
بار دیگر یک هواپیمای توپولف نقش تابوت پرنده را ایفا کرد و پس از 16 دقیقه پرواز دچار سانحه هوایی شد و تمام مسافرانش در آتش سوختند و جان سپردند اما پایان برخواستن دود از قطعات این هواپیما که در انتهای گودالی حفر شده بر اثر برخورد توپولف بر زمین حاصل آمده بود، آغازی بر رسوایی بزرگی بود که پنهان کردنش کار راحتی نبود، اما به نظر میرسد عواملی باعث شده که پس از گذشت یک سال از این ماجرا، با این مسببین این تخلفات بزرگ که حیثیت ورزش ایران را به باد داد و به زعم نمایندگان مجلس مسئولان در جریانش بودند و بنابر اذعان سازمان بازرسی مدیریت شده بود، برخوردی صورت نپذیرد که این رویه دردآور است و تذکری جدی به دستگاه قضاء را میطلبد.
یک سال پیش هواپيمای توپولوف با شماره پرواز 7908 كه متعلق به شرکت هواپيمايي کاسپين 16 دقيقه پس از برخاستن از فرودگاه بين المللي حضرت امام خميني (ره ) و در ساعت 11 و 33 دچار سانحه شد و 168 مسافرش را به ابدیت پیوند داد. در حالی که خبر سقوط هنوز به شکل ناقص مخابره شده بود، یک منبع آگاه به تابناک خبر داد که وحيد ابراهيمي (وزن 51- كيلوگرم)، ايمان زيني وند (وزن 55- كيلوگرم)، حسين بناء (وزن 60- كيلوگرم)، سعيد رسولي (وزن 66- كيلوگرم)، مصطفي صباغي (وزن 73- كيلوگرم)، يحيي باقرپور (وزن 81- كيلوگرم)، مصيب عزيز الهي (وزن 90- كيلوگرم) و عليرضا لشكري (وزن 90+ كيلوگرم) به همراه علي بهرامي به عنوان سرمربي و علي محدث ده تن از مسافران این هواپیما بودند که برای برگزاری اردو راهی ارمنستان شده بودند و اینچنین بود که جامعه ورزش به سوگ نشست و تیتر یک فوتبالی ترین روزنامه های فردای آن روز تلخ، جزئیات مرگ این عزیزان بود.
دو روز پس از این اتفاق تلخ که تابناک نخستین بار به درجش پرداخته بود، خبر بدتری در آستانه نیمه شب 26 تیرماه از یکی از منابع موثق در تهران و دو منبع موثق در لرستان در اختیار دبیر گروه ورزش تابناک قرار گرفت و با توجه به وثوق منابع، خبر همان شب بر روی خروجی قرار گرفت که حتی همان نیمههای شب با بازدیدهایی چند هزارتایی مواجه شد که از عمق فاجعه خبر میداد و آن خبر زنده بودن، سه مسافر هواپیمایی بود که بزرگ ترین تکههای باقی مانده جانباختگانش به اندازه یک ران سوخته انسان نبود! یک روز پس از درج این خبر برخی رسانهها در اقدامی غیرحرفهای برای رد کردن این خبر دست به کار شدند اما این رسانه همانگونه که هشدار داده بود، یک روز بعد هویت سه جودوکار سوخته که با جعل هویت و استفاده از هویت اشخاص در قید حیات، قصد داشتند همچنان با صغر سنی در تیم ملی جودو حضور داشته باشند را منتشر کرد.
خبر آنچنان آشفتهکننده بود که به سرعت در سطح شهر خرم آباد و حتی بخشهایی از استان لرستان منتشر شود و هیچکس بروز ندهد تا حفظ آبرو شود اما مگر میشد شناسنامه سه نوجوان کم سن و سال را به جای سه جودوکای سن و سالدار که یکی از آنها به خدمت سربازی نیز رفته باطل کرد؟!
