به مدت دو سال، مناخیم گیدا با احساس نگرانی ناشی از پیش بینی وقایع ناگوار، دست و پنجه نرم کرد. او که علاقمند به حوزه ارتباطات است، بخشی از تیمی از داوطلبان بود که با استفاده از یک «مزرعه ماهوارهای» در جنوب اسرائیل، شبکههای ارتباطی غزه و رسانههای عربی را تحت نظر داشتند و اطلاعاتی را به ارتش اسرائیل منتقل میکردند.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: این یک رابط نیمه رسمی بود. اما زمانی که چندین بار هشدار دادند که جنگجویان حماس در حال انجام تمرینات جنگی مفصل در نزدیکی مرز هستند، این جاسوسان آماتور کنار گذاشته شدند. گیدا گفت: «یک افسر نظامی اسرائیل به ما گفت: شما مهم نیستید، ما به شما نیاز نداریم».
گیدا تنها نبود. مایکل میلشتاین، یک افسر اطلاعاتی نظامی سابق نیز به همکاران سابق خود هشدار داده بود و مقالات متعددی در مطبوعات نوشت و گفت که رویکرد اسرائیل در قبال حماس کارساز نیست، اما هیچ کس چندان توجهی نکرد. میلشتاین، مشاور سابق دولت در امور فلسطین در غزه و کرانه باختری، گفت: «کاملا واضح بود. حماس در حال تبلیغ جنگ بود».حتی هشدارهای «سپاه اطلاعات رزمی اسرائیل» که مرز با غزه را زیر نظر دارد نادیده گرفته شد. نوآ ملمان، یکی از سربازان این نیرو، در اوایل سال جاری به مافوق خود گفت که شبه نظامیان حماس در حال تمرین حمله روی یک حصار ساختگی هستند و بارها و بارها آن را منفجر میکنند.
او بعدا در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: «اما همه با این مساله طوری رفتار میکردند که انگار عادی است، انگار یک چیز روتین است».
در ۷ اکتبر، حماس حملهای را انجام داد که حتی بدتر از بدترین پیش بینیهای گیدا، میلشتاین و ملمان بود. حدود ساعت ۶:۳۰ صبح، بیش از ۱۵۰۰ شبه نظامی حماس، تحت پوشش یک رگبار گسترده راکتی، ارتباطات مرزی اسرائیل را با پهپادهای مملو از مواد منفجره منهدم کردند، با بولدوزر از موانع امنیتی عبور کردند و با موتورسیکلت و پاراگلایدر به درون اسرائیل یورش بردند.
این حمله، باور و اعتماد اسرائیل به ارتش و سرویسهای اطلاعاتی خود را از بین برد. آنها نه تنها نتوانستند برنامهریزی یکی از دشمنان اصلی خود را پیگیری کنند، بلکه هشدارهای متعددی مبنی بر اینکه حماس در حال تدارک یک حمله بزرگ است را نادیده گرفته بودند.
ایهود اولمرت، نخستوزیر اسبق اسرائیل، گفت: اسرائیل از «اعتماد به نفس بیش از حد که به غرور و از خودراضی بودن منجر شد»، رنج میبرد. حماس با ما همان کاری را کرد که ما معمولا انجام میدهیم: غافلگیری، زیرکی، تفکر خارج از چارچوب.
عوامل زیادی در این شکست نقش داشتند. یک تحقیق کامل در مورد خرابکاری اطلاعاتی ممکن است سالها طول بکشد. اما درسهای حاصل از آن در حال شکل دادن به یک کارزار نظامی برای «نابودی» حماس است. اسرائیل به این نتیجه رسیده که حماس دشمنی است که دیگر نمیتواند آن را مهار کند. به گفته مقامات، از زمان آغاز عملیات تلافی جویانه اسرائیل، بیش از ۱۰۵۰۰ نفر در غزه کشته شده اند.
یک مقام بلندپایه اسرائیلی گفت: «حتی در شب حمله، حس کردیم که اتفاقی در حال رخ دادن است، اما تعبیر آن برای ما این بود که این فقط یک تمرین نظامی عادی [حماس]است». وی افزود: «نیروی اطلاعاتی ما از یک نقص اساسی رنج میبرد».
این تا حدی به این دلیل بود که سرویسهای امنیتی اسرائیل توانایی حماس برای اجرای چنین عملیات گستردهای را نادیده گرفتند. چنین عملیاتی نیازمند تحفظ شدید اطلاعات عملیات، برنامهریزی منظم و دانش دقیق از وضعیت درون اسرائیل است که سرویسهای امنیتی اسرائیل تصور نمیکردند حماس توانایی انجام آن را داشته باشد.
سر الکس یانگر، رئیس سابق سرویس اطلاعات خارجی بریتانیا (MI۶)، گفت: «ادراک و فهم وضعیت، چیز فوقالعادهای است، اما به نظر میرسد شکست بزرگ [اسرائیل]، شکست تخیل بود، همانطور که در مورد ۱۱ سپتامبر رخ داد». وی افزود: «همیشه این خطر وجود دارد که آنچه را که میخواهید و دوست دارید باشد را با آنچه در واقع هست مخلوط کنید..؛ و اسرائیل احساس کرد که حماس دیگر خطری ندارد».
اسرائیل دقیقا ۵۰ سال پیش، قبل از جنگ یوم کیپور علیه مصر و سوریه، اشتباه مشابهی را مرتکب شد. اسرائیلیها در آن زمان به غلط معتقد بودند که کشورهای عربی به دلیل قدرت نظامی اسرائیل هرگز به آن حمله نخواهند کرد. اما یک نکته تاریخی در حمله امسال وجود دارد که اسرائیل اغلب آن را با حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به امریکا مقایسه کرده است.
گزارش رسمی دولت ایالات متحده از آنچه در ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد، نشان میدهد که هیچ مقام امنیتی پیشبینی نکرده بود که تروریستها ممکن است هواپیماها را به ساختمانهای بزرگ ایالات متحده بزنند، هرچند بسیاری از آنها گفتند که رمان تام کلنسی در سال ۱۹۹۴ را خوانده اند که با چنین صحنهای به اوج میرسد.
در همین راستا میتوان به خاطره آوی ایساچاروف، یکی از خالقان سریال مهیج تلویزیونی اسرائیل به نام «فوضی» (یا با تلفظ غالب انگلیسی و عبری «فائودا»)، قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر، اشاره کرد. او طرح داستانی اولیه برای یکی از قسمتهای این سریال را که در آن جنگجویان حماس به حصار مرزی هجوم میبرند و به اسرائیل حمله میکنند را رد کرد و آن را خیلی غیر منطقی دانست. سرویسهای امنیتی اسرائیل نیز ظاهرا همین فکر را میکردند.
ایساچاروف به خاطر دارد که در آن زمان به فیلمنامه نویسانش گفته بود: «چه شانسی وجود دارد که دهها نفر، چه رسد به هزاران نفر، بتوانند بدون اینکه اطلاعات نظامی اسرائیل یا شین بت [سرویس امنیت داخلی]با خبر شود، این کار را انجام دهند؟... بیایید جلو برویم و چیز واقعی تری پیدا کنیم.»
دلیل دوم شکست اسرائیل همان چیزی بود که یکی از مقامات غربی آن را «غرور و تکبر فناورانه» نامید. اعتقادی متعصبانه مبنی بر اینکه که فناوریهای پیشرفته، مانند پهپادهایی که امکان شنود در غزه را فراهم میکنند و حصار مجهز به حسگر که نوار غزه را احاطه کرده، سبب برتری نسبت به حماس میشود که از تکنولوژیهای بسیار پایین تری استفاده میکند.
