bato-adv
bato-adv

آیا مودب بودن همیشه درست است؟

آیا مودب بودن همیشه درست است؟

بعضی اوقات، دلیل مودب بودن در قبال دیگران، پرهیز از لطمه وارد کردن به احساساتشان است. بی‌ادبی یا گستاخی می‌تواند منجر به درگیری، دلخوری یا شرم‌زدگی شود؛ احساساتی که بسیاری سعی می‌کنند تا جای امکان از آنها دور بمانند.

فرارو- بعضی اوقات، دلیل مودب بودن در قبال دیگران، پرهیز از لطمه وارد کردن به احساساتشان است. بی‌ادبی یا گستاخی می‌تواند منجر به درگیری، دلخوری یا شرم‌زدگی شود؛ احساساتی که بسیاری سعی می‌کنند تا جای امکان از آن‌ها دور بمانند. 

به گزارش فرارو، از این رو، مودب بودن ممکن است به معنای ناصادق بودن، دورو بودن یا حتی دروغ گفتن باشد. شما به احتمال قریب به یقین در زندگی خود با چنین موردی برخورد کرده‌اید و ممکن است این خصیصه را به عنوان عادت در خود تشخیص دهید. 

در اینجا به برخی از مسائل مرتبط با فشار اجتماعی برای «مودب بودن» و «پرهیز از درگیری» و چگونگی ایجاد توازن میان ادب و صداقت می‌پردازیم. همچنین مثالهایی خواهیم آورد و امیدواریم که شما در این موضوع فکر کنید و ببینید که چگونه بر ارتباط شما با دیگران تاثیر می‌گذارد. 

فریب چیست؟ 

فریب در روابط میان‌فردی بسیار روی می‌دهد. فریب به خصوص هنگام مودب بودن، غالب می‌شود. 

ارتباط فریبا شامل سه عنصر است: 

اطلاعاتی که منتقل می‌شود، آگاهانه دروغین، نادرست، ناقص یا غیر راست است. این موضوع شامل ادعاهای اغراق شده، عدم بیان اطلاعات و دروغ گفتن هم می‌شود. 

اطلاعات دروغین بنا به قصدی منتقل می‌شود. چنین ارتباطهایی تصادفی یا حاصل اشتباه ساختاری یا اشتباه در انتقال منظور نیستند. فریب از روی عمد صورت می‌گیرد. 

فرستنده سعی می‌کند گیرنده را قانع کند که آنچه می‌گوید راست است. 

یک مثال معمول از ارتباط فریبای هر روزه، زمانی اتفاق می‌افتد که شخصی، به جهت مودب بودن، می‌گوید: «سلام، چطوری؟» شما برای رعایت ادب، می‌گویید: «من خوبم، شما چطورید؟» و او پاسخ می‌دهد: «خوبم.» 

در واقع ممکن است روز بدی داشته‌اید و حالتان اصلاً خوب نباشد. شما سعی کرده‌ای با یک ادعای غیرحقیقی طرف مقابل را فریب دهید. از عمد این ادعا را کرده‌اید به این امید که طرف مقابل آن را باور کند. 

جایگزین آن این بود که بگویید «خوب» نیستید، اما در بسیاری از وضعیت‌ها چنین پاسخی مودبانه یا مناسب به نظر نخواهد رسید. 

وقتی که خوب نیستید، می‌گویید که خوبید، فریبکار می‌شود. ممکن است به نظرتان «سلام، چطوری؟» اصلاً در وایع یک سوال نیست. این سوال به نوبۀ خود «به صرف ادب» و «خوش‌مشربی اجتماعی» است، آیا شخص مقابل واقعاً ممکن است انتظاری جز اینکه بگویید «خوبم» داشته باشد؟ آیا در چنین شرایطی گفتن «خوبم» در واقع راهی است برای گفتن اینکه نمی‌خواهم با تو وارد مکالمه شوم؟ 

یک مثال دیگر: دو نفر در خیابان همدیگر را می‌بینند. سالهاست همدیگر را می‌شناسند، اما علاقۀ خاصی به یکدیگر ندارند. سلام‌علیک می‌کنند، از خانواده‌های همدیگری خبر می‌گیرند و قدری حرف‌بافی می‌کنند. یکی نگاهی به ساعتش می‌اندازد و بهانه‌ای برای خارج شدن از مکالمه می‌آورد. جمله‌های هنگام خداحافظی این است: «خوشحال شدم دیدمت. بیشتر باید همدیگر را ببینم. با من تماس بگیر، یک جا بشینیم چایی بخوریم.» در واقعیت احساسش این است: «اصلاً از دیدنت خوشحال نشدم و امیدوارم به این زودی‌ها دوباره به هم برنخوریم. بهم زنگ نزنی!» 

