صدام در جریان تقابل خود با رژیم صهیونیستی، حملاتی موشکی به این رژیم داشته که همین از دلایل نامگذاری میدانی در فلسطین به نام اوست (این حملات موشکی در سال ۱۹۹۱ از ۱۷ ژانویه تا ۲۸ فوریه ۱۹۹۱ صورت گرفت). هرچند انگیزة صدام از حملات مذکور، نه انگیزهای اصیل، بلکه به منظور مقابله با آمریکا در جنگ علیه خود (جنگ خلیج فارس) و خارج شدن برخی کشورهای مسلمان از ائتلاف با آمریکا بود.
یکی از شبهاتی که سعی دارد حمایت مردم ایران از غزه و آرمان فلسطین را متزلزل کند، شبهة حمایت و همدلی فلسطینیان نسبت به صدام حسین است. رسانههای بیگانه و معاندان در فضای مجازی به ویژه با اتکای به فیلمی از تجمع حامیان غزه در کانادا که در آن تصویر صدام حسین توسط دو نفر حمل میشود، این شبهه را استعاره سازی کردند.
به گزارش الف، استعاره قویتر و قبلی برای این موضوع، میدانی در کرانه باختری رود اردن (استان قلقیلیه) به نام صدام حسین است که در سال ۲۰۱۸ میلادی توسط یکی از استانداران محمود عباس احداث شده است.
جبهه رسانهای دشمن که همواره سعی در دوگانه سازی تشکیلات خودگردان و حماس و نیز قهرمان سازی از یاسر عرفات و تأکید بر اختصاص جایزه نوبل به وی در سال ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ دارد، ناگهان احداث میدان مذکور را به تمامیت فلسطینیها نسبت میدهد!
جریان مذکور احداث میدان صدام را به عنوان نماد شکست ایران در حمایت از فلسطین نیز صورت پردازی میکند. این جریان بی آن که از جنبش فتح و تشکیلات خودگردان کمترین حمایتی کند، میکوشد الگوی مقاومت درست را یاسر عرفات نشان دهد. مصداق این اقدام، مستند ساخته شده توسط شبکة ضد ایرانیِ ایران اینترنشنال با عنوان ابوعمار (کنیة عرفات) است که طی آن یاسر عرفات مورد تجلیل قرار گرفته و اعطای جایزه صلح نوبل به او برجسته سازی میشود، اما این جریان هرگز اشاره نمیکند که آغاز حمایت از صدام به عرفات بازمی گردد؛ حمایتی که البته هرگز بدل به حمایتی وسیع در میان فلسطینیان نشد.
مهمتر از این ها، پس از پیمان اُسلو (پیمان اسلو با نام رسمی بیانیه اعلام اصول اولویتهای موقت دولت خودگردان؛ نخستین موافقتنامه بین حکومت اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) بود که در سال ۱۹۹۳ به امضای دو طرف رسید) که به تعبیر نشریة آمریکایی فارن پالیسی چیزی جز رستورانهای زنجیرهای مرغ کِنتاکی برای فلسطین نداشته و در عوض به اشغال گری بیشتر توسط رژیم صهیونیستی منتهی شد، مردم فلسطین بیش از هر زمانی از ایدة عرفات دور شده و به ایدة حماس که ایدهای سازش ناپذیر است نزدیک و متمایل شدند. امروز هم در فلسطین، نماد مقاومت، غزه و حماس است و بر این اساس مردم فلسطین در خارج از غزه نیز عمدتاً به برنامه و راه مبارزاتی حماس گرایش دارند.
ذکر این نکته هم ضروری است که حماس به عنوان محصول انتفاضه و محصول انتخابات و بنابراین مردمیترین حرکت تاریخ فلسطین، هیچ رنگ و بوی ملی گرایانه افراطی و ناسیونالیسم نژادپرستانه را به خود نگرفته و نپذیرفته است.
نکتة دیگر این که صدام در جریان تقابل خود با رژیم صهیونیستی، حملاتی موشکی به این رژیم داشته که همین از دلایل نامگذاری میدانی در فلسطین به نام اوست (این حملات موشکی در سال ۱۹۹۱ از ۱۷ ژانویه تا ۲۸ فوریه ۱۹۹۱ صورت گرفت). هرچند انگیزة صدام از حملات مذکور، نه انگیزهای اصیل، بلکه به منظور مقابله با آمریکا در جنگ علیه خود (جنگ خلیج فارس) و خارج شدن برخی کشورهای مسلمان از ائتلاف با آمریکا بود.
لازم به افزودن است که دیگر دلیل نامگذاری میدان مورد اشاره (با عنوان دقیق شهید صدام حسین)، تنفر فلسطینیها از آمریکا است؛ آمریکایی که عامل اصلی برچیدن حکومت صدام بود؛ بنابراین رسانههای ضد ایرانی به جای جازدن احداث میدان صدام به عنوان نماد ضدایرانی، مناسبتر است به ریشه و مقصد ضد غربی این اقدام بیاندیشند.
نکتة قابل تأکید دیگر این که یاسر عرفاتی که توسط آنها غسل تعمید داده میشود و به عنوان نماد مقاومت-مذاکره و پذیرش اسرائیل تلقی میگردد، آغاز گر حمایت از صدام بوده است. این عرفات بود که صدام را برادر خطاب کرد و این عرفات بود که راه را برای اشغال رسمیتر و وسیعتر فلسطین فراهم کرد.
در نهایت باید گفت حتی با فرض پذیرش حمایت تمامیت جنبش فتح وتشکیلات خودگردان و نیز حمایت تمام و کمال آنها از صدام-هرچند اتهامی دروغ است- هیچ اثر و رد پایی از صدام و حتی ایدههای او در غزه دیده نمیشود. امروز، پیشانی مبارزه و پیشانی جهان اسلام غزه است. امروز، غزه نماد مقاومت است و اوج جنگ تمدنی و انسانی در آن جریان دارد. به هر طریق، هیچ دلیلی برای این که مردم ایران لحظهای در حمایت تمام عیار از مردم مظلوم غزه تردید کنند وجود ندارد.