فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میکردند. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد
در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد
یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت
وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد
میخواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
جانا کدام سنگدل بیکفایت است
کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد
کلک زبان بریده حافظ در انجمن
با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد
شرح لغت: نظر: نگاه مهرآمیز /سنگ خاره: سنگ خارا
روی خود را به سمتی که محل گذرش بود نهادم و او از کنارم گذشت. چشم امید به لطف از سوی او داشتم، اما نگاهی مهرآمیز به من نکرد. مقصود او از این شعر این است که وارستگان پیشگاه معشوق، چشم امیدشان به درگاه یار است و در این راه اشک فراوانی میریزند تا شاید مورد قبول او قرار گیرند و بدین سان به دیدار او نایل گردند.
پس از هر سختی و رنجی، آسایشی در راه است. برای اینکه در کارهایت موفق شوی، باید از سختیهای آن هراس نداشته باشی. به خداوند توکل کن و به سرزنشهای دیگران اهمیت مده. در موردی به دقت تحقیق کن، حتما موفق میشوی.