی و هم چنین رقابت ایدئولوژیک در حال ظهور بین ملی گرایان و اسلام گرایان در آن زمان بوده است. او اشاره میکند که روشنفکران عثمانی از دهه ۱۸۴۰ به بعد بر این باور بودند که شکستهای اقتصادی، سیاسی و نظامی را میتوان به کاهش جمعیت مسلمانان در قلمروی خلافت مرتبط دانست که احتمالا ناشی از نرخ بالاتر سقط جنین و انجام خدمت سربازی مردان مسلمان بود.
این امر باعث شد که بسیاری برای تغییر رفتار مردم که به طور فزایندهای با سرنوشت خلافت در ارتباط بود کارزارهای اخلاقی را آغاز کردند. تغییری که رخ داده بود در برداشت از مفهوم اخلاق بود. اخلاق کمتر به عنوان یک انتخاب شخصی بین انسان و امر الهی و بیشتر به عنوان یک مسئله مرتبط با نظم عمومی تلقی میشد. دیگر "خوب" بودن مقولهای برای کسب رضایت خدا نبود بلکه برای جلوگیری از فروپاشی دولت بود. چنین برداشتی منجر به عرفی شدن برخی مفاهیم مانند عدالت و خانواده شد، زیرا اقتدار علمای مسلمان بر این موضوعات به طور فزایندهای به حاشیه رانده شد.
این بحثها منجر به تغییراتی در سیاستگذاری دولت شد و جنگ جهانی اول با مداخله فزاینده دولت عثمانی در زندگی خصوصی مردم همراه بود. اوگوز در این باره مینویسد: "جرایم ناقض اخلاق عمومی به بخشی از نگرانیهای فزاینده مرتبط با امنیت ملی تبدیل شد. ارتش با قوانین جدیدی که به مقامهای اداری و نظامی اختیارات جدیدی میداد به شدت فضای اخلاقی را پلیسی کرده بود". روابط جنسیتی در طول جنگ تغییر کرد، زیرا زنان بیش تری به کارخانهها و سایر محلهای کار میرفتند در حالی که مردان عازم جبهههای جنگ شده بودند. اگرچه زنان آزادی اقتصادی خاصی به دست آوردند، اما دریافتند که رفتارشان تحت نظارت دقیق از سوی دولت قرار دارد. گروه دیگری که هدف مقامهای دولتی قرار گرفتند روسپیان بودند.
روسپیگری به طور سنتی در قلمرو خلافت عثمانی قانونی بود، اما نگرانی در مورد گسترش بیماریهای مقاربتی و تأثیر آن بر سربازان در دوره جنگ به بحث غالب تبدیل شد. روسپیگری یک معضل اخلاقی محسوب میشود، اما وجود آن شعار دفاع از ناموس را خدشه دار کرد. به عبارت دیگر، روسپیگری ادعای خلافت عثمانی مبنی بر حفظ اخلاق و هم چنین قانون و نظم را تضعیف کرد. خلافت عثمانی سیاست اخراج روسپیان از مراکز اصلی شهری را در پیش گرفت. به گفته اوگوز بدین ترتیب جنگ جهانی اول آغاز روند فروپاشی عثمانی بود و راه را برای تأسیس جمهوری ترکیه هموار کرد.
اوگوز در کتاب خود اشاره میکند که در دوره جنگ جهانی اول اخلاقیات در خلافت عثمانی تحت تاثیر سیاست قرار گرفت به گونهای که اگر تا پیش از آن زنان روسپی خارجی که از سوی حکومت تحمل میشدند؛ ناگهان به عنوان خائن و مورد حمایت دولتهای خارجی قلمداد شدند. این افراد برای ماندن و حفظ شغل خود نیاز به ارائه درخواست شهروندی عثمانی داشتند، اما خلافت عثمانی درخواست آنان را رد کرد و به دلیل "فعالیتهای غیر اخلاقی" شان که پیش از جنگ امری عادی تلقی میشد، آنان را اخراج کرد.
اوگوز در کتاب اشاره میکند که دولت عثمانی تشخیص داده بود اجرای سیاست ممنوعیت مطلق روسپیگری ناممکن است. در ظاهر مقررات سال ۱۸۸۴ عثمانی در این باره نشان میدهد که نگرانی اصلی دولت شیوع بیماریهای مقاربتی بود که در طول سالهای جنگ در خلافت عثمانی در مرکز بحثهای اخلاقی و پزشکی قرار داشت.