برای سالهای متمادی، این برتری تکنولوژیک به ارتش اسرائیل کمک کرده بود تا به جز تعداد انگشت شماری، تمام تلاشها برای نفوذ به مرز را خنثی کند. یکی دیگر از مقامات امنیتی غربی، گفت: «اما این یک احساس امنیت کاذب ایجاد کرد». وی برتری تکنولوژیکی اسرائیل را به آیفون تشبیه کرد و گفت: «وقتی کار میکند عالی است، اما اگر کار نکرد، ناگهان متوجه میشوید که نمیتوانید هیچ کاری انجام دهید».
«یگان ۸۲۰۰» اسرائیل که مسئولیت شنود الکترونیک و رمزگشایی کد را به عهده دارد نیز اخیرا گوش دادن به بی سیمهای دستی مورد استفاده شبه نظامیان حماس را متوقف کرده بود، زیرا آنها این کار را را هدر دادن تلاش خود ارزیابی کرده بودند.
میلستاین گفت: «ما به فناوری، دانش سایبری، کلان داده و... معتاد شده بودیم. اما ارزانترین و سادهترین اطلاعات، مانند اطلاعات اوپن سورس، ردیابی ارتباطات مخابرهای حماس و حتی گوش دادن به سربازان زن ناظر در مرز، مورد توجه قرار نگرفت.
مشکل دیگر این است که در حالی که روشهای نظارتی پیشرفته اسرائیل میتواند انبوهی از اطلاعات تاکتیکی باکیفیت تولید کند و مثلا مکان دقیق لانچر موشک را شناسایی کند، ولی در افشای استراتژی یا نیات رهبری طرف مقابل که محل تمرکز اصلی اطلاعات انسانی است، عملکردش به این خوبی نیست.
سومین دلیل برای شکست اسرائیل در پیش بینی حمله حماس این بود که آشفتگی سیاسی ناشی از سیاستهای بحث برانگیز داخلی بنیامین نتانیاهو، امنیت ملی را تضعیف کرده و تمرکز سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل را مختل کرده بود.
دیوید پترائوس، رئیس سابق سازمان سیا و ژنرال امریکایی که نیروی چندملیتی عراق و نیروهای ناتو و ایالات متحده در افغانستان را فرماندهی کرده، گفت: «شین بت به طور قابل درکی بر افزایش خشونت در کرانه باختری متمرکز بود که به طور فزایندهای چالش برانگیز شده بود».
حماس که از سال ۲۰۰۷ بر غزه حکومت میکند، از این حواس پرتیها استفاده کرد. این گروه همچنین خود را با سیاست نتانیاهو که به دنبال تقویت حکومت حماس در غزه به عنوان راهی برای کاهش جایگاه تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری بود، همراه نشان داد.
حتی زمانی که حماس خود را برای جنگ آماده میکرد، همچنان با دولت اسرائیل در مورد مسائل پیش پا افتاده مانند سهمیه صادرات و مجوزهای کارگران، به صورت روزانه در ارتباط بود. چندین مقام اسرائیلی و بین المللی معتقدند که این کارگران به جمع آوری اطلاعات، از جمله نقشههای دقیق کیوبتسها که بعدا حماس به آنها حمله کرد، کمک کردند.
علاوه بر این، حماس اطلاعات نادرست را از طریق کانالهایی که میدانست سازمان اطلاعات اسراییل بر آنها نظارت میکند، منتقل میکرد، در حالی که برنامه ریزیهای واقعی برای حمله، توسط گروه کوچکی از رهبران حماس انجام میشد.
درسهایی که مقامات امنیتی اسرائیل از عدم پیش بینی این حمله گرفته اند، پیامدهای مرگباری دارد. نتیجه گیری آنها این است که اسرائیل دیگر نمیتواند به اطلاعات و قدرت نظامی اش برای پیشگیری و بازدارندگی تکیه کند و در عوض، باید با از بین بردن مستقیم تهدیدات احتمالی، از آنها جلوگیری کند.
یک مقام ارشد اسرائیلی گفت: «تنها راه حل این است: دیگر به اطلاعات اتکا نکنیم. بازدارندگی دیگر کافی نیست... این یک پارادایم جدید است.»