bato-adv
bato-adv

چرا آمریکایی‌ها بیشتر احساس درد می‌کنند؟

چرا آمریکایی‌ها بیشتر احساس درد می‌کنند؟
درد مزمن فزاینده آمریکا عمدتا ناشی از چاقی یا آسیب های محل کار نیست بلکه ممکن است با استرس های مالی و اجتماعی در آمریکای طبقه کارگر ارتباط داشته باشد. زمانی که شغل از بین می رود و بیکاری افزایش می یابد درد نیز افزایش خواهد یافت.
تاریخ انتشار: ۰۱:۵۴ - ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲

چرا آمریکایی ها بیشتر احساس درد می کنند؟فرارو- نیکلاس کریستوف، روزنامه‌نگار و مفسر سیاسی آمریکایی است. او برنده دو جایزه پولیتزر شده و از همکاران سی ان ان و ستون نویس ثابت روزنامه نیویورک تایمز است. او به بیش از ۱۵۰ کشور جهان سفر کرده است. "بیل کلینتون" رئیس جمهور اسبق امریکا در سپتامبر ۲۰۰۹ درباره کریستوف گفته بود:"حداقل در هیچ کجای ایالات متحده هیچ فرد دیگری در عرصه روزنامه نگاری وجود ندارد که کاری شبیه کار‌های او را انجام داده باشد تا بفهمد مردم در سراسر جهان واقعا تا چه اندازه در فقر زندگی می‌کنند و چه ظرفیت‌های بالقوه عظیمی دارند. تمام ما مدیون او هستیم".

یکی از جوایز اعطا شده پولیتزر به او در مورد گزارش هایش پیرامون جنبش دانشجویی دموکراسی خواه چین و اعتراضات میدان تیان آنمن در سال ۱۹۸۹ میلادی بود. او هم چنین جایزه‌ای از باشگاه مطبوعات خارج از کشور را برای گزارش هایش با تمرکز بر حقوق بشر و مسائل زیست محیطی دریافت کرد. او دومین جایزه پولیتزر را در سال ۲۰۰۶ میلادی برای تمرکز گزارش هایش بر روی نسل زدایی در دارفور و بازتاب "صدای بی صدایان جهان" دریافت کرد. او در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ نیز نامزد نهایی دریافت جایزه پولیتزر شده بود. در مجموع او هفت بار نامزد دریافت این جایزه مهم بوده است.

به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، میلیون‌ها امریکایی از موضوعات و راه‌هایی رنج می‌برند که منجر به اعتیاد، غم، اندوه و مجموعه‌ای از آسیب‌های دیگر می‌شود. دلیل آن چیست؟

من تلاش خواهم کرد در مجموعه‌ای تحت عنوان "امریکا چگونه شفا می‌یابد"؟ بحران‌های ویرانگری که طبقه کارگر امریکا به آن دچار شده را بررسی کنم. من تلاش خواهم کرد مسیر‌های بهبودی را بررسی کنم. این نخستین مقاله من از آن مجموعه خواهد بود.

"بابی ورت" در ۸ سالگی دچار معده درد بود. او می‌گفت:"شکم ام درد می‌کند". درد او با استفراغ و اسهال همراه بود که باعث می‌شد نتواند به مدرسه برود گاهی اوقات نیمی از روز‌های سال تحصیلی را قادر نبود به مدرسه برود. پزشکان نتوانستند علت معده درد او را متوجه شوند. در نتیجه، مواد مخدر با دوز‌های افزایش یافته را تجویز کردند تا به عنوان مُسکن درد عمل کنند. آنان حتی فنتانیل را برایش تجویز کردند. این موضوع باعث اعتیاد او شد. او اکنون در سن ۴۳ سالگی مواد مخدر را کنار گذاشته، اما کماکان هر روز از درد‌های مزمن مانند ۵۰ میلیون امریکایی دیگر رنج می‌برد.