اکثر مردم این مثال یا شبیه به آن را درک می‌کنند. ارتباط مودبانه بود و رفتار مناسب اما در نهایت خالی از حقیقت بود. آیا میزان مشخصی‌عدم صداقت در چنین شرایطی قابل پذیرش است؟ اگر هر دو طرف کاملاً با هم صادق بودند، احتمالاً موجب توهین می‌شد و به نظر غیرمودبانه و گستاخانه می‌رسید. 

رسیدن به توازن درست

همچون بسیاری چیزها در زندگی، همۀ ما باید به توازنی میان ادب و صداقت برسیم. چنین توازنهایی شخصی هستند و به عوامل بسیاری بستگی دارند. 

خبر خوب این است که اکثر مردم در اغلب مواقع توازن درستی دارند. با تمرین و تجربه، این امر آسانتر و طبیعی‌تر می‌شود. 

در یک سوی طیف، اگر شما همواره با مردم صادق باشید و دقیقاً آن چه را که فکر می‌کنید بر زبان آورید، احتمالاً شما را گستاخ تلقی خواهند کرد و تصور می‌کنند که در مهارت‌های اجتماعی ضعف دارد. این امر می‌تواند به معنای داشتن دوستان کمتر و فرصت کمتر برای آشنایی با افراد جدید یا دریافت تجربیات اجتماعی جدید باشد. 

در سوی دیگر، اگر سعی کنید که همیشه «مودب» باشید، احتمالاً تصویر حقیقی خود را نشان نمی‌دهید و از این رو فریبکار خواهید بود. افراد ممکن است به خاطر اعتماد و اتکا به نفس پایین، یا نداشتن جسارت، در این ورطه بیافتند.

برای برخی از افراد «نه» گفتن، هنگامی که از ایشان کاری خواسته شود، سخت است و نگران هستند که به طریق موجب آزرده خاطر شدن طرفشان شوند. این موضوع می‌تواند مشکل‌آفرین باشد و به این خاطر که هرگز «نه» نمی‌گویید انبوهی از وظایف بر سرتان خراب شود و دریابید که به خاطر حجم کارهایتان، نتیجه برای خودتان (و احتمالاً دیگران) رضایت بخش نیست. عدم رضایت از عملکرد فردی می‌تواند بسیار اضطراب‌زا باشد و بر اعتماد به نفس تاثیر منفی بگذارد و این خود در چرخه‌ای باطل موجب می‌شود که «نه» گفتن بیش از پیش برایتان سخت شود. 

البته راههای مودبانه‌ای برای نه گفتن بدون آنکه «نه» را به زبان بیاورید، وجود دارد. «دوست داشتم کمک کنم، ولی متاسفانه…» 

مهم است که همواره این جملۀ آبراهام لینکلن را به یاد داشته باشید: 

«شما می‌توانید برخی افراد را برخی اوقات راضی کنی، همه را برخی اوقات راضی کنید، برخی را همیشه راضی کنید، اما هیچوقت نمی‌توانید همۀ مردم را همیشه راضی نگاه دارید.» 

همۀ شرایط اجتماعی با هم فرق دارند و  شما در هر شرایطی بایستی از قضاوت مناسب و شعور عرفی استفاده کنید. شعور عرفی و قضاوت مناسب حاصل تجربه هستند. تجربه، خود، از مشاهدۀ دیگران و از آزمون خطا بدست می‌آید تا بیاموزیم چه چیز جواب می‌دهد و چه چیز نه، چه چیز پذیرفتنی است و چه چیز نه. 

در مجموع، عدم صداقت و خلوص را دیگران می‌توانند تشخیص دهند و این موضوع می‌تواند بر روابط شما تاثیر منفی بگذارد. با این حال، مواردی هست که در آن‌ها، عدم صداقت کامل می‌تواند به تعامل اجتماعی کمک کند. زیاده از حد مودب بودن و استفاده از جملات پیچیده، شاید به درد سریالهای تلویزیونی بخورد، اما در زندگی واقعی، روی اعصاب است. 

سوتی و شوخی

سوتی معمولاً یک تخطی تصادفی یا سهوی از عرفها، رفتارها و اتیکتهای مقبول جامعه است. از آنجایی که سوتی سهوی است و حاصل اشتباه است و عمل گستاخانۀ عامدانه نیست، اغلب، به خصوص کسی که شاهد آن است، آن را جالب و سرگرم‌کننده می‌یابد، هر چند که برای فرد سوتی دهنده ممکن است بسیار خجالت‌آور بوده باشد. 

به همین دلیل از سوتی در کمدی استفاده زیادی میشود. چنین شرایطی مخاطب را معذب می‌کند و باعث همدلی از سوی او شده و در نهایت او می‌خنداند.

منبع: Skills You Need
برچسب ها: ادب راستگویی
bato-adv
bato-adv