حجتالاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی در نشست «اجتهاد و قضاوت زنان از منظر فقه و حقوق» که توسط مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان برگزار شد، گفت: آیتالله جوادی آملی این گونه مباحث را در سه سطح «جهانشناسی و هستیشناسی»، «انسانشناسی» و «فقه و حقوق» دنبال میکنند و از سه منظر برهان، عرفان و قرآن موقعیت و جایگاه زن در جهان هستی را تبیین کردهاند. هرکدام از این سه منظر دریچهای هستند که این حقیقت را باز و روشن کنند. زبان فلسفه «زبان عقل»، زبان عرفان «زبان قلب» و زبان قرآن «زبان شهود وحیانی معصومانه» است. هرکدام راهی را برای معرفت به یک حقیقت میگشاید.
به گزارش جماران، رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء، افزود: ما اگر بخواهیم از منظر حکمت مسأله زن را مورد بررسی و ارزیابی قرار بدهیم، همان بحثی است که آیتالله جوادی آملی از ارسطو، فارابی و ابن سینا آوردهاند و مسأله «نفسانیت انسانی» را اصل قرار دادهاند و بدن فرع شده است. آنجا این فرمایش بسیار کلیدی حضرت استاد مطرح شد که نفس انسانی فراتر از جنسیت است و ذکورت انوثت برای نفس مطرح نیست. آنجا اصل نفس را که حقیقت انسانی است، اصل قرار دادهاند.
وی با اشاره به اینکه عرفان هم نگاه دیگری به این مسأله دارد، یادآور شد: همان طور که در آثار حضرت استاد دیدهاید، تفاوت مرد و زن را به صنف بر میگرداند؛ جنس و نوع انسانی مرد و زن بر نمیدارد. نفس حقیقتی مجرد است و در عالم تجرد بحث از ذکورت و انوثت نیست یعنی نفس نه مرد و نه زن است. مرد و زن در نشئه طبیعت معنا پیدا میکند، ولی به لحاظ موقعیت انسانی، نفس فراتر از حیثیت مادی است؛ لذا وقتی بحث از کمالات انسانی است، دیگر مرد و زنی مطرح نیست. نگاه قرآنی این است که توجه نکنید مرد یا زن است، چیزی که به انسانیت بر میگردد شأنیت انسانی را تأمین میکند. حقیقت انسان به نفس واحده بر میگردد و این نفس واحده در مقام تجلی، گاهی به صورت زن و گاهی به صورت مرد تجلی میکند.
مرتضی جوادی آملی تأکید کرد: هماهنگی بین برهان، عرفان و قرآن یک هماهنگی شریف معنوی را به وجود میآورد و جایگاه بسیار والایی را برای جامعه زنان ایجاد میکند. انسانیت مرد و زن ندارد و کمالات انسانی توزیع میشود؛ همان طوری که نمونهها و شواهد آن در عترت طاهره و در تاریخ و سنت ما کاملا وجود دارد و حضرت استاد هم بر اساس آنچه که در صور قرآنی وجود دارد میفرمایند «این بانوان اسوه مردمان هستند؛ اعم از مرد و زن». اگر کسی بخواهد در خصوص شئونات انسانی مثل اجتهاد و قضاوت و نظایر آن سؤال کند، بدون این مسأله پشتوانه نخواهد داشت. چون ما میتوانیم در فضای فقهی و حقوقی از این گونه مسائل بحث کنیم، بدون پشتوانه فلسفی و کلامی و بدون پشتوانه عرفانی، روح ندارد.
وی با بیان اینکه عمده فرمایشات حضرت استاد در فضای انسانشناسی قابل طرح است، اظهار داشت: چهار فصل وجودی «شهودی و قلبی»، «عقلی»، «نفسی» و «طبعی» را برای انسان میکنند؛ یعنی انسان دارای این چهار مرحله وجودی است. انسان از آن جهت که انسان است، دارای این مرتبه از وجود هست که میتواند حقایق را ببیند؛ آنچه را که ما الآن میبینیم صورت اشیاء است و حقیقت آنها نیست. حقیقت اشیاء اینجا آشکار نمیشود؛ ما در عالم صورت مادی زندگی میکنیم و محجوب هستیم.
فرزند آیتالله العظمی جوادی آملی ادامه داد: انسان یک چشم حقیقتبین دارد و میتواند حقایق را مشاهده کند. بحث «حق الیقین» که بعد از «عین الیقین» و «علم الیقین» قرار دارد، برای همین انسان است و انسان میتواند در سطح عالی معرفت خودش حقایق را مشاهده کند. تعبیر «زن در عرفان» از این منظر قابل بررسی است. فصل دومی که برای انسان بیان میکنند، فصل عقلانی است. عقل به معنای قوهای که میتواند حق و باطل را تشخیص بدهد؛ این مورد تکلیف ما است و انسانیت ما از اینجا آغاز میشود. اگر انسان از عقل پایینتر بیاید و به وهم، خیال و حس برسد، از حد انسانی ساقط شده است. انسان باید بتواند حقایق را با عقلش تشخیص بدهد. در این سطح از کمالات، که جایگاه عقل است، هیچ تفاوتی بین مرد و زن نیست.
وی گفت: در غرب بحث «حقوق مساوی» مطرح است. یعنی زن و مرد وجود دارد، اما حقوق مساوی دارند؛ در اندیشه اسلامی اینها دو تا نیستند که از حقوق مساوی سخن بگوییم؛ رابطه آنها وحدت است، اتحاد نیست. وقتی نفس تجرّد یافت، دیگر در آنجا بحث مرد و زن و حقوق مساوی مطرح نیست. همان گونه که قلب مذکر و مؤنث ندارد، عقل هم مذکر و مؤنث نیست. بقیه جسم و قالب هستند؛ انسانی که به عقل رسیده، متحد با «عقل فعال» میشود و دیگر نشعه طبیعت نیست که بخواهیم با معیارهای طبیعی آن انسان را بشناسیم.
مرتضی جوادی آملی افزود: حوزه سوم که مرحله پایینتر از عقل است، حوزه «نفس انسانی» است. آنچه در این حوزه وجود دارد عبارت از نفسانیات، خلقیات، فضائل و رذائل است. خیلیها در همین حد هستند و شاید به مرحله عقل نرسیده باشند، اما در بعد فضائل و فضیلتها تلاش دارند و خیرات یا شرّها را برای خودشان جمع میکنند. اینها آدمهای خوبی هستند، ولی متوسط هستند. اینجا هم تفاوتی بین مرد و زن نیست؛ گرایشهایی که در جنبه فضیلت است، اگر به عدل، انصاف، عفو و فضائل از این دست هست هم توصیهها یکسان است.
وی با اشاره به اینکه انسان دنبال مقامات و کمالات است، اظهار داشت: اینجا پست و سمت جایی ندارد. اصلا در حوزه اخلاق مسأله پست، سمت، وظیفه و امثال اینها نیست؛ نفسانیات است. یعنی صاحب مقام حلم، صبور و غفور بودن و کمالاتی که به عنوان فضائل نفسانی و انسانی شناخته میشود، مقام هستند و برای انسان جایگاه و موقعیت انسانی ایجاد میکند و در آن سطح به شئون انسانی خودش میپردازد.
رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء ادامه داد: اگر بین مقام و پست، بین کمال و سمت و یا بین مقام و وظیفه را نگذاریم، نمیتوانیم خوب داوری کنیم. مثلا علم، اجتهاد و فقاهت مقام است، اما مرجعیت، زعامت و رهبری پست، وظیفه و مسئولیت است. حضرت استاد به صورت موجده کلیه در کتاب دارند، هیچ کمالی نیست که شرط کسب آن کمال رجولیت و یا مانع کسب آن کمال انوثت باشد. علم، معرفت، فقاهت و آنچه به کمالات انسانی بر میگردد و مقام محسوب میشود، جایگاهش با آنچه که ما به عنوان پست و سمت نگاه میکنیم متفاوت است. تفاوت بین قضاوت و فقاهت یا بین مرجعیت و اجتهاد خیلی است؛ اجتهاد مقام و مرجعیت پست است؛ اجتهاد مقام و کمال است قضاوت پست و وظیفه است.
وی تأکید کرد: آیتالله جوادی آملی در بحث انسان شناسی این مطلب را میفرمایند که جامعه ما، خصوصا جامعه زنان، بداند که بین مقام و پست فرق بگذارد. اجتهاد مقام است و این مقام برای مرد و زن فرقی نمیکند، زن میتواند مجتهد و معلم فقها باشد. اما مسأله مرجعیت و قضاوت پست و سمت است؛ کمال ارزشی و اعتباری است و کمال حقیقی نیست. چون جامعه نیاز به مرجع و قاضی دارد، باید وجود داشته باشد. به تعبیری میگویند از باب حفظ نظم و نظام اینها سمت پیدا میکنند.
وی گفت: فصل چهارم به طبیعت انسان بر میگردد و بحث مرد و زن و شئون اجتماعی مطرح میشود و بحث عالم اعتبار است. آیا از منظر اسلام در عالم اعتبار میتوانیم برای جامعه بانوان بحث قضاوت را داشته باشیم؟ حضرت استاد سه دوره فقهی قدما، متأخرین و معاصرین را با تحقیق بیان داشتند. دوره اول که زمان شیخ توسی و مرحوم مفید و دیگران بود، هیچ بحث از ذکورت و انوثت مطرح نبوده و در اوصاف قاضی اصلا شرط ذکورت را ذکر نکردهاند؛ نه گفتهاند شرط ذکورت برای قضاوت هست و نه گفتهاند که انوثت مانع است.
مرتضی جوادی آملی ادامه داد: شیخ مفید در «مقنعه» به اشتراط عقل، کمال و علم به کتاب الهی که سنت معصومان را به همراه دارد، اکتفا نموده است. شیخ توسی در نهایه افزون بر مقنعه مفید، شرایط قضاوت را چیزی جز «حرص بر تقوا» نیفزوده و نامی از اشتراط مرد بودن یا امتناع زن بودن نبرده است. ابن ادریس در سرائر گذشته از شرایط مذکور گفته که تبری از محارم الهی و گریز از گناه را آورده و سخن از مرد و زن بودن قاضی به میان نیاورده است.
وی تأکید کرد: در دوره قدما احدی نه تصریح به شرط رجولیت کرده و نه تصریح به مانعیت انوثت کرده است. در دوره دوم کم کم این مسأله مطرح شد و رسیده به مرحله سوم که تقریبا معاصرین هستند. از اینجا گروهی از فقهای بزرگ شیعه به اشتراط ذکورت تصریح نمودهاند؛ مانند محقق در شرایع و علامه در قواعد. بعد که به دوره اخیر رسید مسأله یک مقدار شدیدتر شد و رسید به جایی که حتی برخی ادعای اجماع کردند. اما حضرت استاد گفتند ادلهای که اینها به کار میبرند تام نیست.
فرزند آیتالله جوادی آملی افزود: حضرت استاد فرمودند ما مداری به نام «تعارض» و مداری به نام «تزاحم» داریم. مدار تعارض، مدار ادلّه است و باید ادله بررسی شود و عام، خاص، مطلق، مقیّد، ظاهر و اظهر داریم که در مقام تعارض ادله است. فقها در این مورد کار میکنند و فقیه نظر و فتوا میدهد. اما در جامعه اسلامی ناحیه تعارض و حل مسائل فقط از نظر فقهی کافی نیست؛ بلکه مدار دیگری به نام «تزاحم» وجود دارد.
وی یادآور شد: مسأله قضاوت زنان در میان فقها مورد اختلاف هست و اظهارنظرهای مختلفی آمده و حتی بعضیها به دلیل عقلی تمسک کرده و قضاوت زن را جایز دانستهاند. اما نکتهای که الآن یک مقدار دغدغه ایجاد میکند، به تزاحم بر میگردد. حضرت استاد فرمودند این گونه مسائل را باید از جایگاه مجمع تشخیص مصلحت وارد شد. یعنی جامعه زنان باید به عنوان حقوق خودشان وارد شوند و مسائل خودشان را طرح و مطالبه دنبال کنند.
رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء اظهار داشت: حالا که نظام فقهی به اینجا منتهی شده که رجولیت شرط قضاوت نیست، خانمها باید در انجمنها و هیأتهای علمی خودشان اینها را تبیین و به قالبهای حقوقی تبدیل کنند و بعد به عنوان یک مطالبه اجتماعی از جایگاه بانوان مطرح شود. اگر از جایگاه خود بانوان مطرح شود، طبعا بزرگان هم به صحنه میآیند و کمک میکنند و راه باز میشود برای اینکه این شأن اجتماعی هم برای زن مطرح شود؛ این راه باز شدنی هست و محدودیت و ممنوعیت ندارد. اکنون که نهی صریحی نیست میتواند به یک گفتمان اجتماعی تبدیل شود.
وی تصریح کرد: مقاله و کتاب بنویسید و با مسئولان گفتگو داشته باشید تا راه برای این مسأله باز شود؛ و شدنی هم هست. فقه اجتماعی و حکومتی بدون تردید خواهان این مسأله است و اصلا این را نقص میداند که اگر زن لااقل در حوزه خودش قضاوت را بر عهده نگیرد.
مرتضی جوادی آملی در پاسخ به سؤالی در خصوص علت عدم ورود پررنگ حوزه علمیه به این مسأله، گفت: حوزه یک شأن فقاهتی دارد و بیاناتی که الآن دوستان فاضل حوزوی دارند خیلی به بیان آیتالله جوادی آملی نزدیک است. یعنی به لحاظ علمی، معرفتی و فقاهتی حوزه کار خودش را انجام داده و الآن شما میتوانید به پشتوانه فعالیتهای فقهی حوزه، این مسأله را به یک گفتمان تبدیل کنید. به هر حال یک شأن اجتماعی است که خانمها منتظر هستند در این شأن و جایگاه هم به آنها توجه شود.
وی یادآور شد: معمولا این گفتمان سازی از جایگاه حوزه نیست. شاید در مسائل دینی گفتمان میسازد، ولی این گونه مسائل که شأن اجتماعی، آن هم برای خانمها است، به عهده و هنر خود خانمها است؛ جامعه حوزوی همدل و همراه است. حتی آیتالله جوادی آملی با اینکه فقهای شورای نگهبان خانم باشند هم راه آمده و گفتهاند فقیه مرد و زن ندارد.
فرزند آیتالله جوادی آملی افزود: الآن اسلام را متهم به جنسیتگرایی میکنند و تفکیکی که آیتالله جوادی آملی روی پست و مقام کردهاند جواب این نگرش است. به صورت موجده کلیه گفتهاند هیچ مقامی از مقامات، کمالات و فضائل انسانی جایی برای تکثر ندارد و بنابراین جنسیتی که مطرح میکنند یک اتهامی است که متوجه اسلام نیست. برای اینکه اسلام بین پست و مقام فرق گذاشته و گفته هر جا که کمال است جنسیت ندارد؛ جنسیتی که مطرح هست، برای پستها، سمتها و امور اجتماعی است.
وی همچنین در پاسخ به سؤالی در خصوص شهادت زنان، گفت: مسأله شهادت را نمیتوانیم صریح بگوییم؛ چون آیه قرآن است و باید راجع به آن فکر شود. اما این مسأله هست که شرایط اجتماعی آن عصر اجازه نمیداده که زن در جامعه مسائل را به صورت کامل و روشن ببیند، اما الآن موضوع تغییر کرده است. اینکه حضرت امام میفرمایند شرایط زمان و مکان در اجتهاد تأثیر دارد، شامل این گونه از مسائل است. موضوع شهادت زن در گذشته به گونه دیگری بوده، اما گذشتن از این یک شهامت فقهی فوقالعاده میخواهد. هنوز کسی نتوانسته این سدّ را بشکند، ولی زمینههایش الآن باز است و در فضای گفتوگوی فقاهتی مطرح هست.