قلعهنویی در ادامه برای آنکه موضوع کسر شأن فوتبال ایران را هم به آهستگی به مسیری دیگر هل دهد، از زیبا بازیکردن بازیکنانش حرف زد. این اولین بار نبود که او با طعنه و کنایه درباره بازی تیم ملی ایران در عصر گذشته، خاصه زمانی که کارلوس کیروش هدایت تیم ملی ایران را بهرعهده داشت، حرف میزد. قبلا هم گفته بود فوتبال ایران از روزهای کسلکنندهاش فاصله گرفته است. شاید قلعهنویی فراموش کرده، ولی همین تیم ملی ایران در عصر کارلوس کیروش که «کسلکننده» بازی میکرد ۶ بر صفر قزاقستان را شکست داد؛ یک گل بیشتر از تیم قلعهنویی زد و اتفاقا گلی هم نخورد.
تیم ملی فوتبال ایران امروز از ساعت ۱۸ به مصاف ازبکستان میرود تا در دیدار نهایی رقابتهای کافا که بازی فینالش به میزبانی همین ازبکها برگزار میشود، به میدان برود. کافا یا همان تورنمنت آسیای مرکزی، برای اولین بار است که در سطح بزرگسالان برگزار میشود. پیش از این و پس از پیوستن ایران به این منطقه جغرافیایی فوتبال، تورنمنتهایی در رده پایه و فوتبال زنان برگزار شده بود، ولی برای اولینبار تصمیم گرفته شد تا تیمهای بزرگسالان حاضر در این ناحیه هم به مصاف هم بروند.
درست از همان روزی که ایران تصمیم گرفت در کافا به میدان برود، انتقادات نسبت به این تصمیم شدت گرفت. تیم ملی ایران از تمامی تیمهای حاضر در این ناحیه رنکینگ بالاتری دارد و قاعدتا، هیچکدام از آنها در حد حریف نامی برای ایران نیستند. از این رو، ابتدا عنوان شد که قرار است چند تیم خوب از دیگر مناطق جغرافیایی هم به تورنمنت کافا دعوت شوند تا سطح این بازیها بالاتر برود و به نوعی شأن فوتبال ایران حفظ شود. برخلاف تصور، ولی پیشبینیها درست از آب درنیامد؛ نه تیم روسیه که محروم است و بازی بینالمللی نمیتواند انجام دهد، دعوت را پذیرفت و نه حتی تیمی مثل کنیا که دو سالی بود هیچ بازی دوستانهای برگزار نکرده بود. از طرفی عنوان شد که مسئولان تیم ملی هم از اعزام این تیم به قرقیزستان (میزبان مرحله گروهی این تورنمنت) منصرف شدند، ولی بعدها خبر رسید، چون مسئولان فدراسیون فوتبال ایران قول حضور در این تورنمنت را دادهاند باید راهی این مسابقات شوند.
اتفاق عجیب، ولی زمانی رخ داد که امیر قلعهنویی، سرمربی جدید تیم ملی، به جای فرصتدادن به جوانها یا حتی اعزام تیم منتخب لیگ به این تورنمنت سطح پایین، تصمیم گرفت با تمام قوا به رقابتهای کافا برود. این موضوع زمانی به عنوان یک شگفتی بزرگ خودنمایی کرد که تیمی مثل افغانستان هم حاضر نشد تیم اولش را به این تورنمنت بفرستد و در دیدار برابر ایران، با تیم دومش به میدان رفت. قلعهنویی، ولی در تصمیمی بحثبرانگیز در هر دو دیدار مرحله گروهی برابر تیمهای ضعیفی همچون افغانستان و قرقیزستان با ترکیب اصلی به میدان رفت و ستارههایی همچون سردار آزمون، مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش را به بازی گرفت.
او در توجیه چنین اقدامی گفته بود باید به سطح مسابقات احترام گذاشت و جایی دیگر هم عنوان کرده بود اگر در دیدار با افغانستان با ترکیب اصلی بازی نمیکرد امکان داشت کار گره بخورد. ناگفته پیداست که چنین توجیهاتی سطح اعتمادبهنفس مربی جدید تیم ملی ایران را به خوبی نشان میدهد. او هراسان از نتیجهنگرفتن احتمالی یا گرهخوردن کارش در تقابل با تیمهای افغانستان و قرقیزستان، تصمیم گرفت به فوقستارههای فوتبال ایران در این دو بازی که بیشتر شبیه به تمرین درونگروهی بود بازی دهد.
