bato-adv
کد خبر: ۵۹۹۲۷۸

عباس عبدی: دور وزارت ارشاد را خط بکشید

عباس عبدی: دور وزارت ارشاد را خط بکشید
اگر در گذشته وزرای ارشاد یکی از میدان‌دار‌های عرصه عمومی و حتی هیات دولت بودند، الان اگر غایب هم باشند، کمبودشان توجهی را جلب نمی‌کند.
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۲ - ۲۰ دی ۱۴۰۱

عباس عبدی در اعتماد نوشت: تحلیل وضعیت نهاد‌های متولی فرهنگ، به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک امر ضروری است، تا درک شود که اوضاع فرهنگی دولت و ساختار به مراتب نامناسب‌تر از وضعیت اقتصادی و سیاسی آنهاست، ولی به علت اینکه از نظر مردم امور اقتصادی ملموس‌تر و عینی‌تر است، فرهنگ کمتر به چشم می‌آید.

وضعیت فرهنگ رسمی در حضیض است. به چند دلیل مشخص که در ادامه خواهد آمد.

فرهنگ رسمی که قرار است تولید و تبلیغ و ترویج شود، تطابقی با خواست اکثریت قاطع جامعه ندارد. اگر در دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ تولیدات فرهنگی از سوی نهاد‌هایی مثل وزارت ارشاد و صدا و سیما می‌شد و پاسخ نسبی هم می‌گرفت، به این علت بود که آن فرهنگ در جامعه زمینه پذیرش داشت.

در حالی که اکنون چنین نیست. تولیدات فرهنگی آن دوره هم مطلو‌ب‌تر از فرهنگ دولتی موجود است. برای نمونه تماشای سریال‌های قدیمی به مراتب بینندگان بیشتری از سریال‌های روز دارد، زیرا از یک‌سو فرهنگ رسمی امروز مغایر یا حداقل متفاوت با آن ارزش‌هایی است که ابتدای انقلاب اظهار می‌شد.از سوی دیگر سلایق و علایق مردم نیز تفاوت کرده است، در نتیجه امروز فرهنگ رسمی با پاسخ مثبت از سوی جامعه مواجه نمی‌شود.

این وضعیت در دو سطح تولیدکنندگان و مدیران فرهنگی نیز بازتاب پیدا می‌کند. مدیران فرهنگی در وزارتخانه ارشاد در دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ به نحوی مورد احترام تولیدکنندگان فرهنگی بودند. یا حداقل قادر به تعامل و گفتگو با یکدیگر بودند. ضمن اینکه تولیدکنندگان فرهنگی نیز از دل جامعه بودند و با ارزش‌های آن بیگانه نبودند یا با مردم زاویه چندانی باز نمی‌کردند.

از سوی دیگر بازار فرهنگ کوچک و نحیف بود در مقابل بودجه دولت‌ها و درآمد‌های نفتی به نسبت پر و پیمان بود و این دست بالا را برای برنامه‌ریزان فرهنگی از طریق دادن مجوز و وام و امکانات به تولیدکنندگان فرهنگی و همراه کردن آنان ایجاد می‌کرد. در کنار این‌ها دست حکومت برای کنترل بر مجموعه بازار کالا‌های فرهنگی باز بود و امکان عبور از مجوز‌های قانونی چندان ممکن و فراهم نبود. در نتیجه شاهد یک تعامل نسبی، میان نهاد‌های متولی فرهنگی رسمی با تولیدکنندگان و نیز با مردم یا مصرف‌کنندگان بودیم. ولی اکنون همه این شرایط تغییر کرده است.

از حجم بازار فرهنگ شروع کنیم. برخلاف گذشته بازار فیلم و موسیقی، هنر‌های تجسمی و... آنقدر بزرگ شده است که دولت و وزارت ارشاد قادر به نزدیک شدن به آن‌ها نیستند، ضمن اینکه بودجه خودشان نیز به شدت ضعیف و نحیف شده است. برخی از این فعالیت‌ها تقریبا از ارشاد استقلال نسبی پیدا کرده‌اند. مثل موسیقی که به راحتی می‌توان تولید و عرضه کرد.

