فرارو- مراد یشیلتاش؛ استاد دانشگاه و کارشناس مسائل امنیتی و امور بینالمللی ترکیه و مدیر بخش امنیت بنیاد مطالعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی «سِتا».
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه صباح ترکیه، حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق تنشهای منطقهای را به اوج بی سابقهای رساند و بار دیگر ژئوپولیتیک پیچیده خاورمیانه را در کانون توجه قرار داد. واکنش تلافی جویانه ایران به این تجاوز نه تنها در منطقه بلکه در مقیاس جهانی نیز طنین انداز شده است. پاسخ ایران با دو هدف انجام شد: نشان دادن قدرت نظامی خود و رساندن پیامی سیاسی به جامعه بینالمللی. این اولین مورد از سال ۱۹۷۳ بود که یک دولت در سطح متعارف به اسرائیل پاسخ نظامی داد و بدین وسیله وضعیت طولانی مدت مصونیت اسرائیل را مختل کرد. ایران از طریق چنین اقداماتی به دنبال تقویت قدرت بازدارندگی خود در برابر بازیگران منطقهای و جهانی و همزمان تحکیم موقعیت سیاسی داخلی خود میباشد.
حمله ایران از طریق یک عملیات نظامی پیچیده شامل موشکهای کروز و بالستیک و هم چنین پهپادها که در مجموع به نام شاهد ۱۳۶ شناخته میشوند انجام شد. استفاده ایران از ۱۸۵ فروند پهپاد شاهد ۱۳۶ و ۳۶ فروند موشک کروز زمین به زمین پاوه با برد ۱۶۵۰ کیلومتر و ۱۱۰ فروند موشک غدیر توسعه یافته در نسخههای مختلف در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی به همراه موشک بالستیک با سوخت مایع و میان برد عماد و موشک بالستیک میان برد دزفول را تایید شده است. موشک دزفول در سال ۲۰۱۹ میلادی معرفی شد. علاوه بر آن، استفاده از موشک خیبرشکن با برد ۱۴۵۰ کیلومتر که ظاهرا قابلیت مانور بالایی در برابر سامانههای پدافند هوایی را نیز دارد تایید شده است.
اگرچه سامانههای پدافند هوایی اسرائیل اکثر این حملات ایران را رهگیری کردند، اما محدودیتهای دفاعی اسرائیل را نیز آشکار ساختند و نشان دادند که سامانههای پدافند هوایی اسرائیل دچار آسیب پذیری هستند. منابع اسرائیلی از خنثی کردن پهپادها و موشکهای کروز قبل از نقض حریم هوایی اسرائیل خبر دادند در حالی که پنج موشک بالستیک به پایگاه هوایی نواتیم و چهار موشک پایگاه هوایی نِگِو را هدف قرار دادند.
رویارویی اخیر بین اسرائیل و ایران سوالاتی را در مورد استراتژی امنیتی اسرائیل ایجاد میکند در حالی که هدف آن تقویت بازدارندگی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای است. نقش ایالات متحده در مناقشه با حمایت مداوم آن کشور از اسرائیل در کنار افزایش تلاشهای دیپلماتیک برای جلوگیری از تنش بیشتر مشخص شده است.
این واقعیت که ایالات متحده و متحدان اش از ایران خواسته اند برای جلوگیری از تنش بیشتر، خویشتن داری کند نشان دهنده اهمیت مدیریت بحران به شیوهای کنترل شده است. متقابلا اقدامات تلافی جویانه ایران بینشی در مورد چگونگی واکنش ائتلاف نظامی منطقهای علیه ایران فراهم میکند.
عملیات تلافی جویانه ایران با عنوان "وعده صادق" چالشی مهم برای سامانههای پدافند هوایی اسرائیل بود. در حالی که سامانههایی مانند گنبد آهنین عموما در برابر حملات موشکی و پهپادی ایران موثر بوده اند مهم است که توجه داشته باشیم اسرائیل دست بالا را حفظ نمیکند. هزینه نسبتا پایین حمله در مقایسه با هزینه اقتصادی بالای دفاع پایداری دراز مدت جنگ را به یک نگرانی حیاتی برای اسرائیل تبدیل میکند. بنابراین، توانمندیهای تهاجمی ایران هم چنان یک تهدید دائمی برای اسرائیل قلمداد میشوند.
علاوه بر این، اظهارات "حسین سلامی" فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران حاکی از تغییر در الگوی سنتی رویارویی نظامی اسرائیل و ایران است. سلامی تاکید کرد که ایران با عملیات تلافی جویانه خود علیه اسرائیل معادله جدیدی را ایجاد کرده است. براساس این معادله حملات بعدی اسرائیل به شهروندان، پرسنل و دفاتر و مراکز مرتبط با ایران با پاسخ مستقیم آن کشور از خاک ایران مواجه خواهد شد.
از سوی دیگر، پاسخ اسرائیل بر ناتوانی این رژیم در عملیات مستقل در عرصه بین المللی تاکید دارد. حضور و حمایت آمریکا در منطقه نقشی اساسی در شکل دهی به فرآیندهای تصمیم گیری اسرائیل دارد. این وابستگی به دیپلماسی بین المللی و کمکهای نظامی اتکای اسرائیل به عوامل خارجی برای تدوین سیاستگذاریهای امنیتی منطقهای خود را آشکار میسازد.
علاوه بر این، درگیری باعث شعله ور شدن پویاییهای مختلف سیاسی در درون خود اسرائیل شده است. سیاستهای امنیتی دولت نتانیاهو با انتقادات داخلی و بین المللی مواجه شده و اثبات شده که ناپایدار است. افکار عمومی اسرائیل در رابطه با مدیریت بحران توسط دولت دچار اختلاف نظر شده است. برخی از اسرائیلیها از رویکرد تهاجمیتر نسبت به ایران حمایت میکنند در حالی که برخی دیگر از اسرائیلیها خطرات مرتبط با تبدیل شدن به یک جنگ در مقیاس بزرگ را برجسته میسازند.