قلعهنویی در ادامه برای آنکه موضوع کسر شأن فوتبال ایران را هم به آهستگی به مسیری دیگر هل دهد، از زیبا بازیکردن بازیکنانش حرف زد. این اولین بار نبود که او با طعنه و کنایه درباره بازی تیم ملی ایران در عصر گذشته، خاصه زمانی که کارلوس کیروش هدایت تیم ملی ایران را بهرعهده داشت، حرف میزد. قبلا هم گفته بود فوتبال ایران از روزهای کسلکنندهاش فاصله گرفته است. شاید قلعهنویی فراموش کرده، ولی همین تیم ملی ایران در عصر کارلوس کیروش که «کسلکننده» بازی میکرد ۶ بر صفر قزاقستان را شکست داد؛ یک گل بیشتر از تیم قلعهنویی زد و اتفاقا گلی هم نخورد.
از سوی دیگر، از زمانی که قلعهنویی هدایت ایران را به دست گرفته، ایران به غیر از دیدار با روسیه، محکی جدی که عیار واقعی این مربی را نشان دهد نخورده است. به غیر از دقایقی از بازی با روسیه که در ورزشگاه آزادی برگزار شد و ایران نمایش قابل قبولی داشت، دیگر چندان لذتی از بازی تیم ملی برده نشده است. تقابل با کنیا، دومین حریف تدارکاتی تیم ملی ایران در عصر قلعهنویی، مصادف شد با یکی از ضعیفترین بازیهای تیم ملی در دهه اخیر. از سوی دیگر، بازی برابر تیمهای افغانستان و قرقیزستان هم اصولا در سطحی نبوده که بشود با استناد به آن، زیباشناسی یا تاکتیکهای جدید امیر قلعهنویی را ارزیابی کرد.
اتفاق بد در این بازه زمانی نه نگرانی درباره زیباییشناسی فوتبال تیم ملی بلکه گشودهشدن دروازه این تیم در تکتک بازیهاست. درست از زمانی که قلعهنویی سرمربی ایران شده، این تیم در هر بازی حداقل یک بار دروازهاش گشوده شده است. خط دفاعی که روزگاری نقطه قوت تیم ملی ایران بوده حالا در آستانه تبدیلشدن به پاشنه آشیل این تیم است. روسیه و کنیا در تهران و افغانستان و قرقیزستان در کافا، دروازه ایران را باز کردهاند. عجیب آنکه این دو تیم آخر فقط با یک ضربه در چارچوب دروازه پیام نیازمند و علیرضا بیرانوند را گشودهاند. یعنی درست در حالی که ایران با ستارههای اصلیاش در تورنمنتی ضعیف به میدان رفته باز هم نتوانسته دروازهاش را بسته نگه دارد.
حالا در آستانه دیدار فینال و بازی با تیم به نسبت خوب و قدرتی ازبکستان، امیر قلعهنویی فرصت دارد تا آزمون مهمی را پاس کند. او ابتدا باید مطابق با ادعایش در دوره جدید، نمایشی دلچسب و زیبا به اجرا دربیاورد و ضمن کسب برد در این بازی و کسب عنوان قهرمانی، کاری کند تا بخشی از انتقادات زیاد نسبت به خط دفاعی، با بسته نگهداشتن دروازه از بین برود. قلعهنویی و کادر پرشمارش در ایران، ستارههای بیشماری را در ترکیب دارند و در معدود بازیهایی که رنگ و بوی یک بازی تدارکاتی خوب به خود گرفته باید نمایشی متفاوت مقابل ازبکستان اجرا کنند؛ چیزی شبیه به همان بازی با روسیه، ولی این بار با بسته نگهداشتن دروازه.
شاید پس از چند بازی، این دیدار یکی از فرصتهای امیر قلعهنویی باشد تا بتواند عیار خودش در تیم ملی را به نمایش بگذارد. او روی فاکتورهای فوتبال با برنامه و هجومی تأکید زیادی دارد و این فینال میتواند برایش فرصتی باشد تا نشان دهد حداقل بخشی از اظهارات منتقدانش چندان درست نیست.