ورت بخشی از یک دورنمای وسیع و مرموز از درد در حال افزایش در امریکا است. گاهی اوقات این درد بدون هیچ دلیل فیزیکی آشکاری خود را نشان می‌دهد. علیرغم آن که درد مزمن یک مشکل جهانی است به طور خاص در امریکا موضوعی گیج کننده است. در سایر کشور‌های ثروتمند این افراد مسن هستند که مزمن‌ترین درد را گزارش می‌کنند که تا حدودی منطقی است. با این وجود، در ایالات متحده افراد میانسال به ویژه افراد بیکار و افرادی مانند ورت که از دبیرستان فارغ التحصیل نشده اند بیش‌ترین آسیب را متحمل می‌شوند. این آفتی برای افراد کم سواد است.

تمام این موارد یک پرسش را ایجاد می‌کنند: آیا این رنج به ما نسبت به اختلال عملکرد بزرگتری در جامعه هشدار می‌دهد؟ این چیزی است که ما می‌دانیم: ده‌ها میلیون آمریکایی از درد رنج می‌برند. با این وجود، درد مزمن صرفا ناشی از سوانح رانندگی و صدمات محل کار نیست بلکه با دوران کودکی آشفته، تنهایی، ناامنی شغلی و صد‌ها فشار دیگر بر خانواده‌های کارگری مرتبط است.

من تلاش خواهم کرد مجموعه‌ای از مشکلات به هم پیوسته که مردم و کشور امریکا را به عقب می‌اندازند بررسی کنم: آسیب‌های دوران کودکی، شکست تحصیلی، اعتیاد، مسائل بهداشت روانی، بی خانمانی، تنهایی، فروپاشی خانواده، بیکاری و در نهایت آن که ما به طور فزاینده درد را تشخیص می‌دهیم.

"آنگوس دیتون" برنده جایزه نوبل اقتصاد از این موضوع تحت عنوان "مرگ‌های ناشی از ناامیدی" یاد کرده بود. او گفته بود:" زندگی مردم در حال از هم گسیختگی است و این منجر به افزایش شدید درد‌های فیزیکی می‌شود". او در مقاله‌ای تازه هشدار داده که "معنای درد در امریکا هشداری را برای آینده آشکار می‌سازد".

آمریکایی‌ها بر اثر ناامیدی مواد مخدر، الکل و خودکشی با نرخی بیش از یک چهارم میلیون نفر در سال جان خود را از دست می‌دهند ما شواهدی در اختیار داریم که نشان می‌دهند چگونه می‌توانیم آسیب شناسی کشورمان را برطرف سازیم. بنابراین، این مجموعه هم چنین بر بهبودی تمرکز خواهد کرد.

پزشکی امریکایی به من گفت:" من معتقدم درد پیچیده‌ترین تجربه‌ای است که بدن انسان می‌تواند داشته باشد. " او یک متخصص قلب است که در دانشکده پزشکی هاروارد تدریس می‌کند. با این وجود، آشنایی او با درد امری شخصی است. او می‌گوید زمانی که هنوز در دانشکده پزشکی مشغول تحصیل بود از کمر درد ناتوان‌کننده‌ای رنج می‌برد که برای سالیان متمادی زندگی او را فرا گرفت. او می‌گوید ما تمایل داریم درد مزمن را به سادگی و به اشتباه به عنوان دردی که طولانی‌تر است درک کنیم.

او می‌گوید درد حاد معمولا منبع آناتومیکی خاصی دارد مانند شوکی که هنگام لمس اجاق گاز داغ احساس می‌کنید در حالی که درد مزمن گاهی اوقات البته نه لزوما همیشه بیش از آن که ریشه در بدن داشته باشد از ذهن و مغزمان نشئت می‌گیرد. یک مثال شدید در این باره درد اندام فانتوم است که در آن فرد قطع عضو شده درد شدیدی را در اندامی که دیگر وجود ندارد احساس می‌کند.

پزشکان که به مشاهده موارد مرتبط با درد حاد عادت کرده اند از طریق تصویربرداری و دانش آناتومی تشخیص درد را انجام می‌دهند از این رو زمانی که فردی از کمردرد مزمن رنج می‌برد پزشکان می‌گویند عکسبرداری با اشعه ایکس انجام دهید! اگر در تصویربرداری چیز عجیبی مشاهده کنند ممکن است راه حل جراحی را پیشنهاد کنند.

در مورد پزشکی که درباره اش گفتم او مشکل افتادگی دیسک کمر داشت. با این وجود، این نیز درست است که عکسبرداری با اشعه ایکس از افراد بدون درد عیوب تشریحی مشابهی را نشان می‌دهد. این موضوع مرتبط با شکاف بین مغز و بدن است: محققان دریافته اند که برخی از افراد مبتلا به زانو درد شدید در عکسبرداری با اشعه ایکس وضعیتی طبیعی دارند در حالی که بسیاری از افرادی که عکسبرداری با اشعه ایکس آنان نشان می‌دهد که آرتریت قابل توجهی وجود ندارد اصلا دردی را احساس نمی‌کنند.

مغز را به عنوان یک صفحه کنترل کننده برای سیستم هشدار دهنده درد در نظر بگیرید که عمدتا از بدن در برابر آسیب محافظت به عمل می‌آورد، اما گاهی اوقات خراب می‌شود و می‌تواند مانند یک سیستم هشدار خانه که به طرز دیوانه کننده‌ای فکر می‌کند پنجره‌ای باز شده در حالی که باز نشده است صدای زنگ خطر را به صدا درآورد. متاسفانه خاموش کردن آلارم‌های مغزی دشوارتر از متوقف کردن صدای زنگ سیستم هشداردهنده خانه است.

دارو‌های حاوی مخدر‌ها که برای درد‌های حاد بسیار خوب عمل می‌کنند برای سالیان متمادی به منظور آرام کردن درد‌های مزمن مانند مورد درد "ورت" تجویز شدند امری که باعث دامن زدن به سونامی اعتیاد در امریکا شد که امروزه باعث شده بیش از ۱۰۰ هزار نفر در سال بر اثر مصرف اوور دوز یا سوء مصرف انواع مخدر‌ها جان شان را از دست دهند. علیرغم آن که دارو‌های حاوی مخدر می‌توانند تسکین بخش باشند برخی از کارشناسان معتقدند که استفاده از آن دارو‌ها هرگز گزینه مناسبی برای درد در طولانی مدت نیست.

خوشبختانه برخی از درمان‌های تازه برای درد‌های مزمن در حال ظهور هستند، اما ناقص می‌باشند و اغلب تحت پوشش بیمه قرار ندارند. برای آغاز باید بیاموزیم که درد گاهی اوقات به رویکرد‌هایی که مغز و روان و نه بدن را هدف قرار می‌دهند بهتر پاسخ می‌دهد. برای مثال، درد اندام خیالی با آینه درمانی کمک می‌کند که در آن فرد مبتلا به طور مکرر به اندام باقی مانده در آینه نگاه می‌کند تا مغز را فریب دهد تا فکر کند که بدن به خوبی کار می‌کند.

هیچ مرکز درد واحدی در مغز وجود ندارد، اما درد مزمن اغلب در قسمت‌هایی از مغز که می‌تواند در احساسات و خاطرات آسیب زا نیز نقش داشته باشد بازتاب پیدا می‌کند و در مورد ورت این گونه بود.

پس از طلاق والدین ورت زمانی که او ۵ ساله بود زندگی اش آشفته شد. او می‌گوید که خانواده اش برای مدتی بی خانمان بودند. او در آن زمان دچار آزار و جسمی و جنسی در واشنگتن شده بود. او به یاد می‌آورد که در ۸ سالگی پسری او را مورد ضرب و شتم قرار داد و به پسر دیگری به خواهر ۹ ساله اش تجاوز کرد. او در ۱۵ سالگی عاشق مردی شش سال بزرگتر از خود شد و در جستجوی ثبات در زندگی آشفته اش با او ازدواج کرد. او مدرسه را رها کرد و در ۱۸ سالگی صاحب دو فرزند شد.

