bato-adv
کد خبر: ۵۰۹۵۹۴
یادداشتی خطاب به آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده:

گزینه نظامی علیه ایران نباید روی میز امریکا قرار بگیرد

گزینه نظامی علیه ایران نباید روی میز امریکا قرار بگیرد
اقدام نظامی علیه ایران هم غیرقانونی است و هم اشتباه و این کار موجب می‌شود که توافق هسته‌ای با ایران برای همیشه خاتمه یابد. علاوه بر این حمله نظامی به ایران موجب خواهد شد نیرو‌های امریکایی در سراسر خاورمیانه در معرض خطر حملات نیرو‌های وابسته به ایران قرار بگیرند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۸ - ۲۵ مهر ۱۴۰۰

دنیل لریسون؛ سرنوشت گفتگو‌های غیرمستقیم برای احیای برجام هنوز مشخص نیست و در این میان امریکا و اسراییل همچنان درباره «گزینه‌های دیگر» نظیر اقدام نظامی علیه ایران سخن می‌گویند. واشنگتن و تل‌آویو می‌گویند اگر گفتگو‌ها درباره برجام به نتیجه نرسد گزینه‌های دیگر را درنظر خواهند گرفت.

اخیرا در کنفرانس مطبوعاتی وزرای خارجه اسراییل و امریکا که با شرکت همتای اماراتی‌شان برگزار شد، طرفین بار دیگر درخصوص اقدام نظامی علیه ایران سخن گفتند. لاپید با اشاره به برنامه هسته‌ای ایران گفت: «اسراییل حق خود را برای اقدام در هر زمانی و به هر روشی که لازم بداند محفوظ می‌داند. ما می‌دانیم که زمان‌هایی فرا می‌رسند که هر ملتی برای دفاع از خود مجبور است از زور استفاده کند.» آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا نیز گفت: «زمان برای احیای برجام رو به پایان است. اسراییل حق دفاع از خود را دارد و ما قویا از این حق حمایت می‌کنیم.»

در موضوع برنامه هسته‌ای ایران، آنچه که لاپید گفت و آنچه که بلینکن به آن اشاره کرد، همان حمایت از حمله بی‌دلیل و غیرقانونی به ایران به بهانه ممانعت از دستیابی ایران به بمب اتمی است؛ چیزی که ایران به دنبال آن نیست. در واقع سخن از این است که دیپلماسی امریکا در ۶ ماه گذشته آنقدر غیرموثر بوده که حالا مقامات امریکایی درباره «گزینه‌هایی» که قبلا آزموده شده و شکست خورده‌اند، صحبت می‌کنند.

بلینکن می‌گوید دیپلماسی هنوز بهترین و موثرترین راه‌حل برای صلح‌آمیز نگه داشتن برنامه هسته‌ای ایران است، اما سوابق دیپلماسی امریکا تا بدین‌جای کار چیزی خلاف آن را نشان می‌دهد. ایالات متحده امریکا در گفتگو با ایران کند بوده و امریکا حتی نتوانسته با رفتارش کمترین حسن نیتی به ایران نشان دهد.

با این تفاصیل دولت بایدن وارد تحرکاتی دیپلماتیک شده، اما هنوز نتوانسته چیزی به ایران ارایه کند که آن‌قدر ارزشمند باشد که بتواند نقطه شروعی برای بازگشت ایران به تعهداتش محسوب شود. دولت جدید ایران نیز با در پیش گرفتن تاکتیک تاخیر در ورود به مذاکرات به این رفتار امریکا پاسخ داده است.

اگرچه مذاکرات با ایران تا بدین‌جای کار خسته‌کننده بوده است، اما همچنان هیچ گزینه دیگری غیر از ادامه مذاکرات برای تشویق ایران به بازگشت به تعهداتش دیده نمی‌شود و این واقعیت که دولت بایدن طی چند ماه گذشته نیم‌نگاهی به خروج از مذاکرات دارد نیز هیچ کمکی به حل مساله نکرده است.