با این وجود، اوگوز اشاره میکند پشت اقدامات عثمانی برای مبارزه با بیماریهای مقاربتی تلاش آن خلافت برای مداخله و کنترل زندگی رعایا قرار داشت. در آن زمان احساس غالب بی اعتمادی نسبت به زنان شاغل وجود داشت و خلافت آنان را به مثابه "روسپیهای بالقوه" قلمداد میکرد. در نتیجه، دولت تلاش کرد تا برای زنان مجرد به زعم خود "شغل مناسب" فراهم کند.
اوگوز، اما اشاره میکند اقدامات دیگر عثمانی تلاش برای اعمال کنترل بر زنان بود. از جمله آن اقدامات میتوان به تشکیل کمیتهها برای ترتیب دادن شرایط ازدواج زنان و مردان و الزام به پوشیدن حجاب در اماکن عمومی از جمله در محل کار اشاره کرد. اوگوز این پرسش را مطرح میکند چرا در زمان جنگ، اخلاق برای مردم اهمیت بیش تری پیدا کرد؟ او یک دلیل اصلی را مقوله جهاد میداند. علاوه بر آن سرگرمیها و فعالیتهای اوقات فراغت مورد بی مهری قرار گرفتند، زیرا توهین به سربازانی قلمداد میشدند که عازم جبهههای جنگ شده بودند. هم چنین اهانت به خانوادههای آنان قلمداد میشد.
او ادعا میکند که دولت در میانه بحثهای متعددی قرار داشت و معتقد بود که مشروبات الکلی، قمار و تجاری شدن رابطه جنسی دلایل اصلی اختلال اجتماعی هستند. با این وجود، مالیات اخذ شده توسط دولت از آن بازارها بسیار بالا بود. نویسنده اشاره میکند که دولت عثمانی باید بین نگرانیهای اقتصادی و انتظارات اخلاقی یکی را انتخاب میکرد. انتخاب دولت عثمانی در دوره جنگ دومی بود، زیرا اگر دولت میخواست در جنگ پیروز شود باید به طور فزایندهای بر اخلاق تمرکز میکرد تا محافظه کاران را راضی کند.
بر اساس این ایده به ظاهر اخلاق مدار، کسانی که در تئاترها و سینماهایی که زنان و مردان جدا از هم نمینشستند رفت و آمد میکردند با مبتلا شدن به بیماریهای مقاربتی مجازات میشدند!. دولت زمان جنگ، خانواده سربازان را به عنوان یک نهاد پذیرفت چرا که در بحبوحه جنگ در سال ۱۹۱۶ دولت با پدیده جدیدی روبرو شد: زنای محصنه مربوط به خانواده سربازان.
دولت قصد داشت از خانواده سربازان در برابر خشونت جنسی محافظت کند. با این وجود، اوگوز ادعا میکند که این پروژه حفاظتی در واقع یک ابزار دولتی برای مداخله در زندگی خصوصی زنان بوده است. به گفته او زمانی که مردان به جبهههای جنگ رفتند تعادل سنتی جامعه تغییر کرد و زنان فعالتر، در شکل جدید زندگی اقتصادی و اجتماعی مشارکت کردند.
بنابراین، دولت نگران تغییر ساختار اجتماعی بود. دولت تلاش کرد تا به زنان کمک مالی کند تا آنان را از روی آوردن به روسپیگری بازدارد. با این وجود، دولت قادر به پرداخت مستمر حقوق آن افراد به طور کامل یا به موقع نبود. از این رو، زنان نارضایتی خود را از این وضعیت اعلام کردند. اوگوز طومارهای ارسالی از سوی زنان را یک راه ارتباطی جدید برای دولت و زنان در آن زمان میداند. این اولین بار بود که رابطه مستقیم بین زنان و دولت شکل گرفته بود.
در غیاب مردان زنان تلاش کردند تا پارادایم جدیدی بسازند که تا حدی مستقل بود. از سوی دیگر، دولت نگران این شکل بدیع بود و از حمایت از آن خودداری کرد. به گفته اوگوز زنان در این مبارزه پیروز شدند. عامل اصلی این پیروزی آن بود که دولت به دلیل کمبود منابع نتوانست جلوی بروز تحولات را بگیرد. اوگوز در کتاب خود اشاره میکند دولت فعلی ترکیه نیز به استفاده ابزاری و سیاسی شده از سبک زندگی زنان ادامه میدهد و به مصداق هایی، چون مخالفت افراد نزدیک به دولت فعلی با صدای بلند خندیدن زنان یا لباس کوتاه پوشیدن آنان اشاره میکند.
این گزارش ادامه دارد ...