فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم
من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او میکشدم میرویم
دوستان عیب من بیدل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری میجویم
گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا میشویم
خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
میسرایم به شب و وقت سحر میمویم
حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی
گو مکن عیب که من مشک ختن میبویم
شرح لغت: ملمع:رنگارنگ
۱- حضرت حافظ در بیتهای اول، سوم و هفتم میفرماید:
به کرّات گفته ام و مجددا تکرار میکنم که من عاشق و دلداده راه عشق هستم و این راه را با اراده شخصی نمیروم بلکه حکم الهی است.
* من اگر خار بی مقدار و اگر گلی با ارزش باشم، در گلزار، باغبانی است که بدین شیوه مرا پرورش داده و رشد پیدا کرده ام.
* حافظ به من گفت که خاک آستانه میکده را بو نکن. به او بگو بر من خرده نگیر که خاک در میخانه معرفت، در نظر من بوی مشک آهوی ختن را میدهد.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
هیچ کس منکر قضا و قدر و دست سرنوشت نیست، ولی نه اینکه همه چیز را پای تقدیر بگذاری. انسان موجودی دارای اختیار است پس باید از این توانایی که خدا در اختیارش قرار داده بهترین استفاده را ببرد و مناسبترین راهها را برای زندگی انتخاب کند. همت عالی مهمترین شرط پیروزی است. هرگز از آن غافل مشو.