ترانه «برای» بدون مجوز رسمی همه عرصه‌ها را فتح کرده است. فیلم و سریال نیز وضعیت مشابهی پیدا کرده‌اند. تنها کتاب است که همچنان راه آن به‌طور نسبی بسته است که با افزایش فشار‌ها آن نیز راهی پیدا خواهد کرد، همچنان که الان هم قراینی از این راه دیده می‌شود.

از سوی دیگر تولیدکنندگان نیز افزایش یافته و عموما تولیدات خود را از طریق رسانه‌های در دسترس منتشر می‌کنند، چه فیلم، چه موسیقی، چه روزنامه و چه سایر حوزه‌های فرهنگی وسیله انتشار مستقلی را پیدا کرده‌اند که در گذشته نداشتند. این افراد دیگر برای انجام کار خود راهی ارشاد نمی‌شوند. تغییر بعدی در سطح مدیران است که به لحاظ درک و دانش فرهنگی در سطح متوسط رو به پایین تولیدکنندگان هم نیستند و هیچ گونه اثرگذاری یا تعامل موثر با آنان ندارند.

آنان می‌خواهند با ابزار اداری فرهنگ را کنترل کنند. در حالی که فرهنگ؛ کنترل کردنی نیست، باید تولید کرد. زور و فشار پاسخ نمی‌دهد. باید با آنان گفتگو کرد. حتی داشتن پول هم به تنهایی مشکلی را حل نمی‌کند. صدا و سیما پول نامحدود دارد، ولی هر روز در حال آب رفتن است. در نتیجه ارج و منزلت وزارتخانه ارشاد در کلیت ساختار و برنامه‌های حکومتی ایران به شدت نزول کرده است.

از سوی دیگر اثرگذاری متولیان فرهنگی در درون دولت هم کم شده است. اگر در گذشته وزرای ارشاد یکی از میدان‌دار‌های عرصه عمومی و حتی هیات دولت بودند، الان اگر غایب هم باشند، کمبودشان توجهی را جلب نمی‌کند. تنها موردی که این وزارتخانه می‌توانست و باید دست بالا را داشته و آن را حفظ و در جهت راهبری حتی هیات دولت موفق عمل کند، حوزه پژوهش است که آن را در عمل خودشان به حاشیه رانده و متوقف کرده‌اند که دلایل آن قابل فهم است.

پس تا اطلاع بعدی باید دور این وزارتخانه فرهنگی و مهم را از حیث اثر مثبت گذاشتن در جامعه و دولت و حکومت خط کشید.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
کسی که دارای پست و مقام است ، دارای شخصیت حقوقی است .
انسان ها همگی دارای شخصیت حقیقی هستند که حق دارند سرنوشت خود را مطابق سلیقه و منافع شخصی خودشان تعیین کنند .

