صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی نوشت: دیشب درکلابهاوس پیرامون «نظارت استصوابی» کاربه درازا کشید. برنامه۱۲-۱۰بود. اما ۳بامداد با عذرخواهی از دهها نفر که نتوانسته بودند مطالبشان را بگویند، تمام کردیم.
صورت مسئله روشن بود. آقای دکتربهادری جهرمی استاد حقوق تربیت مدرس و مشاور حقوقی شورای نگهبان دردفاع ازنظارت استصوابی دواستدلالِ اصلی داشتند: کارِ شورای نگهبان بر اساسِ قانونِ اساسی و مصوبات مجلس است. ثانیاً، درهمه کشورهایِ دیگرهم یک نهاد نظارتی برامرانتخابات وجود دارد و انتخابات یله و رها نیست که هرکس بتواند کاندید شود.
حرف من درمخالفت بانظارت استصوابی شامل چند محوربود:
- نظارت استصوابی مغایربا ابتداییترین اصول انتخابات آزاد میباشد. دریک انتخابات آزاد به مردم گفته نمیشود که فقط ازمیان افرادی که ما برای شماتعیین کردهایم میتوانید انتخاب نمایید. برخلاف آنچه که اصولگرایان میگویند درهیچ نظام دیگری مکانیزیمی بنام «تعیین صلاحیت» نامزدها وجود ندارد
- ازآنجا که نظارت استصوابی «من درآوردی» هست، درعمل براساس یک ضوابط معینی صورت نمیگیرد. هیچ قاعده و قانونی ناظر بر نحوه چگونگی اجراء این نظارت وجود ندارد. درعمل ملاحظات سیاسی است که صلاحیت نامزدها را تعیین میکند و نه ضابطه و قاعده و قانون.
- بجای ارائه ادله و مستندات حقوقی، شورای نگهبان به نامزدِ رد صلاحیت شده میگوید «ما نمیگوییم شما صلاحیت ندارید؛ ما میگوییم صلاحیت شما برای ما احراز نشد.» درست مثل اینکه گفته شود «ما نمیگوییم صادق زیباکلام دزد نیست، میگوییم دزد نبودنش برای ما احراز نشد.» آیا این بجز یک سفسطه و بازی با کلمات چیزدیگری میتواند باشد؟
- بالاترین دلیل ناکارآمدی نظارت استصوابی سقوط جایگاه مجلس و ریاست جمهوری است. کارایی مجلس یازدهم را که عصاره نظارت استصوابی هست مقایسه کنیم با مجالس اولیه که نظارت استصوابی در کارنبود.
- آقای کدخدایی گفته بودند که اگرنظارت استصوابی نباشد ممکن است مردم یک قاتل را انتخاب کنند. بایشان عرض کردم که اتفاقاً دموکراسی یعنی همین. یعنی مردم اگرخواستند حق دارند یک قاتل را انتخاب نمایند.
دکتر بهادری جهرمی فرمودند نه مردم ونه قانون اساسی این را اجازه بما نمیدهند. نظام ما جمهوری اسلامی است و نه دموکراسی غربی.
در پاسخ عرض کردم نظرمردم را با یک نظرسنجی ساده میتوان پرسید.
جز وصل تو دل به هرکه بستم توبه
بییاد تو هرکجا نشستم توبه