جاوید قرباناوغلی. دیپلمات بازنشسته در شرق نوشت: سال ۱۳۹۹ با تمام فرازوفرودهایش آخرین نفسهای خود را میکشد و روزهای پایانی زندگی در سال تحریم، فشارهای حداکثری، کرونا و سختی معیشت را پشت سر میگذاریم. چند روز دیگر وقتی خورشید به میانه آسمان میرسد، قرنی به پایان خواهد رسید که ایران در کسوت و قامت «جمهوری اسلامی» نزدیک به نیمی از عمر خود را در آن زیسته، با جهان سخن گفته، پیروزیهایی را به خود دیده و شکستهایی را تجربه کرده است. بسیاری از کسانی که در آفرینش این نظام سیاسی «بدیع» و غرس این نهال «غریب» نقشآفرینی کردند، امروز در بین ما نیستند.
آنانی که هنوز در قید حیات هستند، تصاویری گوناگون در مقابل دیدگان خود دارند. برخی بر آنچه داریم و دارند میبالند و به خود افتخار میکنند. برخی دیگر تصویری پرابهام و مشحون از تضادهای فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و بحرانهای آب، محیط زیست، بیکاری، آیندهسازی و آموزش را میبینند.
در حسرت اشتباهاتی هستند که اگر نمیشد، امروز شاید کشور لباسی زیباتر، با جلوهای زیبندهتر بر تن داشت. به جمهوری اسلامی ایران از دو منظر میتوان نگریست. تصویری از درون که «ما» از آن داریم و انگارهای در برون در اذهان «دیگران» نقش بسته است. هرچند هم این «ما» را باید تعریف کرد و هم آن «دیگران» را. از «ما» درون کشور میگذرم که بحثی طولانی و اختلافی است و یکی از راهکارهای برونرفت از شرایط کنونی نیز در شناختن همین «ما» است؛ اما نمیتوان از «دیگران» و آنچه درباره ایران در ذهن دارند، گذر کرد و به آن بیتوجه ماند. ضروری است تصویر واقعی خود را در آینه دیگران ببینیم و صادقانه و جسورانه بگوییم جایگاه ما در جهان کجاست. از کشوری با فرهنگ و تمدن سه یا پنجهزارساله چه تصویری در اذهان جهانیان وجود دارد. مسلمانان دیگر کشورها درباره ما چه میگویند و چگونه قضاوت میکنند. پس از یافتن پاسخی منصفانه اگر لازم شد طرحی نو دراندازیم. اصطلاح دهکده جهانی (Global Village) که مارشال مکلوهان در توصیف آینده جهان به کار برد، امروز تحقق یافته است.
هفت دهه قبل مکلوهان توضیح داد که جهان چگونه در پرتو فناوری الکتریکی بهصورت یک دهکده فشرده تغییر میکند. اطلاعات در هر نقطه از جهان در کسری از ثانیه به نقطهای دیگر منتقل میشود. امروز در جهانی زندگی میکنیم که کوچکترین و کماهمیتترین اتفاق در روستایی دورافتاده میتواند به بمبی خبری تبدیل شود. فرقی نمیکند توطئهای از سوی «استکبار جهانی» باشد یا اهمیت آن خبر در جهانی که با ۵۰ سال قبل کاملا متفاوت است.
اگر این گزاره که مدعی است «تصویری که از خود ساختهایم، تناسبی با تاریخ و تمدن ایران ندارد»، حتی کمی تا قسمتی! مقرون به صحت باشد، ضروری است در اصلاح آن اندیشه کنیم. گفتم این بحث در بین «ما» اختلافی است و عدهای آن را برنمیتابند. اشکالی هم بر آن وارد نیست؛ زیرا همین امر مقدمه کنکاش، بحث و مجادله (البته از نوع احسن)، دستیابی به حقیقت و اصلاح است؛ بنابراین با فرض متناسبنبودن انگاره ایران در اذهان و افکار جهان، ضروری است اصلاح این تصویر را در اولویت قرار دهیم. لازمه تحقق این مهم و ارائه تصویری واقعی از کشور در جهان در وهله اول پایاندادن به دوگانه «ایرانیت و اسلامیت» است.
تخریب عامدانه تمدن و فرهنگی چندهزارساله، اقدامی از سر بیتدبیری و نفی سرمایه تأثیرگذار فرهنگ و ادبی است که تمدنی بزرگ بر آن بنا شده است. امام راحل آثار شهید مطهری را «بدون استثنا خوب و انسانساز» توصیف کردهاند. یکی از این آثار «خدمات متقابل ایران و اسلام» است. هم نگرش شوونیستی بر داشتههای ایرانی ناصحیح و گمراهکننده است و هم تصویر «این منم طاووس علیین شده» از وجوه دیگر. بپذیریم که ما هم جزئی از اقیانوس امت اسلامی هستیم و نه همه آن. در انگارهسازی جدید نه گذشته بزرگنمایی میشود و نه حال تقلیل مییابد. نگاهی واقعگرایانه و استفاده از منابع غنی ایرانیت و اسلامیت برای تعامل با جهان. هدف در این مسیر توسعه همهجانبه و پایدار کشور و ارائه الگویی واقعی و برازنده از جمهوری اسلامی است. در آغازین روزهای سال و قرن جدید نیازمند فائقآمدن بر اختلافات فکری هستیم. سلایق را نمیتوان یکسان کرد و نباید در پی آن بود. برای همراهکردن مردم با حاکمیت غنیترین سرمایه بازگشت به فرهنگ مدارا، مروت، گذشت و جوانمردی است. این هم آموزه فرهنگ ایرانی است و هم شاهبیت شریعت.
آنچه ما به آن افتخار میکنیم، بیان حکیمانه سعدی سخنسرای درباره بنیبشر است که ۷۰۰ سال قبل فرمود: «بنیآدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند» که البته این سخن، ترجمان فرمایش مولا علی (ع) در آموزه حکمرانی به مالک اشتر نخعی است که مردم تحت امر فرماندار خود را به دو دسته تقسیم کرد: «فإنَّهُم صِنفانِ: إمّا أخٌ لَکَ فی الدِّینِ، أو نَظیرٌ لَکَ فی الخَلقِ». این نگاه اسطرلاب غلبه بر کینهها، گام اول همدلی مردم و برونرفت از دوگانههای مختلف است.
در سیاست خارجی کشور نیز باید اصل را بر «توسعه همهجانبه ایران» بگذاریم. لازمه این مهم، تعامل و روابط سازنده با جهان با محوریت منافع ملی و زدودن پیرایههای ناشی از تنشهای غیرضرور با همسایگان و دیگر کشورهای جهان است. مردم کشور که صبورانه همه مشکلات را تحمل کرده و میکنند، شایسته برخورداری از سطحی مقبول در زندگی و آیندهای مطمئن برای فرزندانشان هستند.
وضعیت فعلی در واکسیناسیون حتی به بهانه تحریم برای مردم قابلقبول نیست. کشوری را سراغ ندارم که چوب حراج به نخبگان خود به دلیل وضعیت اقتصادی، آینده مبهم و نوع نگرش به زندگی بزند. در همین دهکده جهانی، جوان ایرانی با یک کلیک در اینترنت، شرایط کشوری را که در آن زندگی میکند، نه با آمریکا و اروپا و ژاپن بلکه با کشورهای همجوار مقایسه میکند.
اقتدار ملی و عزت دینی کشور و مردم در گرو برخورداری از توسعه اقتصادی درسطح متوسط جهان، پروژههای عمرانی، صنعتی و از همه مهمتر ترویج اخلاقی کشور است. تنشزدایی در منطقه و تعامل سازنده با جهان از لوازم پرداختن به درون فارغ از نگرانی از برون است. سازندگی کشور از مسیر اعتمادسازی و دوستی با همسایگان، منطقه و جهان میگذرد. راهکار حکیمانه «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» را در فرهنگ خود داریم. ناگفته پیداست سخن و منطق قلدرمآبانه از هیچ کشور و فردی برای ما پذیرفتنی نیست؛ ولی گرهی را که با مهارت انگشتان میتوان باز کرد، نباید به دندان سپرد.