همزمان با اینکه غرولند‌های اسراییلی‌ها در این خصوص که آن‌ها به تعهد دولت بایدن به «گزینه‌های دیگر» در صورت شکست مذاکرات باور ندارند، همچنان شنیده می‌شود، مقامات امریکایی اخیرا این پیام را ارسال کرده‌اند که حمله اسراییل به تاسیسات هسته‌ای ایران نوعی دفاع از خود محسوب می‌شود.

این موضع بسیار خطرناک است و موضعی است که امریکا درخصوص حمایت از حملات اسراییل به ایران که برای واشنگتن قابل کنترل نیست را در وضعیت بدی قرار خواهد داد. حتی اگر این موضع امریکا با هدف اعمال فشار بر (به اصطلاح) تندرو‌ها در تهران اتخاذ شده باشد باز هم هر کاری که اسراییل انجام دهد، امریکا نیز در قبالش مسوولیت خواهد داشت. وقتی که مقامات سیاسی اسراییل مدام به استفاده از گزینه نظامی اشاره می‌کنند، بسیار غیرمسوولانه است که امریکا به آن‌ها چراغ سبز نشان دهد.

همان‌طور که لاپید در کنفرانس مطبوعاتی گفت «همه، چه در اسراییل، چه در امارات و چه در تهران، منظور را از بیان عبارت «استفاده از گزینه‌های دیگر» می‌فهمند.» تهدید اسراییل به استفاده از گزینه نظامی، کاملا واضح و شفاف است. آنچه اهمیت دارد و باید درک شود این است که هیچ توجیهی برای اقدامات اخیر اسراییل در خرابکاری در تاسیسات هسته‌ای ایران و ترور دانشمندان ایرانی وجود ندارد و به همین ترتیب هیچ توجیهی برای حمله نظامی به خاک ایران نیز وجود ندارد.

لازم به ذکر نیست که برخورداری از حق دفاع از خود به معنای صدور گواهی اقدامات خصمانه علیه کشور دیگر، آن‌هم براساس حدس و گمان، نیست. حمله سال ۲۰۰۳ امریکا به عراق دفاع از خود نبود و حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران نیز دفاع از خود نیست.

هرگونه حمله نظامی پیشگیرانه به ایران نه‌تن‌ها تخطی از منشور سازمان ملل متحد محسوب می‌شود بلکه کمترین تاثیر را در ممانعت از آنچه که امریکا و اسراییل تولید بمب توصیف می‌کند، خواهد داشت. حتی اگر ایران به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای بود باز هم این اقدام ایران حمله نظامی دیگر کشور‌ها به خاک کشوری دیگررا توجیه نمی‌کرد.

از آنجایی که هیچ شواهدی در این خصوص که ایران در حال حاضر به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای است وجود ندارد، بنابراین هرگونه اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته‌ای ایران یک عمل مجرمانه محسوب می‌شود. علاوه بر این در صورت حمله اسراییل به تاسیسات هسته‌ای ایران، تهران ممکن است برای محافظت از خود حقیقتا به سمت ساخت بمب هسته‌ای حرکت کند.

درست همان‌طور که حمله چهل سال پیش اسراییل به نیروگاه هسته‌ای اوسیراک عراق، موجب شد صدام با تلاش بیشتری به سمت ساخت سلاح هسته‌ای حرکت کند، این امکان نیز وجود دارد که حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران، مقامات ایران را وادار کند تصمیمی سیاسی اتخاذ کرده و همه تاکیدات بیست سال گذشته درخصوص حرکت نکردن به سمت ساخت بمب را کنار بگذارند. استفاده از زور برای حل یک بحران هسته‌ای بن‌بست ایجاد می‌کند، اما به نظر می‌رسد که امریکا و اسراییل قصد دارند دیگران را با این ایده سرگرم کنند.

دولت بایدن مدعی است که زمان برای بازگشت ایران به مذاکرات هسته‌ای رو به پایان است، اما واقعیت این است که هیچ گزینه‌ای غیر از دیپلماسی برای احیای برجام وجود ندارد. تحریم‌ها علیه ایران در چارچوب کمپین فشار حداکثری شکست خورده و دولت بایدن نیز بار‌ها به این حقیقت اذعان کرده است.

بنابراین نگه داشتن تحریم‌ها یا حتی اعمال تحریم‌های بیشتر نه تنها دستاوردی برای امریکا نخواهد داشت بلکه ایران را وادار خواهد کرد تا برنامه هسته‌ای خود را بیش از پیش، گسترش دهد. علاوه بر این خرابکاری‌های اسراییل در تاسیسات هسته‌ای ایران، صرفا موجب شده تا ایران اورانیوم را در سطح بالاتری غنی‌سازی کند و به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی خاتمه دهد.

اقدام نظامی علیه ایران هم غیرقانونی است و هم اشتباه و این کار موجب می‌شود که توافق هسته‌ای با ایران برای همیشه خاتمه یابد. علاوه بر این حمله نظامی به ایران موجب خواهد شد نیرو‌های امریکایی در سراسر خاورمیانه در معرض خطر حملات نیرو‌های وابسته به ایران قرار بگیرند و به این ترتیب چشم‌انداز جنگی گسترده‌تر و بزرگ‌تر قابل تصور خواهد بود.

توافق هسته‌ای با ایران، تا قبل از خروج امریکا از آن، یک نمونه موفق در حوزه عدم اشاعه محسوب می‌شد. این توافق همچنین الگوی موفق و پیروزی در زمینه حل مناقشات طولانی‌مدت بین‌المللی از طریق دیپلماسی به حساب می‌آمد. نتیجه این توافق که در سال ۲۰۱۵ به دست آمد این بود که تنش‌های منطقه‌ای کاهش یافت و خطر جنگ با ایران به‌شدت کم شد.

حالا به هیچ عنوان عجیب نیست که در شرایطی که برجام در اغما قرار گفته، تنش‌های منطقه‌ای افزایش یافته و خطر جنگ بار دیگر در خاورمیانه احساس می‌شود. وقتی که دولت اوباما برای نخستین‌بار توافق هسته‌ای را به جهان معرفی کرد، خطاب به مخالفان این توافق اعلام کرد که این توافق هیچ جایگزینی جز جنگ ندارد. حالا و در حالی که گفتگو‌ها درباره احیای برجام چشم‌انداز مبهمی دارد بار دیگر باید یادآوری کرد که برجام تنها گزینه‌ای است که باید پیش پای جنگ‌طلبان قرار داده شود.

آنچه جنگ‌طلبان از آن صحبت می‌کنند بسیار پرهزینه و خطرناک است و هزینه‌های استفاده از گزینه نظامی علیه ایران بسیار بیشتر از برداشتن تحریم‌های ایران و برداشتن تحریم‌ها تنها راه نجات توافق هسته‌ای است. ۶ سال پیش، توافق دیپلماتیک با ایران تنها راه‌حل بحران هسته‌ای ایران بود و حالا هم توافق دیپلماتیک تنها راه احیای برجام است.

گزینه‌های دیگری که لاپید و بلینکن از آن صحبت می‌کنند شکست را در پیش خواهند داشت و درگیری‌های جدیدی را ایجاد خواهند کرد. بنابراین، بلینکن با بیان این جمله که «دیپلماسی موثرترین راه برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است»، دچار اشتباه شد. باید گفت که دیپلماسی، آنچنان که همه دریافته‌اند، «تن‌ها راه» صلح‌آمیز ماندن برنامه هسته‌ای ایران است.

ترجمه آرمین منتظری – روزنامه اعتماد

منبع: Responsible statecraft

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین