«دمیتری مدودف»، رئیسجمهور سابق روسیه، به تازگی هشداری هستهای خطاب به غرب صادر کرد؛ آن هم در برههای که روابط میان روسیه و غرب بر سر اوکراین به وخامت رفته است. این در حالی است که سرگئی ریابکوف هم روز جمعه (۱۱شهریورماه) همین تهدید هستهای را تکرار کرد. تنشهای میان روسیه و غرب زمانی سرعت بیشتری گرفت که در ۲۴ فوریه، ولادیمیر پوتین دستور حمله به اوکراین را صادر کرد. بسیاری از کشورهای غربی- از جمله آمریکا- این اقدام پوتین را محکوم کردند در عین حال که کمک های نظامی و غیرنظامی خود را روانه اوکراین میکردند.
به گزارش دنیای اقتصاد، «اندرو استانتون» در گزارشی در نیوزویک نوشت، این کمکها منجر به تقویت تلاشهای دفاعی اوکراین شد؛ درحالیکه دامنه رابطه روسی- آمریکا را محدودتر میکرد. یک نگرانی مهمی که در میان متخصصان امنیتی وجود دارد این است که در صورتی که روسیه احساس کند در گوشه رینگ قرار گرفته و احتمال شکستش در برابر اوکراین (و غرب) وجود دارد، ممکن است متوسل به تسلیحات هستهای شود. به نوشته این گزارشگر، روسیه پیامهای مغشوشی درباره جنگ هستهای ارسال کرده است و در ماه اوت هم پوتین هشدار داد که هیچکس در جنگ هستهای پیروز نخواهد شد.
مدودف از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ رئیسجمهور روسیه بود و پس از پایان دوران رهبریاش، پوتین جانشین او شد. او اکنون قائممقام شورای امنیت روسیه است و اولین مقام روسی است که دست به تهدید هستهای زده است. مدودف در یک پست تلگرامی پس از مراسم خاکسپاری گورباچف، غرب را «به بهرهبرداری از درگیری نظامی در اوکراین» برای «محو کردن روسیه از عرصه سیاسی» متهم کرد. مدودف در این پست نوشت: «آنها رویاهای کثیفی هستند که گمراهان آنگلوساکسون در خواب میبینند. آنها با اندیشهای مخفی درباره چگونگی از هم گسیختن کشور ما به خواب میروند. آنها در این اندیشهاند که چگونه ما را تکهتکه کنند و به قسمتهای کوچک تقسیممان کنند. چنین تلاشهایی بسیار خطرناک است و نباید دستکم گرفته شوند. آن رویاپردازان یک اصل ساده را نادیده میگیرند: پاره پاره کردن قهری یک قدرت هستهای همواره یک بازی شطرنج با مرگ است که در آن کیش و مات کاملا عیان است: آخرالزمانی برای بشریت.»
اگرچه آمریکا و غرب از حمله روسیه به اوکراین و رهبری پوتین در روسیه انتقاد کردهاند؛ اما خواستار «تجزیه» روسیه نشدهاند؛ بدتر از آن، خواستار اقدامی تهاجمی علیه روسیه (اقدام مستقیم نظامی) علیه مسکو نشده است که میتواند تنشهای هستهای را بدتر کند. ماه گذشته مدودف گفت که اوکراین و غرب «آماده ترتیب دادن چرنوبیل جدیدی» هستند؛ چراکه نگرانیها درباره فعالیت روسیه در اطراف نیروگاه هستهای «زاپوریژیا» شدت یافته بود که میتوانست موجب واکنش هستهای شود. سایر دیپلماتها و سیاستمداران روسی نیز درها را به روی استفاده از تسلیحات هسته ای در میانه جنگ بازگذاشتهاند. در ماه مارس، دیمتری پسکوف گفته بود که اگر روسیه احساس کند که با «تهدیدی وجود» دست به گریبان است، روسیه از تسلیحات هستهای استفاده خواهد کرد.
تلویزیون دولتی روسیه که دستور کار دولت را پیش می برد، تهدیدات هستهای را به صورت شداد و غلاظتری بهکار میبرد. در ماه آوریل، شخصیت تلویزیونی به نام «ولادیمیر سولوویُف» نسبت به جنگ هستهای هشدار داد و افزود که وضعیت در صورتی بحرانیتر خواهد شد که اعضای ناتو به تداوم و تجهیز اوکراین ادامه دهند. «ایوان ساشا شیهان» هم در گزارش سپتامبر در نشنالاینترست نوشت، «ساعت آخرالزمان» از سوی «بولتن دانشمندان اتمی» در سال۱۹۴۷ ایجاد شد تا نشان دهد که بشریت چقدر به یک خودکشی هستهای جمعی نزدیک است. طی دوره جنگ سرد این ساعت از ۲ تا ۱۴ دقیقه به نیمه شب در نوسان بود. این ساعت یک هشدار معتبر برای سنجش تنشهای هستهای بود و به ایجاد علاقه و حرکت برای پیشبرد عدم اشاعه هستهای کمک کرد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۲، «پایان تاریخ» در هفده دقیقه به نیمه شب ثبت شد. امروز و بعد از سی سال بعد، فقط ۱۰۰ ثانیه به نیمه شب رسیده است؛ نزدیکترین نقطه تاکنون. اما اگر نسل کنونی در نظر گرفته شود، روشی خاص برای نشان دادن آن وجود دارد. امروز، به نظر می رسد که ما از چشمانداز نابودی هستهای نگران نیستیم. چنین اضطرابهایی فقط بخشی از روح ما نیستند. در یک نظرسنجی اخیر از سوی صلیب سرخ که از شرکتکنندگان خواسته بود تا دوازده تهدید جهانی را رتبهبندی کنند، حملات هستهای در پایینترین رتبه قرار گرفت. برخلاف دوران جنگ سرد- که تحت سلطه دو دشمن ایدئولوژیک آشکار بود- سیستم چندقطبی کنونی ما فاقد آن استحکامی است که جنگ هستهای را در معرض آگاهی عمومی قرار میداد. در عوض، ماهیت سیال نظم بینالملل معاصر گرفتار طیف وسیعی از چالشهای فراملی -از تروریسم گرفته تا تغییرات آب و هوایی- است که توجه عموم را جلب میکند.
در ۲۹اوت، «روز جهانی مبارزه با آزمایشهای هستهای»، بهطور غمانگیزی گذشت؛ زیرا روسیه با ممانعت از قطعنامه سازمان ملل که خواستار یک معاهده جهانی منع گسترش سلاحهای هستهای بود، به این مناسبت پرداخت. قطعنامه سازمان ملل از روسیه به خاطر اقداماتش در نیروگاههای هستهای چرنوبیل و زاپوریژیا در اوکراین انتقاد میکرد. به زبان ساده، جهان امروز فاقد وحدت هدف مورد نیاز برای مهار مسابقه تسلیحات هستهای است. فوریت، نگرانی و تعامل دوران جنگ سرد با هدف خلع سلاح هستهای از بین رفته است. بدبینی که روسیه را وادار به جلوگیری از تصویب سند نهایی معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای کرد، چالشهای پیش روی منع اشاعه هستهای را نشان میدهد.
سلاحهای هستهای دیگر فقط یک قدرت بازدارنده بزرگ نیست که دکترین تخریب متقابل تضمینشده را اجرا کنند. اشاعه هستهای در حال حاضر اساسا وسیلهای برای به رخ کشیدن نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین است که در آن در اختیار داشتن سلاح هستهای تضمین نهایی امنیت رژیم است و توانایی واگذاری آن به بازیگران غیردولتی همچنان یک احتمال خطرناک است.تصاویر واضحی از تاثیرات نفرتانگیز گسترش سلاحهای هستهای وجود دارد. درگیریهای مرزی متناوب هند و پاکستان در کشمیر یک تهدید وجودی برای بشریت است؛ زیرا اسلامآباد به دکترین «استفاده اول» [از سلاح هستهای] پایبند است.
داشتن یک بازدارنده هستهای توسط پیونگ یانگ به خانواده کیم مجوز میدهد تا پادشاهی عزلتمدارانه خود را اداره کند، امنیت منطقه را تهدید کند و با گروگان نگه داشتن شهروندان خود از کمکهای خارجی اخاذی کند. خوشبختانه مدلهای موفقی برای خلع سلاح هستهای وجود دارد. قزاقستان، آغازگر روز ۲۹اوت علیه آزمایشهای هستهای، تنها نمونه یا موفقترین نمونه خلع سلاح هستهای است. قزاقستان با به ارث بردن موشکهای هستهای پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، چهارمین زرادخانه بزرگ هستهای جهان را به خود اختصاص داد. در سالهای بعد، قزاقستان بیش از ۱۰۰موشک بالستیک قارهپیما و بیش از ۱۰۰۰کلاهک هستهای را نابود کرده یا به روسیه بازگرداند، از پشتیبانیهای مکفی برای پاکسازی بسیاری از سایتهای آلوده به آزمایشهای هستهای شوروی برخوردار شد، سیاست انرژی هستهای پایدار را اجرا کرد، اورانیوم را در سرچشمه مورد نظارت قرار داد تا اطمینان به پیروی از تمام معاهدات حاصل شود و این کشور به یک رهبر بین المللی در عدم اشاعه هستهای تبدیل شد.
مدل قزاقستان برای خلع سلاح هستهای یک پروژه سیاسی موفق بود. مردم قزاقستان از زمانی که بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودند، برای خلع سلاح هستهای و پایان دادن به آزمایشها فشار میآوردند. یک سیاست خارجی چندجانبه که سیاست خارجی را با اجماع بینالمللی هماهنگ میکرد، منجر به پیشرفت قابلتوجهی به سمت اقتصاد بازار یکپارچه و تحت حاکمیت قانون شد. این روند با تعهد قزاقستان در سال۲۰۱۸ برای حرکت فعالانه به سوی جهانی عاری از سلاح هستهای به اوج خود رسید. این استراتژی که توسط رئیسجمهور فعلی، قاسم ژومارت توکایف رهبری میشد، همچنین در ارائه مجموعهای مطمئن از شرکای بینالمللی و مقدار زیادی قدرت نرم برای قزاقستان موثر بود. این کشور بیش از ۱۷۰میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب کرده است.
الگوی خلع سلاح هستهای قزاقستان باید در روز مبارزه با آزمایشهای هستهای گرامی داشته و به سراسر جهان صادر شود. درحالیکه جهان با جنگ در اوکراین و مسابقه هستهای دوباره دست و پنجه نرم میکند، خلع سلاح هستهای قزاقستان الهامبخش راهبردهای پیشنهادی خلع سلاح هستهای برای کرهشمالی بوده است. قزاقستان همچنین با ژاپن برای رهبری تلاشهای بینالمللی خلع سلاح و پاکسازیهای مربوط به آلودگی آزمایش هستهای همکاری کرده است. تجربه کنترل اورانیوم قزاقستان حتی میتواند برای کشورهای غنی از اورانیوم مانند نیجر و نامیبیا که قرار است تولید اورانیوم را افزایش دهند، (زیرا جهان به تجدید حیات انرژی هستهای فکر میکند، بدون اینکه برنامههای توسعه انرژی هستهای صلحآمیز خود را قربانی کند) حیاتی است. بشریت میتواند بارها در بسیاری از عرصهها شکست بخورد و از تجربیات خود در همه چیز به جز جنگ هستهای تجربه کسب کند. اگر ما سلاحهای هستهای را آزاد کنیم، هیچ درسی برای آموخته شدن نخواهیم داشت جز یک فاجعه عظیم. با یادگیری از تجربه قزاقستان، جهان (و بهویژه روسیه) میتواند بهتر عمل کند.