با این وجود، درد او نه تنها فروکش نکرد بلکه تشدید شد. پزشکان برای مدتی تصور می‌کردند که او به سندرم روده تحریک پذیر مبتلاست. سپس اعلام کردند که او مبتلا به آندومتریوز (به حالتی گفته می‌شود که یاخته‌های مشابه با یاخته‌های آستر رحم در بیرون از رحم رشد کنند) است تشخیصی که باعث شد در ۲۰ سالگی عمل جراجی انجام دهد. او در ۲۱ سالگی عمل جراحی هیسترکتومی (برداشتن رحم) کامل را انجام داد. با این وجود، هیچ یک از عمل‌های صورت گرفته کمکی به او نکردند.

پزشکان بعدا سیستیت بینابینی را تشخیص دادند بخشی از طیفی به نام سندرم مثانه دردناک. تمام این تشخیص‌ها معمولا برای افرادی که درد مزمن دارند انجام می‌شوند که توضیح آن دشوار است. آخرین تشخیص در این مسیر اغلب فیبرومیالژیا (اختلالی است که ویژگی اصلی آن درد عضلانی ـ اسکلتی گسترده همراه با خستگی مزمن و اختلالات خلقی، حافظه و خواب) است که درد مزمن در چندین مکان را توصیف می‌کند.

خواهر ورت از درد غیرقابل توضیح مشابهی رنج می‌برد و به همین ترتیب با دوز‌های زیادی از مواد مخدر تحت درمان قرار گرفت که باعث شد او نیز معتاد شود. او مبتلا به فیبرومیالژیا تشخیص داده شده است.

درد مزمن در میان زنان به طور نامتناسبی بیش از مردان است و زنان ۶۵ درصد بیش از مردان درد شدید را گزارش می‌کنند. ظاهرا این موضوع بدان خاطر است که تستوسترون درد را کاهش می‌دهد (دختران و پسران تا سن بلوغ به یک اندازه درد را تحمل می‌کنند).

یکی دیگر از عوامل مهم در تفاوت درد طبقه اجتماعی فرد است. نتیجه مطالعه‌ای نشان داد که امریکایی‌های فقیر بیش از سه برابر امریکایی ثروتمند در معرض تجربه درد قرار دارند. در بررسی دیگری مشخص شد تنها ۲ درصد از کسانی که دارای مدرک تحصیلات تکمیلی هستند درد شدید را گزارش می‌کنند در حالی که تقریبا ۱۰ درصد از کسانی که تحصیلات دبیرستانی را ترک کرده بودند دچار درد شدید بودند.

دیتون اقتصاددان می‌گوید:"در هر نسل متوالی امریکایی‌های کم سواد درد بیش تری را در هر سنی گزارش کرده اند".

به نظر می‌رسد مغز نسبت به انتظارات درد بسیار حساس می‌باشد به همین دلیل است که دارونما‌ها درد را کاهش می‌دهند. در یک مطالعه صورت گرفته تزریق محلول سالین تقریبا به اندازه تزریق داروی مُسکن در کاهش درد بازو مؤثر بود. برعکس، زمانی که افراد شرکت کننده در پژوهش سالین را دریافت کردند، اما به آنان هشدار داده شد که ممکن است درد را افزایش دهد به میزان قابل توجهی متحمل درد شدند.

این ایده که درد مزمن می‌تواند از ناراحتی عاطفی ناشی شود موضوع تازه‌ای نیست. پزشکی به نام "جان سارنو" در سال ۱۹۹۱ میلادی کتاب پرفروش "درمان کمردرد: ارتباط ذهن و بدن" را منتشر کرد که بر پیامد‌های فیزیکی احساسات سرکوب شده تاکید داشت. در آن زمان سخن گفتن از این موضوع به مثابه سخنی پیامبرگونه و غیر معمول بود، اما امروزه علم بسیار فراتر از ایده‌ها و روش‌های او پیشرفت کرده است.

درد مزمن فزاینده آمریکا عمدتا ناشی از چاقی یا آسیب‌های محل کار نیست بلکه ممکن است با استرس‌های مالی و اجتماعی در آمریکای طبقه کارگر ارتباط داشته باشد. زمانی که شغل از بین می‌رود و بیکاری افزایش می‌یابد درد نیز افزایش خواهد یافت. نتیجه مطالعه‌ای بین المللی نشان داد که افزایش ۳ درصدی نرخ بیکاری با افزایش ۱ درصدی در تعداد افرادی که درد را گزارش می‌کنند مرتبط است.