بررسیها نشان داد که جابجایی پس از سال 1383 به وقوع پیوسته چرا که این سه جودوکا در این سال با اسامی واقعیشان در مسابقات جوانان جودو لرستان قهرمان اول استان شدهاند و پس از ان به یک باره از یک رده پایینتر با اسامی دیگر سر در میآورند و نام اصلی سه جودوکای مرحوم، محمد ملکشاهی، وحید باقرپور و مجتبی عزیزالهی بود و در واقع، مجتبی عزیزالهی به جای مصيب عزيز الهي (وزن 90- كيلوگرم)، وحید باقرپور به جای يحيي باقرپور (وزن 81- كيلوگرم) و محمد ملکشاهی به جای ايمان زيني وند (وزن 55- كيلوگرم) در تیم ملی حضور داشتهاند تا با توجه به پاسپورت دریافتی بر مبنای شناسنامه و مدرک شناسایی به اشتباه ارایه شده و یا مجعول در این پرواز شرکت کنند که البته باید گفت، باقرپورها و عزیزالهیها پسر عمو بودهاند. سه تن از کشتهشدگان که اصلاً از قهرمانان جودو به شمار نمیروند، صحیح و سالم در خرمآباد حضور داشتند و سه تن دیگر که اتفاقاً از گذشته دور سوابقی در قهرمانی داشتند، به جای آنها در این مسابقات جان دادند.
این جودوکاها که دیگر تمایلی به شرکت در رده نوجوانان نداشتند باز هم به اصرار کادر فنی مجدداً در ترکیب نوجوانان قرار گرفتند تا پس از برگزاری اردوهای آمادهسازی در ارمنستان که تطابق آب و هوایی با محل برگزاری مسابقات جهانی مجارستان و همچنین مسابقات تایلند را ندارند و همین ماهیت اعزام را نیز زیر سوال میبرد، راهی مسابقات جهاین و آسیایی شوند اما سقوط هواپیمای توپولف در اطراف قزوین پس از چندین سال همه چیز را هویدا کرد. تشییع جنازه نمادین این عزیزان از دست رفته با شایعه جابجایی هویت دو پسرعمو برای عدم رو شدن این حقیقت که با دفن یک دست لباس جودو همراه بود با شرایط بدی همراه بود، به گونهای که علاوه بر آنکه خانوادههایی که عزیزانشان از دست رفته بودند بغضی مضائف از این موضوع در گلو داشتند و دم بر نمیآوردند، مداح و سخنران نیز به دلیل دادن دو سری نام از این اشخاص گیج شده بود و به سختی مراسم را اداره کرد. جالبتر آنکه بر روی برخی تصاویر چاپ شده در استان لرستان و توسط خانوادههای ایشان، علاوه بر اسامی غیرواقع، اسامی اصلی این جودوکاها ذکر شده بود و انتشار یک گزارش تصویری از مراسم تشییع جنازه نمادین باعث شد که همین میزان پناه کاری نیز راه به جایی نبرد.
نخستین واکنش از سوی سالاروند مدیرکل تربیت بدنی لرستان بود که حاضر نشد این موضوع را تکذیب کند و تنها گفت: «بعید به نظر می رسد که چنین اشتباهی از شناسنامه، کارت ملی، تایید شورای برون مرزی، روابط بین الملل سازمان تربیت بدنی، فرودگاه و ... خود را نشان ندهد. پیگیری صحت و سقم این خبر به فدراسیون جودو مربوط می شود و ما نیز از ماجرا بی خبریم.» اما برخلاف سالاروند، علیرضا امینی در چند واکنش ابتدایی، به کلی این ماجرا را تکذیب کرد و در بخشی از اظهارنظر نخستش در این رابطه عنوان کرد: «...هيچ کدام از اين اخبار صحت ندارند، من مدارک همه اينها را به صورت مستند در اختيار دارم و ميتوانم به شما هم بدهم.
هويت هر 10 ملي پوش جودو کامل تاييد شده و همگي به رحمت خدا رفتهاند... اسمهايي که در اعلاميههاست در پرانتز قرار گرفته يعني اسمي که به آن مشهور بودهاند. ممکن است من را هم به اسمي بشناسند و در شناسنامهام اسم ديگري باشد...» و البته در اظهارنظرهای بعدی محتاط تر عمل کرد و عنوان کرد ملاک فدراسیون اوراق شناسایی ارائه شده این جودوکاران به فدراسیون بوده است و با این ملاک، اشخاص مذکور احراز هویت شده و مسئولیت سایر قضایا، به وی ارتباطی ندارد.
همزمان با انتشار مصاحبه امینی، برخی اهالی جودو از جمله محمد بلوطی، عضو اسبق كميسيون آموزش جودو پرده از این ماجرا برداشتند و بلوطی با بیان اینکه در رده نوجوانان، جودوکار خوب زیاد است و نیازی به استفاده از بزرگسالان برای حضور در این رده سنی نیست گفت: «مدیران فدراسیون جودو از تمام این مسائل با اطلاع هستند ولی گاهی نمیخواهند برخی از آنها را ببینند. برخی افراد در فدراسیون فقط به دنبال پول و پاداش هستند و همین باعث ایجاد بروز چنین اتفاقاتی میشود.» و پس از این بود که دبیر گروه ورزش رسماً از سوی برخی اشخاص مجهول الهویه به شکل تلفنی مورد تهدید شدید قرار گرفت تا دکتر حجت الله ايوبي معاون وقت فرهنگی و اجتماعی سازمان بازرسی کل کشور از پیگیری این ماجرا با تشکیل هیات بازرسی کل کشور به تابناک خبر دهد و بلافاصله هیات بازرسی متشکل از فراهانی، باقری، خرم دل و سعادتبخش پیگیر این پرونده شده و پس از بررسیهایی در تهران، این موضوع طی چند روز در مراکز اداری مرتبط خرم آباد پیگیری گردید و با جمع آوری حجم عظیمی از مدارک و بازگویی واقعیت توسط اشخاص زنده که از هویت شان سوء استفاده شده بود و خانواده ایشان، صحت وقوع این رسوایی مسلم شد.
معاون فرهنگی - اجتماعی وقت سازمان بازرسی پس از این بارها تاکید کرد که این تخلف مدیریت شده بسیار بزرگی بوده و پس از او نیز، این سید جلال یحیی زاده رئیس کمیته تربیت بدنی کمیسیون فرهنگی مجلس بود که تاکید کرد: «طبق مدارك ارائه شده، مقداري يافته هايمان نسبت به گذشته متفاوت شد. قبل از آن باور كرده بوديم كه مسئولان فعلي فدراسيون نسبت به موضوع صغرسني اطلاعي ندارند؛ اما اكنون به هيچ وجه چنين چيزي در باورمان نيست.» و از ارائه گزارش به حداد عادل در کمیسیون فرهنگی و پیگیری ماجرا از سوی مجلس تا برخورد با متخلفان خبر داد.
در همین راستا بود که انتخابات فدراسیون جودو برای مدتی به تعویق افتاد اما آبها که از آسیاب افتاد و همه چیز مشمول مرور زمان شد، حتی نامه برخی کاندیداها برای تعویق انتخابات فدراسیون جودو و اعلام برگزاری این انتخابات به عنوان تخلف به سازمان بازرسی و دیوان عدالت اداری تاکنون به جایی نرسید و بدون آنکه برخورد مشخص و علنی با پنج یا شش نفری که به عنوان متخلفین و عوامل این رسوایی مدیریت شده صورت پذیرد، انتخابات برگزار شده و علیرضا امینی مدیر پیشین تیمهای ملی و نایب رئیس پیشین فدراسیون جودو، رئیس شد.
پرونده جعل هویت و صغرسنی جودوکاران که بنابر اعلام دو مسئول فوق الذکر هم مدیریت شده بوده و هم از آن مطلع بودهاند و به عنوان موضوعی ملی توسط معاونت فعال وقت سازمان بازرسی مورد بررسی، جمع بندی و ارائه به دادسرای کارکنان دولت شد، کمتر از یک سال از عمرش میگذرد و با گذشت یک سال از کباب شدن جودوکاران در تابوت پرنده که انعکاسی جهانی داشت، در حال خاک خوردن است و اگر در مسیر رسیدگی است، هیچ کس اطلاع ندارد و برخلاف بسیاری از پروندههای اینچنینی که حساسیت ملی دارد، هیچ اطلاعی در خصوص مراحل رسیدگی و اینکه، در چه مرحلهای قرار دارد به افکارعمومی داده نشده است.
به راستی چه بر سر پرونده رسوایی بزرگ جعل هویت به قصد صغرسنی در تیم ملی جودو آمد و چرا هنوز متخلفان این اعمال به سزای اعمالشان نرسیدهاند. آیا گواهی خانوادههای ایشان یا دیگر مسئولان و شهود کفایت نمیکرد یا مسائل دیگری وجود دارد که تابناک باید در قالب یک افشاگری دیگر بازگو کند؟! انتظار میرود این پرونده با گذشت یک سال به عنوان دغدغهای ملی مورد رسیدگی سریع قرار گیرد و به حواشی دامن زده نشود چرا که با لوث شدن چنین اقداماتی از طریق عدم برخورد با عاملان و آمران، شهامت برای انجام چنین تخلفاتی به مراتب بیشتر خواهد شد و ورزش را فساد در برخواهد گرفت.