فرارو- مایکل سواین متخصص در مطالعات امنیتی چین و شرق آسیا است. او از سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی مدیر برنامه آسیای شرقی در موسسه کوئینسی بوده است. او پیش از پیوستن به موسسه کوئیسی از پژوهشگران بنیاد کارنگی بود و مدیر برنامه چین آن اندیشکده محسوب میشد. او هم چنین به مدت ۱۲ سال در موسسه مطالعات دفاعی و امنیتی «رَند» وابسته به پنتاگون فعالیت کرده بود. از او چندین کتاب، تک نگاری و مقاله در رابطه با روابط ایالات متحده و چین، روابط بینالملل شرق آسیا، ارتش چین، تایوان، ژاپن و سیاست خارجی و استراتژی کلان چین منتشر شده است. در مقالهای در یکی از مجلات معتبر برجسته روابط خارجی چین از سواین به عنوان یکی از چهار پژوهشگر برتر و اصلی در نسل سوم پژوهشگران مسائل چین در امریکا یاد شده بود.
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، از ۱۶ اکتبر حدود ۲۳۰۰ نماینده از سراسر چین برای کنگره یک هفتهای حزب کمونیست چین در تالار بزرگ مردم میدان تیان آن من گرد هم آمدند. پس از گفتگوهای پشت پرده در میان نخبگان حزبی، گزینههای رهبری عالی چین برای پنج سال آینده به آن کشور معرفی خواهند شد. این حزب هم چنین پیشرفت دوره گذشته را بررسی کرده و اهداف سیاست داخلی و خارجی خود را برای دوره بعدی تعیین خواهد کرد. تصمیم گیری در مورد سیاست و پرسنل به طور رسمی در بهار آینده نهایی خواهد شد.
خطرات آن چه در طول این کنگره برای چین و سایر نقاط جهان رخ میدهد احتمالا مهمترین رخداد در دهههای اخیر خواهد بود. شی جین پینگ رئیس جمهور چین از زمان «مائوتسه تونگ» به این سو بیش از هر رهبر دیگری قدرت شخصی بر چین دارد و انتظار میرود برای سومین دوره به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود. پرسش اساسی در اینجاست که قدرت شی جین پینگ تا چه اندازه افزایش خواهد یافت؟
چین تحت حکومت یک دهه اخیر شی به شدت تغییر کرده است. شی احتمالا موفقیت دولت خود را در پایان دادن به فقر شدید، مقابله با تغییرات آب و هوایی، مهار فساد و دست کم تا همین اواخر رشد اقتصاد ستایش خواهد کرد. سیاست کووید صفر چین علیرغم گامهای اشتباه اولیه در مهار ویروس موفق شد مرگ و میر ناشی از کووید-۱۹ را در مقایسه با بسیاری از کشورها محدود کند، اگرچه این موفقیت با عوارض جانبی اقتصادی و سیاسی جدی همراه بوده است.
چین هم چنین سیاست خارجی خود را متحول کرد و با طرح «کمربند و جاده» یک برنامه توسعه و زیرساخت جهانی عظیم ایجاد نمود و به یکی از بزرگترین طلبکاران جهان تبدیل شده است.
با این وجود، در دوران حکومت شی، چین ملیگراتر، اقتدارگراتر و سرکوبگرتر شده است. بسیاری از منتقدان از سرکوب اویغورها گروه اقلیت قومی مسلمان در غرب چین توسط پکن میگویند. هم چنین، چین در دوران شی تمایل به خودمختاری در هنگ کنگ را سرکوب کرده است. در خارج از کشور، چین نسبت به ادعاهای ارضی در دریای چین شرقی و جنوبی رویکردی قاطعانهتر داشته، درگیر درگیریهای مرزی با هندوستان شده و از همه مهمتر اقدامات نظامی را تشدید کرده و تهدید به استفاده از زور برای تحت کنترل درآوردن تایوان را مطرح کرده است.
در داخل، چین با مسائل اقتصادی مهمی دست و پنجه نرم میکند که تا حدی به دلیل سیاستهای سخت گیرانه آن کشور در مورد کووید صفر و بحران املاک و مستغلات است. این کشور هم چنین با فجایع آب و هوایی بیشتر و یک فروپاشی جمعیتی قریب الوقوع مواجه است، زیرا به نظر میرسد جمعیت چین شروع به کاهش کرده است. از نظر تجاری چین روابط سردتری با ایالات متحده و اتحادیه اروپا بزرگترین شرکای تجاری خود دارد و افکار عمومی در غرب دید مثبتی به چین به دلیل نوع خاص رویکرد آن کشور برای مقابله با شیوع کووید-۱۹ ندارند.
کنگره امسال حزب روشن خواهد ساخت که آیا شی و دولت چین رویکرد خود را نسبت به جهان در مقایسه با آخرین نشست کنگره در پنج سال گذشته تغییر خواهند داد یا خیر و این که اگر تغییری در کار است چگونه خواهد بود.
شی هنوز بر این باور است که چین باید از طرق مختلف به عنوان یک بازیگر بین المللی باقی بماند تا بتواند موفق شود. تداوم قدرت شی بدان معناست که او واقعا یک شخصیت بسیار قدرتمند و مسلط در حزب کمونیست چین است. او احتمالا دست کم در پنج سال آینده به اعمال این سلطه ادامه خواهد داد. حتی ممکن است تا سال ۲۰۳۵ میلادی در قدرت بماند که یک نقطه عطف یا معیار بزرگی است که حزب در برنامههای توسعه خود قرار داده است.
این موضوع نشان میدهد که او به بازسازی حزب به شکل خاص خود ادامه خواهد داد و حامیان خود را در موقعیتهای کلیدی قدرت قرار میدهد. پرسش حیاتی اینجاست که تا چه اندازه افراد بسیار وفادار و وابسته به او از طریق کنگره حزب در مناصب قدرت قرار میگیرند؟
مسئله تنها این نیست که شی جین پینگ مخالفان احتمالی خود را حذف کرده و حامیاناش را به خدمت گرفته است. تعداد زیادی از افراد در رهبری حزب از محور کلی جهتگیری شی جین پینگ و حکومت او حمایت میکنند. تمام دوران تصدی او بر تقویت حزب و هدایت چین به سوی قرن بیست و یکم متمرکز شده بود.
در مقابل شی هیچ فردی وجود ندارد که بتوان گفت رهبر جناحهای مخالف است. او اساسا رهبران بالقوه مخالف را حذف کرده است؛ مانند «بو شیلای» و سایر افرادی که ممکن بود بتوانند او را به روشی موثر به چالش بکشند.
آن چه چینیها از نظر تغییرات به دنبال آن هستند قدرت گیری افرادی میباشد که چندان به شی جین پینگ وابسته نباشند و بیشتر از تکنوکراتها و اصلاح طلبان باشند و این پرسش را مطرح میکنند که «ما چگونه میتوانیم مشوقهای بازار و نقش چین در سیستم تجارت جهانی را حفظ کنیم در حالی که به طور مداوم کنترل حزب بر امور را افزایش میدهیم؟»
امروز در چین همه چیز به به موضع شما در قبال پرسشهای خاص پیرامون سیاست، مسائل اصلاحات اقتصادی، میزان موفقیت شما در سیاستهای خود در داخل و خارج از کشور بستگی دارد. بنابراین، آینده شی جین پینگ بیشتر به شکست یا موفقیت او بستگی دارد تا روابط قدرت او با سایر جناح ها.
البته نمیتوان تا جایی پیش رفت که بگوییم همگان از عملکرد شی راضی هستند و هیچ کس ناراضی نیست و هیچ غرولندی در ردهها یا در میان برخی از رهبران سطح بالا وجود ندارد. چین با تعداد فزایندهای از مشکلات داخلی و خارجی مواجه است که بخشی از آن به دلیل سیاستهای شی جین پینگ است.
با گذشت زمان، اگر این وضعیت ادامه یابد و بدتر شود مثلا سیاست کووید صفر ادامه پیدا کند که من گمان میکنم کنگره حزب از آن حمایت خواهد کرد، پیامدهای آن و افزایش نارضایتی در میان مردم میتواند نتیجه معکوس برای شی داشته باشد.
شی جین پینگ با انواع بسیار خاصی از سیاستها و چشم اندازهای آینده چین مرتبط است. مانند جوانسازی بزرگ چین که او امیدوار است تا سال ۲۰۴۹ میلادی به آن دست یابد. هم چنین از بین بردن نابرابری برای رسیدن به جامعهای عادلانهتر و مبارزه با فاسد نیز از جمله برنامههای در دستور کار او خواهند بود. تمام این دستور کارها در زمان شی جین پینگ ادامه خواهند یافت و پیامدهای مهمی برای جامعه چین خواهد داشت.
این موضوع نقش بسیار قدرتمندی برای حزب دارد. با این وجود، باید پرسید تداوم قدرت شی چه تاثیری بر رابطه چین و ایالات متحده امریکا خواهد داشت؟ در دوران شی، چین متعهد به تعامل با جهان و پیگیری نتیجه «برد – برد» است. چین میخواهد سرمایهگذاری بیشتری در جهان انجام دهد و بخشی از جامعه جهانی باشد.
در عین حال، چین میخواهد تغییراتی را در برخی از هنجارها و استانداردهایی که در حوزههای خاص در جهت عدالت بیشتر شاهد باشد که به معنای عدالت برای جوامع و کشورهای در حال توسعه و عدالت برای خود چین است. به عبارت دیگر، چین به دنبال کسب نفوذ بیشتر و افزایش قدرت خود پشت میز قدرتهای جهانی است.
علاوه بر آن، چین مایل به حفظ و محافظت از خود در برابر آن چیزی است که به عنوان تلاش ایالات متحده برای مهار توسعه جمهوری خلق چین قلمداد میکند. حزب کمونیست چین سیاستهای امریکا را نه تنها ضد حزب بلکه ضد چین قلمداد میکند.
بنابراین، دولت چین تحت رهبری شی جین پینگ به تلاش خود برای محافظت از فشار ایالات متحده ادامه خواهد داد؛ زیرا شاهد است که امریکا با مشکلات داخلی خود در حال دست و پنجه نرم کردن است. از جهت دیگر، رهبری چین ایالات متحده را بالقوه خطرناکتر میبیند. این دقیقا همان استدلالی است که مردم در ایالات متحده علیه رهبری چین مطرح میکنند. من گمان میکنم در هر دو طرف چنین استدلالهایی مبالغهآمیز هستند. با این وجود، تصمیم گیریهای رهبران هر دو کشور تحت تاثیر این برداشت قرار دارد. بنابراین، رقابت بین ایالات متحده و چین عمیقتر خواهد شد و ادامه این مسیر ممکن است خطرات جدی به خصوص در مورد تایوان ایجاد شود.
رسانهها اغلب تمایل دارند که نگاهی تک بعدی و ساده به نحوه وجود حزب و نحوه عملکرد آن در چین داشته باشند. کنگره حزب بیشتر از آن که یک هیئت مشورتی باشد به نوعی ویترین است. با این وجود، حزب در چین نزدیک به ۱۰۰ میلیون عضو دارد. در نتیجه، حزب کمونیست چین صرفا گروهی کوچک از نخبگان و افراد تشنه قدرت در راس سیستم را شامل نمیشود. حزب از بسیاری جهات در جامعه چین عمیقا نفوذ پیدا کرده است که از برخی جهات از سوی شهروندان معمولی چینی خوب و مفید قلمداد میشود.
تسلط حزب بر امور بدون شک یک دیکتاتوری تک حزبی است. با این وجود، سیاستگذاریهای حزب و نمایندگی آن در سطوح محلی و نحوه تعامل آن با جامعه چین بسیار پیچیدهتر از یک سیستم دیکتاتوری تک حزبی و از بالا به پایین است. رسانهها باید این پیچیدگی را بیشتر درک کنند و متوجه شوند که حزب کمونیست چین از بسیاری جهات در خدمت منافع جامعه چین است و در عین حال از جهاتی آینده چین را به دلیل این سخت گیری که در زمان شی اعمال میشود تهدید میکند.