اما کسی که علاوه بر شخصیت حقیقی خودش ، دارای شخصیت حقوقی است ، در حیطه و حوزه شخصیت حقوقی ، حق ندارد سلیقه ای و مطابق منافع شخصی و گروه و باندی عمل کند و حتی حرف بزند .
بلکه باید بر اساس حقوق و حدود آن شغل عمل کند و حرف بزند .
مثلا شخصیت حقوقی رهبری و ریاست جمهوری و رییس مجلس و نمایندگی و ... و حتی نقش پدری و مادری این نیست که سلیقه ای و به دلخواه حرف بزنند و یا مطابق نظر و سلیقه خود عمل کنند .
حرف زدن بدون عمل یعنی فریب دادن و خام کردن مردم .
به حضرت امیر گفتند که معاویه از تو زرنگ تر است . حضرت فرمودند که دستان من بسته است وگرنه نشان می دادم چه کسی زرنگ است .
چه چیزی دستان حضرت امیر را بسته است ؟
حقوق و حدود شخصیت حقوقی است که دستان حضرت امیر و کلا همه مومنان را بسته است .
مومن حق ندارد خارج از حدود و حقوق حق الناس و حقوق انسانی و اجتماعی عمل کند . وگرنه روحش حیوانی می شود و تبدیل به حیوان انسان نما می شود .
فرق انسان و حیوان در روح و رعایت حقوق دیگران است نه قالب خاکی .
برای همین انسان هایی که به حقوق دیگران تجاوز می کنند مانند حیوان وحشی در قفس و پشت میله های زندان نگهداری می کنند .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
در عصر دهکده جهانی وارتباطات فرهنگها خیلی شبیه هم شده وازهمدیگر تاثیرگرفته اند ولی مشکل اینجاست که معدود مسئولین کشورهایی ازجمله ایران که البته تعامل چندانی با مردمشان هم ندارند هنوز این مسئله را درک نکرده یا شاید هم درک کرده اما منافعاشان اجازه نمی دهد!
ابراهیم
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۰ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
درود باد جناب عبدی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
اما از تاثیراتشون در حیف و میل بیت المال خصوصا دلار و یورو نمیشود غافل بود.
ناشناس
Canada
۰۸:۲۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
وقتی سردار دکتر محسن رضایی دارای دکترین عملیات فریب که متاسفانه شهدای ان از عملیات اصلی بیشتر بود و حالا با معدل ۱۹.۹۹ در دکتری اقتصاد معاون اقتصادی دولت هست و برای مشکل اقتصادی و ارزی دکترین میده که هزار تا امریکایی را گروگان و اسیر میگیریم و بابت ازادی هر نفر یک میلیارد دلار درخولست میکنیم سردار قلمش یعنی حسین شریعتمداری هم باید دکترین بستن تنگه هرمز را بده و بابت عبور هر بشکه نفت میخواد ده دلار از دنیا بگیره تا مشکل اقتصاد حل بشه! پس مشاور اصلی تیم سیاست خارجه ان هم باید اقای مرندی متولد امریکا و ضد امریکایی باشه که خودش میگوید من فقط معلم زبان انگلیسی (احتمالا بدون مدرک اکادمیک معلمی )هستم ولی دکترین زمستان سخت اروپا را صادر میکند و مذاکرات متوقف میشه انوقت مردم انتظار دارند وضع اقتصاد و معیشت و زندگی ملت ایران که اینها اداعای فضلش را دارند بهتر از این باشد؟!.. حالا مستعان و غیر ممکن بودن اصابت موشک به هواپیمای اکرابنی برای سه روز و تحریفی بودن نرخ دلار توسط فرزین و واکسن تولید اقای مخبر و هزاران مورد دیگر بماند. بواقع ایران قوبتر ین کشور دنیاست که با وجود این نوابغ هنوز هر چند بسیار سخت، نفس میکشه. وسخن پایانی. متاسفانه مردم و ملتی که به هر دلیل اجازه دادند که اینگونه افراد مشاوران اصلی انها باشند نباید از اینها گله کنند. ما ملت از خودمان باید انتقاد کنیم که چه کردیم که اینها میدان را باز دیدند تا بشوند مدیر و مشاور
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
دقیقا همین است! ظریف هم همین را صراحتا به ملت گفت که این وضعیت اولا انتخاب خودتان است و ثانیا تا وقتی که تحمل کنید ادامه خواهد داشت! مردم که دارند تحمل میکنند لابد از این وضعیت خوششان می آید!!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۷
ناشناس
Canada
۰۸:۲۶ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
اصولا دور دولت و مجلس را خط بکشید. هیچکرام از اینها کاره ای نیستند. فقط فیش حقوقی صادر میکنند. کشور را محافل انچنانی مثلا اداره میکنند که وضع را می بینید
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین