رکود از 11 رکود به وقوع پیوسته پس از جنگ جهانی دوم در آمریکا، قبل از افزایش شدید قیمت هر بشکه نفت خام بوده است.
در ماه گذشته نفت بشکهای حدودا 80 دلار بود. اما در هفتههاي گذشته تا سقف 87 دلار نیز مبادله شد. این موضوع باعث شد تا فایننشال تایمز این سوال را مطرح کند که آیا نفت مقدمه شکست احیای اقتصادی است؟ من به این سوال اینگونه پاسخ خواهم داد. (شكل 1)
آمریکاییها در یک ماه معمولی کمی کمتر از 12 میلیارد گالن (هر گالن برابر با 7853/3 لیتر است) بنزین میخرند. قیمتهای کنونی گاز که حدودا یکدلار در هر گالن نسبت به پارسال گرانتر است باعث ميشود تا مصرفکنندگان برای خرج کردن هر ماه 12 میلیارد دلار کمتر داشته باشند.
از سوی دیگر همچنان میانگین قیمت گاز در آمریکا، بیش از یکدلار کمتر از اوج قیمت خود در جولای 2008 است. قطعا تغییرات قیمت در این حد و اندازه میتواند منجر به افزایش یا کاهش قابل ملاحظهای در هزینههای مصرفکننده شود، اما این تغییرات برای وقوع رکود اقتصادی کافی نیست.(شكل 2)
به نظر من تنها مقدار هزینه مصرفکننده نیست، بلکه این تغییر ناگهانی در ترکیب هزینههای آنان است که بعضا به رکود اقتصادی میانجامد. هنگامی که افزایش قیمت نفت بهاندازه کافی ناگهانی و قابل ملاحظه است، شاهد افت ناگهانی تمایلات مصرفکننده، به تعویق انداختن خرید کالاهای بادوام و تغییرات مهمی در خرید انواع خودروها هستیم.
از آنجایی که نیروی کار و سرمایه نمیتوانند از صنایع آسیب دیده به راحتی و بدون هزینه خارج شوند، بیکاری در آن بخشها حتمی خواهد بود که این خود عامل مهم دیگری برای وقوع رکود اقتصادی است. پروفسور والریا رمی و اقتصاددان فدرال رزرو و دن واین در مقاله بسیار جالب و جدیدی نشان میدهند که چگونه تغییرات تقاضا برای خودروهای سبک به رکود اقتصادی 2009-2007 آمریکا به همان شیوه رکودهای پیشین، دامن زد.(شكل3)
اگر تغییرات هزینهها واقعا بخش مهمی از مکانیزم انتقال باشد، آنگاه انتظار بر این است تا اقتصاد به تغییرات قیمتهای نفت بهصورت غیر خطی واکنش نشان دهد. بدین مفهوم که افزایش قیمت نفت ممکن است باعث شود تا برخی از مصرفکنندگان خرید خودرو را به تعویق بیندازند، اما کاهش قیمت نفت باعث نمیشود که مصرفکنندگان دو خودرو جدید بخرند. به علاوه، کاهش قیمت نفت میتواند برخی تعدیلات بخشی دیگری را باعث شوند از قبیل اخراج کسانی که در صنعت نفت مشغول به کار هستند.
اخیرا، مقاله «بررسی برخی از متون علمی» را به اتمام رساندم و در آن نتیجه گرفتم که شواهد تجربی برای واکنش غیر خطی نشان دادن به قیمتهای نفت، بسیار قوی و قانعکننده است.
اگر مدل ویژه غیر خطیای که اولین بار در سال 2003 چاپ شده را ملاحظه نمایید درخواهید یافت که این نتایج را قبل از اینکه با خوانندگان Econbrowser در میان بگذارم، در آنجا نیز مطرح نمودم. در آن مدل سعی شده بود با فرض دانستن قیمتهای نفت، میزان تولید ناخالص داخلی واقعی برای سال 2007 (فصل سوم) به بعد پیشبینی شود. نمودار زیر مقایسهای است بین مقادیر پیشبینی شده و مقادیر واقعی تولید ناخالص داخلی در سال 2009. کاهش شدید تولید ناخالص ملی شدیدتر از آن بود که بتوان آن را به تنهایی به عاملی چون شوک قیمت نفتی 2008-2007 نسبت داد،گرچه به نظر میرسد که این شوک نیز موثر بوده است.
همانطور که میبینید مسیر کلی پیشبینی 2 سال پیش بسیار شبیه به مسیر طی شده تولید ناخالص داخلی واقعی است. دقت داشته باشید که مطابق این مدل، رشد اقتصادی که الان داریم بخاطر کاهش قیمت نفت بعد از سال 2008 (فصل دوم) نیست بلکه در عوض نتیجه بهبود ادواری طبیعی اقتصاد است که سرانجام از طریق تعدیلات نسبت به شوک اولیه، رخ مینماید.(شكل 4)
با توجه به روابط و پیشبینیهای منتج از آن برای مقادیر تولید ناخالص داخلی، میتوان گفت تا زمانی که قیمت نفت به بیش از قیمتهای بالای خود در سال 2008 (بُرج 8) برنگردد، جای هیچ نگرانی برای شوک نفتی وجود ندارد.
اینکه همواره به همان روش ویژه کاربردی برای پیشبینی استناد کنیم، درست نیست و همانگونه که در مقاله اصلی نیز اشاره کردم، روشهای غیر خطی کاربردی دیگری نیز میتوانند دادهها را به خوبی توضیح دهند، اما شک دارم که مکانیزمی (افزایش قیمت حاملهای انرژی) که در نیمه اول سال 2008 فاکتور مهمی محسوب میشدند، بتوانند با همان شدت در شرایط کنونی، عمل نمایند. در خصوص کاهش مجدد فروش خودروهای سبک تردید دارم، به ویژه به این خاطر که فروش همچنان خیلی کم است و بسیاری از خریداران همچنان خریدشان را به تعویق میاندازند. (شكل 5)
و با قیمتهای خرده فروشی بنزین که برای مصرفکننده همچنان هر گالن یکدلار ارزانتر از قیمتهای سابق است، شک دارم که قیمت بنزین بتواند مصرفکنندگان را به همان اندازهای که 2 سال پیش دیدیم، نگران نماید.گرچه افزایش اخیر قیمت بنزین منجر به افزایش سهم آن در هزینه کل مصرفکنندگان شده است، اما قیمتها هنوز 6درصد زیر قیمتی هستند که در آن مصرفکنندگان تعدیلات قابلملاحظهای را از خود نشان دادند. (شكل6)
بازگردیم به سوالات مطروحه در ابتدای بحث، قطعا نفت 87دلار به بهبود اقتصادی کمکی نمیکند، اما اگر این قیمت مانع بهبود اقتصادی شود نیز تعجب خواهم کرد.