مطالعات دیگر نیز نشان می‌دهند که ناامنی اقتصادی با درد بیش‌تر در پیوند است. درد می‌تواند منجر به افسردگی شود و باعث درد بیشتر شود. مطالعه دیگری نشان داد:"تن‌هایی به شدت رشد درد را افزایش می‌دهد".

محققان هم چنین دریافته اند که درد مزمن می‌تواند منجر به حساسیت بیش‌تر شود به طوری که درد باعث ایجاد درد بیشتر می‌شود. درد حتی مغز فیزیکی را نیز تغییر می‌دهد. چندین مطالعه نشان داده اند که درد طولانی مدت منجر به از بین رفتن ماده خاکستری در قشر جلویی مغز می‌شود اگرچه کارشناسان هنوز در حال بررسی پیامد‌های آن هستند. نتیجه این است که درد چه ناشی از ضربه روانی باشد و چه ناشی از آسیب جسمی می‌تواند فرد را در مسیر همراه با سراشیب قرار دهد.

پس چگونه می‌توانیم درد مزمن را درمان کنیم؟ متخصصان چه توصیه‌هایی می‌توانند به مبتلایان به آن داشته باشند؟ دکتر "دانیل کلاو" مدیر مرکز تحقیقات درد مزمن و خستگی در دانشگاه میشیگان می‌گوید:"ما واقعا درد را بیش از حد در مقولات پزشکی گنجانده ایم. اولین توصیه من به بیماران مبتلا به درد مزمن ساده است: بیش‌تر بخوابید و ورزش کنید". او تاکید کرد که راه حل ساده‌ای وجود ندارد و بهبودی بیماران نیازمند تلاش است. او می‌گوید طرفدار فیزیوتراپی است و نتایج مثبتی را از یوگا، طب سوزنی، مدیتیشن و درمان شناختی رفتاری مشاهده کرده است.

او می‌گوید به بیماران اش می‌گوید: "من نمی‌دانم که آیا طب سوزنی برای شما مفید است یا فیزیوتراپی. با این وجود، می‌دانم اگر این موارد را به عنوان درمان‌های غیر دارویی امتحان کنید به طور میانگین یکی از آن‌ها بسیار خوب عمل خواهد کرد".

جمعیتی که بیش‌ترین آسیب پذیری را در برابر درد‌های مزمن دارند آمریکایی‌های میانسال بیکار با تحصیلات محدود هستند که از بیمه درمانی یا سایر اهرم‌ها برای پرداخت هزینه درمان برخوردار نیستند. بنابراین، این افراد رنج می‌برند یا ممکن است برای به تاخیر انداختن رنج ۵ دلار برای خرید یک قرص مخدر فنتانیل بپردازند.

رویکرد‌های جدیدی در حال ظهور هستند، اما لزوما قابل دسترس‌تر نیستند. واقعیت مجازی برای کاهش درد‌های مزمن امیدوار کننده به نظر می‌رسد. آموزش ذهن آگاهی گاهی اوقات مفید است.

راه حل دیگر می‌تواند کاهش شکاف‌های آموزشی باشد چرا که مشاهده شده درد مزمن بیش‌تر متوجه افراد کم سواد و بیکار است. برای پیشگیری هم چنین باید به نارسایی اجتماعی گسترده‌تر بپردازیم که مصداق آن را در مورد سوء استفاده‌هایی که از ورت و خواهرش صورت گرفته بیان کردم.

ده‌ها میلیون آمریکایی از مسائلی رنج می‌برند که منجر به اعتیاد، درد و مجموعه‌ای از آسیب‌های دیگر شده و سپس این بدبختی را به نسل بعدی انتقال می‌دهند. شاید سیستم هشدار درد مغز سعی دارد به ما در مورد چگونگی بهبودی آمریکا بگوید: برای کاهش درد مزمن خود باید در رسیدگی به زخم‌های عمیق‌تر در اقتصاد و جامعه تان بهتر عمل کنید.

منبع: نیویورک تایمز

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین