فرارو- «ما باید اجازه دهیم، روند درگیری رژیم صهیونیستی، چه با مردمان خودش و چه با اعضای کابینه و حتی با ایالات متحده تشدید شود، ولی از طرف دیگر ما فعالیتهای سیاسی، دیپلماتیک، حقوقی و هر ابزار دیگری را در کنار تقویت فعالیتهای اطلاعاتی و پدافند غیرعامل برای حفاظت از نیروهای ایرانی، میتوانیم برای رویارویی با این وضعیت و پیشگیری از تشدید تنشها استفاده کنیم. من معتقدم هر گونه درگیری بین ایران با اسرائیل، آمریکا و اروپا غیر ضروری و نجات نتانیاهو است.»
نصرت الله تاجیک در گفتگو با فرارو گفت: «بررسی برخی منابع عربی و انگلیسی اینطور نشان میدهد که ساختمانی که روز جمعه گذشته در منطقه المزه در غرب دمشق مورد اصابت موشکهای اسرائیلی قرار گرفت و منجر به شهادت ۵ تن از افسران سپاه پاسداران شده است، درواقع محل یک جلسه کاری بوده که در آن، افرادی از سایر گروههای مقاومت نیز، حضور داشته اند. طبق نوشتههای رسانههای عربی ظاهرا آن روز و در همان ساعت سردار قاآنی نیز در دمشق حضور داشته، اما در این ساختمان حضور نداشته است. اگر چنین اخباری درست باشد، ۲ نشانه در این حادثه وجود دارد که باید به دقت مورد توجه قرار گیرد: نخست این که فارغ از روشهای پیشین رژیم صهیونیستی برای جمع آوری اطلاعات اعم از منابع محلی از طریق جاسوسها و سیستمهای هوائی و ماهواره و امثالهم، به نظر میرسد، اسرائیل اطلاعات دقیق تری از تحرکات نیروهای مقاومت از طریق منابع عربی، کشورهای هم جوار و حتی منابع داخلی سوری، اعم از منابع درون دولتی یا مردمی که در سطح جامعه سوریه پخش هستند، هواپیماهای جاسوسی آمریکائی و غربی و ناتو جمع آوری میکند و این یعنی از همه ابزار استفاده میکند و اطلاعات بسیار دقیق تری نسبت به گذشته دارد. این شرایط جدید و این توانمندیها ایجاب می کند که بررسیهای دقیق تری روی مسائل پدافندی عامل و مخصوصا غیر عامل و اتخاذ اقدامات شدیدتر حفاظتی اعم از حفاظت اطلاعات تا حفاظت از اشخاص صورت گیرد و در دستور کار قرار داده شود؛ و با دقت بیشتری در این حوزه متمرکز شویم تا کمترین خسارات را متحمل شویم. اسرائیل از هفتم اکتبر تا کنون بیش از ۴۰ حمله به نیروهای ایرانی موجود در سوریه انجام داده، اما مراحل اخر آن نشان میدهد این رژیم در کنار استفاده از فن اوریهای جاسوسی و عملیاتی و اخذ کمکهای اطلاعتی از حامیانش سیاست نقطه زنی را در این صحنه مورد توجه قرار داده تا علاوه بر کاهش قدرت مانور و اقدامات پشتیبانی نیروهای مقاومت، ایران را عصبانی نموده و به جنگ مستقیم و رویارو بکشاند!»
وی افزود: «از سوی دیگر، به اعتقاد من، جنبه دوم که حائز اهمیت است، نوع عکس العملها است. ما در عکس العمل ها، نباید، از فعالیتهای حقوقی، سیاسی و دیپلماتیک غفلت کنیم و لزوما نباید به سمت عکس العمل مستقیم برویم. بلکه بهتر است، با صبوری سعی کنیم که تبین و بر شماری مخاطرات تشدید تنشها را برای افکار عمومی مردم جهان و مخصوصا" اروپا را دنبال کرده و پررنگ کنیم. یعنی برای کشورهای منطقه، اروپا و از جمله انگلیس، فرانسه، آمریکا، چین و روسیه و حتی سازمانهای بین المللی، این موضوع را روشن کنیم و به این سمت حرکت کنیم که اگر این روند ادامه دار شود و شاهد تشدید و تزاید تنشها باشیم، در نتیجه منطقه و کل جهان با سلسله خطرهایی رو به رو میشود. اروپا، چون حلقه اول امنیتی خاورمیانه است و از نا امنیهای این منطقه به سرعت تاثیرات امنیتی میپذیرد در اولویت است. این کار نیازمند خویشتن داری بالایی است و البته بسیار هم، دشوار است. هم خویشتن داری و فایق آمدن بر احساسات عمومی سخت است و هم سازماندهی امور دیپلماتیک؛ هر دو این راهکارها، دیربازده هستند و قرار نیست در بازه زمانی کوتاهی، شاهد دستاورردهای آن باشیم؛ لذا باید روی این مقولهها متمرکز شویم و در همین راستا حرکت کنیم.»
این تحلیل گر مسائل سیاسی در ادامه گفت: «به هر صورت با فراغت تدریجی اسرائیل از حملاتش به غزه و در حالیکه در سکوت جهانیان یک سرزمین سوخته و بیش از ۲۸۰۰۰ نفر کشته از مردم غزه که بیش از ۱۰۰۰۰ نفر آن کودک هستند، ارتش این رژیم به دنبال سر و سامان دادن به جبهه شمالی در جنوب لبنان و سوریه بر خواهد آمد. چند عملیات اخیر اسرائیل در لبنان و سوریه پیامهایی را برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به دنبال خواهد داشت، نخستن پیام برای سوریه است چرا که اسرائیل با حملات اخیر خود به شکلی آشکار حاکمیت سرزمینی سوریه را برخلاف قوانین و هنجارهای بین المللی نقض کرد. ولی آنچه در افکار عمومی ایرانیها قابل توجه است عمل نکردن دقیق پدافند هوائی این کشور است! منطقه مزه از مهمترین مناطق حکومتی و دیپلماتیک دمشق است؛ و از دولت سوریه باید خواسته شود در زمینه توجه به چگونگی عملکرد پدافند هوائی اش و نیاز به تشدید مسائل حفاظتی، ضد جاسوسی و بررسی اوضاع حفظ اطلاعات و عدم درز آن به جاسوسان اسرائیلی باید بیشتر مورد عنایت قرار گیرد و اقدامات شدید تری صورت گیرد. دست یافتن اسرائیل به اطلاعات دقیقتر میتواند حاصل تشدید اقدامات اطلاعاتی خودش در راستای استراتژی زدن سر مار باشد، که، چون دارای عواقب سیاسی اجتماعی و امنیتی برای ایران است لذا همگی دارای تبعات مخاطره آمیز بوده و از هم اکنون باید مورد توجه قرار گیرد و دولت سوریه در این زمینه نقش و مسئولیت پذیری بیشتری تقبل نماید.»
سفیر پیشین ایران در اردن گفت: «اسرائیلیها تا پیش از حمله ۷ اکتبر حماس به مواضعشان، بارها و بارها به قدرت نظامی و اطلاعاتی خود بالیده بودند و هرگز تصور نمیکردند با حمله حماس، بخش زیادی از اعتبار خود در این زمینه را از دست بدهند. شاید به دلیل همین رسوایی بود که اسرائیل تلاش کرد با حملهای تمام عیار و بی محابا به مواضع فلسطینیان در غزه، آبروی از دست رفته خود را جبران کنند. اما بعد از آن که عملیاتهای گسترده و خونبار صهیونیستها در نوار غزه (حتی در سایه حمایت سران کشورهای غربی) به چیزی جز ظلم به زنان و کودکان، آواره شدن هشتاد و پنج درصد مردم غزه و بی آبرویی جدیدی در حوزه حقوق بشر برای خود و متحدان غربی اش منتهی نشد، این بار در یک گام دیگر، سعی دارند به هر شکلی که شده پای ایران را به جنگ مسقیم باز کنند. این در حالی است که اتفاقا این اروپا و آمریکا هستند که باید بابت حمایتهای بی چون و چرا از نتانیاهو و کابینه وی پاسخگو باشند و هزینه دهند. برنامه و اقدامات اسرائیل برای ترور افسران سپاه پاسداران و استفاده از عملیات نقطه زنی، برای لطمه زدن به توان عملیاتی گروههای مقاومت و تحریک ایران و تشدید آتش جنگ در منطقه انجام میشود. آرزوی اسرائیل این است که جرقههایی که میزند به یک آتش بزرگ با ابعادی پهناور تبدیل شود و دامن کشورهای منطقه را به وضعیتی که خود باعث و بانی آن بوده آلوده کند؛ آتش که شاید افروختن آن سخت نباشد، اما مهار آن مدتها زمان خواهد برد.»
وی افزود: «به خاطر همه این دلایل است که معتقدم، استفاده از ابزارها و اهرمهای دیگری مخصوصا دیپلماسی به جز رودرویی مستقیم با رژیم صهیونیستی نیز میتواند مثمر ثمر باشد. چرا که اسرائیل، با تمام قوا به دنبال گستردهتر کردن جنگ است تا بتواند، از زیر فشارهای داخلی، منطقهای و بین المللی نجات پیدا کند. در حال حاضر، آمریکا برای جذب موافقت نتانیاهو در پذیرش «ایده ۲ دولت»، وی را زیر فشار گذاشته است و روابط بین بایدن و نتانیاهو نیز تا حددی تلخ شده است. اما نتانیاهو نه تنها خود، موافق پذیرش این موضوع نیست، بلکه اگر به هر دلیلی، ایده تشکیل ۲ دولت را بپذیرد، کابینه ائتلافی اش، بدون شک متلاشی میشود، چون هم پیمانان وی، به هیچ وجه تشکیل دولت فلسطین را بر نمیتابند و قبول ندارند. پس اکنون و در این شرایط ما نباید اقدامی کنیم که این قضایا، تحت الشعاع قرار بگیرد. ما باید اجازه دهیم، روند درگیری رژیم صهیونیستی، چه با مردمان خودش و چه با اعضای کابینه و حتی با ایالات متحده تشدید شود، ولی از طرف دیگر ما فعالیتهای سیاسی، دیپلماتیک، حقوقی و هر ابزار دیگری را در کنار تقویت فعالیتهای اطلاعاتی و پدافند غیرعامل برای حفاظت از نیروهای ایرانی میتوانیم برای رویارویی با این وضعیت و یشگیری از تشدید تنشها استفاده کنیم. من معتقدم هر گونه درگیری بین ایران با اسرائیل، آمریکا و اروپا غیر ضروری و نجات نتانیاهو است.»