bato-adv
کد خبر: ۶۴۸۰۷۷

چرا این اتفاق افتاد؟ یورش اسرائیل به جنین از دید یک خانواده فلسطینی

چرا این اتفاق افتاد؟ یورش اسرائیل به جنین از دید یک خانواده فلسطینی
خانه شیبلی در خیابانی شیب دار واقع شده و چشم انداز وسیعی به اردوگاه چنین دارد. او می‌توانست نیرو‌های اسرائیلی را ببیند که در حال حرکت در اردوگاه بودند. همسایه‌ها در تماس با یکدیگر خبر می‌دادند که نیرو‌های اسرائیلی به ترتیب به خانه‌ها وارد می‌شدند. صدای سهمگین راکت آمد. حدود ۱۲ سرباز وارد شدند. برادرزاده حسین در حالی که پسرش در آغوش اش گریه می‌کرد و همسرش پهلوی او را گرفته بود در مقابل سربازان ایستاده و با التماس به زبان عبری گفت:"یک بچه کوچک اینجاست"!
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۰ - ۲۰ تير ۱۴۰۲

فرارو- حسین شیبلی پس از نماز جمعه به خانه رفت. یک بولدوزر خودرویی له شده را بلند کرد. سوراخ‌های ناشی از اصابت گلوله بر روی یک مخزن آب روی پشت بام دیده می‌شد. یک خودروی آتش نشانی در حال شستن دوده باقی مانده بر سطح یک خیابان بود. شیبلی با رسیدن به خانه خانواده اش از پله‌های اتاق نشیمن بالا رفت اتاقی که با شلیک موشک به یک غار سوخته تبدیل شده بود. او در میان اسکلت‌های سیاه شده مبل‌ها و صندلی‌ها می‌پرسد:"آیا اینجا برای زندگی مناسب است؟ چرا این اتفاق برای ما رخ داد"؟

به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست، شیبلی و همسایگان اش از بزرگترین عملیات نظامی اسرائیل در کرنه باختری در دهه‌های اخیر می‌گویند تهاجمی دو روزه که باعث آتش گرفتن خانه بر اثر حملات هوایی نیرو‌های اسرائیلی شد.

برای خانواده‌هایی که در آن اردوگاه به دلیل درگیری نظامی گرفتار شده بود ۴۴ ساعت توام با وحشت گذشت. هزاران نفر از ساکنان آنجا موفق به فرار شده بودند، اما بخشی دیگر مانند شیبلی وحشت را متحمل شدند.

حسین شیبلی ۶۹ ساله یکشنبه تا دیروقت بیدار بود و تلویزیون تماشا می‌کرد روال معمول او پس از سال‌ها کار در شیفت شب در یک کارخانه فرآوری گوشت در اسرائیل. او در این اردوگاه به دنیا آمد جایی که حداقل ۱۴۰۰۰ نفر در منطقه‌ای به وسعت کمتر از نیم کیلومتر مربع جمع شده اند. فقر و بیکاری در آنجا بیداد می‌کند. یورش‌های کماندو‌های اسرائیلی پیش‌تر نیز رخ داده بود. شب حمله شایعاتی مبنی بر انجام یک عملیات بزرگ بین اعضای اردوگاه مطرح شده بود. با این وجود، هیچ کس نمی‌دانست چه اتفاقی در راه است.

حوالی ساعت ۱ بامداد دوشنبه حسین گزارشی از اخبار اسرائیل را دید: سربازان ارتش اسرائیل وارد اردوگاه شده بودند. سپس او تعداد زیادی از پهپاد‌ها را مشاهده کرد. او گفت: "با خود گفتم آنان قصد بمباران دارند. سپس صدای انفجار آمد".

خانواده شیبلی در ۹ آپارتمان در سه خانه متصل به هم متعلق به حسین و دو برادرش زندگی می‌کنند. آنان به یورش‌های اسرائیل عادت کرده اند. در عرض چند دقیقه ده‌ها نفر از اعضای خانواده با عجله به زیرزمین رفتند. تقریبا ۵۰ نفر در فضا‌های کم تاریکی که برادرزاده حسین از آن برای پرورش طوطی استفاده می‌کند قرار گرفته بودند. در حالی که تیراندازی در بیرون بیداد می‌کرد تعداد زیادی از پرندگان در زیرزمین بال می‌زدند و جیغ می‌کشیدند.

در تمام طول شب و تمام روز دوشنبه خانواده شیبلی در زیرزمین باقی ماندند و منتظر بودند بتوانند بیرون بروند. پس از آن که چند ساعت برق به دنبال درگیری‌ها قطع شد آنان شمع روشن کردند. حسین می‌گوید:"بچه‌ها ترسیده بودند". برادرزاده ۳۴ ساله اش نگران همسر باردار خود و پسر ۳ ساله اش بود. او از پنجره حمام در طبقه دوم مراقب بود و وضعیت بیرون از خانه را رصد می‌کرد.

خانه شیبلی در خیابانی شیب دار واقع شده و چشم انداز وسیعی به اردوگاه چنین دارد. او می‌توانست نیرو‌های اسرائیلی را ببیند که در حال حرکت در اردوگاه بودند. همسایه‌ها در تماس با یکدیگر خبر می‌دادند که نیرو‌های اسرائیلی به ترتیب به خانه‌ها وارد می‌شدند. حوالی ۱۱ شب دوشنبه یکی از همسایگان در تماس با شیبلی گفت که آنان به زودی سراغ شان خواهند آمد.

صدای سهمگین راکت آمد. حدود ۱۲ سرباز وارد شدند. برادرزاده حسین در حالی که پسرش در آغوش اش گریه می‌کرد و همسرش پهلوی او را گرفته بود در مقابل سربازان ایستاده و با التماس به زبان عبری گفت:"یک بچه کوچک اینجاست"! فرمانده عملیات به زبان عربی گفت:"شناسنامه ات را نشان بده. تروریست‌ها کجا هستند"؟

سربازان شمع را خاموش کرده و دستان برادرزاده حسین را بستند و دستور دادند سه نفر وارد اتاق نشیمن شوند. نیرو‌های اسرائیلی کمد‌ها را مورد جستجو قرار دادند. در طبقه پایین دیگر اعضای خانواده ناامید بودند. حسین می‌گوید:"با شنیدن صدای تیراندازی ما فکر کردیم او کشته شده است. زنان فریاد می‌زدند و گریه می‌کردند". تیراندازی ادامه یافت. آنان از سربازان خواستند به اعضای خانواده شان در زیر زمین بپیوندند که فرمانده اسرائیلی گفت نه. او به آنان گفت که به زودی خواهند رفت. تقریبا نیمه شب از یک بلندگو صدا‌ها شنیده شد:"خارج شوید! خارج شوید! شما در امان خواهید بود".

خانواده حسین در زیر زمین برای جمع آوری مدارک و پوشک بچه‌ها به تکاپو افتادند و با عجله به سمت حیاط رفتند و در آنجا یک خودروی آتش نشانی و یک تیم هلال احمر و برادرزاده حسین و اعضای خانواده اش را دیدند و همدیگر را در آغوش گرفتند و گریه کردند. یک پزشک دستبند برادرزاده حسین را باز کرد. یک آتش نشان به آنان توصیه کرد که با یکدیگر بیرون بروند. آنان گفتند:"مردان باید در یک گروه با زنان و کودکان بمانند تا مورد اصابت گلوله قرار نگیرند".

حسین می‌گوید هیچ دلیلی برای هدف قرار دادن خانه آنان وجود نداشت و هیچ یک از اعضای خانواده او با گروه‌های شبه نظامی در ارتباط نبودند. او می‌افزاید:"تمام ما مجوز کار در اسرائیل را داریم آنان ما را به خوبی می‌شناسند". حسین می‌گوید سال‌ها کنار یهودیان اسرائیلی در تیمی که توسط یک خاخام سرپرستی می‌شد کار می‌کرد و شرایط سلامتی حیوانات را بررسی می‌کردند.

حسین می‌گوید روز جمعه همزمان با پرواز یک پهپاد نظارتی بر فراز خانه مان زندگی به آرامی در حال بازگشت بود. زنان خانواده در طبقه همکف آپارتمان آشپزی می‌کردند. برادرزاده حسین به طوطی‌ها رسیدگی می‌کرد. او می‌گوید حدود ۲۰ طوطی به دلیل کمبود غذا در جریان تهاجم اسرائیلی‌ها جان شان را از دست دادند.

سازمان ملل متحد از کمک کنندگان خواسته است تا به بازسازی جنین کمک کنند. امارات متحده عربی روز پنجشنبه ۱۵ میلیون دلار کمک مالی متعهد شد، اما حسین در این باره تردید دارد. او می‌گوید:"در اخبار در مورد پول می‌شنویم، اما هیچ اثری از آن نمی‌بینیم. من باور ندارم چیزی تغییر کند. جنین فقیر باقی خواهد ماند و نیرو‌های اسرائیلی باز خواهند گشت".

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین