
فرارو- ظهور قتلهای سریالی در دو سال اخیر در ایران نگرانیهای زیادی را بر انگیخته است، اما این نگرانیها در فضای متلاطم سیاسی نادیده گرفته شد و قتلهای سریالی امسال کمتر مورد توجه قرار گرفت.
به گزارش فرارو، پدیده جنایتهای سریالی هر چند وقت یک بار در جامعه ایران ظهور میکند و تاحدودی مورد توجه قرار میگیرد اما در دو سال اخیر این نحوه ارتکاب جرم شدت و نمود بیشتری پیدا کرده است. در تاریخچه این جنایات با وقایع ناگواری در کشور روبه رو میشویم.
اصغر بروجردی معروف به «اصغر قاتل» عامل قتل بیش از ۳۳ پسر خردسال و نوجوان به عنوان اولین قاتل زنجیرهای ایران شناخته شده است؛ جنایات وحشیانه وی تنها به داخل کشور محدود نشد و تا کشورهای مرزی نیز پیش رفت.
در کنار «اصغر قاتل» جنایتکاران دیگری هم ظهور کردند که این افراد بیشتر در دو دهه اخیر دست به قتل زدند، افرادی همچون "خفاش شب"؛ قاتل بیرحمی که در نیمه دهه ۷۰ حداقل ۹ زن و دختر جوان را پس از ربودن با ضربات چاقو یا فشار طناب و روسری به طرز فجیعی به قتل رساند و سوزاند.
همچنین «مجید » عامل به قتل رساندن ۳۹ زن، «سعید » قاتل ۱۷ زن خیابانی در مشهد ،«بیجه» قاتل بیش از ۲۰ پسر خردسال و نوجوان ، «امید» قاتل دست کم 10 زن در کرج و شمال کشور و «فرید» قاتل 15 زن خوزستانی، پر سر و صداترین کشتار سریالی در ایران را از قبل تا پس از انقلاب رقم زده اند و نامشان در اذهان برای همیشه ثبت شده است.
این پدیده در سال گذشته بیشترین نگرانی را در جامعه شکل داد چرا که 4 پرونده مشهور در آن سال تشکیل شد و دهها نفر به دستان این افراد از پای درآمدند.
پرونده هایی همچون قتل هایی سریالی کرج که "امید" به عنوان جنایتکار این پرونده در سال 88 محاکمه شد و یا پرونده مخوف قتلهای آبادان که 14 زن و یک مرد را از صفحه روزگار محو کرد، در کنار این دو پرونده باید قتلهای سریالی زنان در رشت را نیز نام برد، "سعید" به عنوان کسی که چهار زن را در رشت، بندر انزلی و قزوین به قتل رسانده بود به جرمش اعتراف کرد.
قتلهای سریالی 87 با دستگیری "علیرضا" بسته شد، وی به دلیل مشارکت در قتل 7 زن و ربودن 11 زن وسرقت اموال آن ها مجرم شناخته شد، او که در ابتدا منکر قتل شده بود در دادگاه به 8 بار اعدام محکوم گشت.
قتلهای سریالی 88
"مهین" شش نفر را کشت
اما پدیده قتلهای سریالی در سال 88 هم ادامه یافت اگرچه با فجایع 87 قابل مقایسه نبود اما همچنان این روند تداوم داشت، پرونده قتلهای زنجیرهای قزوین یکی از مواردی بود که در امسال بسیار خبرساز بود، سال گذشته در 16 بهمن با کشف جسد زنی کهنسال در باراجین قزوین این پرونده مورد توجه قرار گرفت.
37 روز پس از کشف این جنازه، زن کهنسال دیگری در همان منطقه به قتل رسید در حالي که تحقيقات پليس ادامه داشت کشف سومين جسد اضطراب را در مردم قزوین ايجاد کرد و سريالي بودن قتلها را تقويت نمود و موجب شد تيم ويژه آگاهي ناجا به قزوين سفر کرده و در کشف جنايات به ساير گروهها کمک کند.
یک ماه پس از جسد سوم، جسد چهارمين زنی که معلم بود در منطقه مينودر کشف شد که نظر پزشکي قانوني براين نکته دلالت داشت که مقتول در مقابل قاتل مقاومت کرده و بر اثر اصابت شي تيزي به قتل رسيده و آثار خفگي نيز در آن ديده شده است.
در غروب روز 17 ارديبهشت ماه 88 هم جسد زن ميانسالي به نام کيميا در حاشيه يک مزرعه در سه راه کمال آباد قزوين پيدا شد که اين زن نيز شبيه چهار نفر قبلي به قتل رسيده بود.
در تاريخ 21 ارديبهشت ماه زن 60 ساله اي در مرکز شهر قزوين با قاتل روبرو مي شود که با ظاهر مناسب و به کار بردن کلمات محبت آميز (شما جاي مادر من هستيد اجازه بدهيد شما را به مقصد برسانم) شکار خود را سوار خودرو کرده و در ميانه راه با تعارف کردن سانديس مسموم قصد پياده کردن نيت پليد خود را داشته که زن ميانسال به مسئله مشکوک شده و با بهانه اي از خودرو پياده شده و با فرياد از مردم کمک مي طلبد که موجب فرار متهم از صحنه مي شود.
با اطلاعات ارائه شده از سوي اين زن و با شناسايي خودرو قاتل که رنوي کرم رنگ بود اقدام و 27 هزار خودرو مشابه شناسايي شد. با بررسي برگههاي جريمه خودرو مالک آن شناسايي و با دستور مقامات قضايي ساعت 24 پنجشنبه شب با ورود به منزل متهم نامبرده به اتفاق همسرش دستگير شد.
بنا به گفته ماموران انتظامی "مهین" مجرم اصلی این پرونده در هنگام دستگیری بسیار خونسرد بوده است و پس از 5 ساعت بازجویی به ارتکاب پنج قتل اعتراف کرد.
وی در کنار به قتل رساندن 5 زن سالخورده به قتل صاحبخانه خود در سال 85 نیز اعتراف نمود. بنا به اعلام مسئولین انتظامی قزوین مهین در اعترافات خود گفته بود نفرت شديدي از مادرش داشته به طوري که حاضر است وي را به قتل برساند.
کاراگاهان این پرونده اعلام کردند قاتل سوژههاي خود را با توجه به شباهت ظاهري به مادرش از ميان زنان مسن و محجبه انتخاب مي کرده و پس از جلب اعتماد آنان و خوراندن آب ميوه مسموم (سم از ناصر خسرو تهران تهيه شده بود) به قتل ميرسانده که در صورت مقاومت با شي نوک تيز افراد را مجروح و سپس خفه مي کرده است.
قتل زنان سالخورده در قزوین غوغایی در این شهر برپا کرده بود ابتدا شایعه رد پای عبدالمالک ریگی در این مسئله منتشر شد عدهای دیگر این قتلها را سیاسی دانستند. اما تمام این گزارهها فاصله بسیاری با واقعیت داشتند. قتلهای قزوین نیز مانند دیگر جنایتهای سریالی در چند سال اخیر پدیده اجتماعی بود و ربطی به مسائل دیگر نداشت.
مهین که در 25 اردیبهشت سال جاری دستگیر شده بود، در اویل تیر ماه در گفت و گو با روزنامه اعتماد انگیزه خود را مشکلات مالی اعلام کرد، وی انگیزه "تنفر از مادر" را رد کرد وگفت: «اصلاً اين طور نيست، با مادرم کمي اختلاف داشتم ولي اينکه انگيزهام از قتل ها تنفر از او باشد، درست نيست.»
وی احساس خود در لحظه ارتکاب به جنایت را این گونه بیان کرد: «هربار ميمردم و زنده ميشدم. وقتي موعد چکها ميرسيد، مجبور ميشدم دست به کار شوم. تصميم گيري خيلي سخت بود ولي ناچار بودم. منتظر بودم فرجي شود و يک جوري از اين مخمصه نجات پيدا کنم.»
ماجرای عجیب قتلهای ماهشهر
دومین پرونده قتلهای سریالی در سال 88 در استان خوزستان اتفاق افتاد، در حالي كه هنوز چند ماه از زمان قتلهاي سريالي آبادان و قتل 16 نفر از سوي يك قاتل سريالي نميگذشت، بار ديگر با كشف جسد 3 زن، فرضيه قتلهاي سريالي اين بار در شهرستان ماهشهر قوت گرفت.
فرضیهای که با چهار قتل به حقیقت پیوست، جسد سه زن از 12 خرداد تا 25 خرداد در این شهرستان کشف شد تا فرضیه سریالی بودن را تائید نماید. اما جسد زن چهارم هیچ وقت کشف نشد.
در اين جنايتها، قرباني اول زني 26 ساله بود كـه به قصد خريد از محل سكونت خود خارج و يكباره ناپديد شده و پس از يك هفته، جسدش در بـيـابـانهـاي اطـراف هـنـديجان و در حاشيه جاده ماهشهر پيدا شده است.
در حـالـي كه تحقيق درخصوص جنايت آغاز شده بود، روز 18 تيرماه، جسد زن جوان ديگري كه در خانه مردم كار ميكرده، زير يك پل در محور ماهشهر ــ هنديجان كشف شد در حالي كه همانند اولين قرباني خفه شده بود.
در پـي انـتـقـال جـسد دومين قرباني به پزشكي قانوني و ارجاع پرونده از سوي بازپرس شعبه دوم دادسراي ماهشهر براي تحقيقات به پليس آگاهي، جسد سومين زن نيز در حاشيه روستاي رحيمآباد هـنـديـجـان در حـالـي كه با طناب خفه شده بود، كشف شد.
بـا كشف سومين جسد و بررسي تخصصي از سـوي كـارآگـاهان و اداره تشخيص هويت پليس آگاهي، مشخص شد هر سه زن ــ كه بين 26 تا 27 ســال دارنــد ــ از سـوي یک نفر بـه قـتـل رسيدهاند.
اما یکی از نکات جالب توجه در شیوه به قتل رسیدن این زنان این بود که قاتل پس از ارتکاب به جنایت با 110 تماس میگرفت و محل جسد را اطلاع میداد و براي دسترسي سريع پليس نزديک جنازه يک علامت مثل پرچم يا پارچه روي چوب نصب ميکرد.
قاتل 38 ساله ماهشهری که "حکیم" نام داشت در ساعت سه بامداد دهم شهريور ماه در منزل مسكونيش در ماهشهر دستگير شد. پرونده این قاتل دو نکته عجیب داشت اول آن که پلیس در ابتدا مدعی بود که وی سه نفر را به قتل رسانده است اما "حکیم" در اعترافاتش به قتل چهار نفر تاکید کرد.
این در حالی بود که تا پیش از آن پلیس و مقامات استان خوزستان مصرانه اعلام می کردند در این جنایتها فقط سه زن از پا درآمدهاند و هر خبری که تعداد مقتولان را بیشتر اعلام کند، کذب است.
پلیس برای رازگشایی از این قتلها سه ماه زمان صرف کرد و در این مدت تمامی احتمال ها و گزینه ها مطرح شد تا اینکه بالاخره انگشت اتهام به سوی مردی ۳۴ ساله نشانه گرفته شد. قاتل سريالي زنان ماهشهري اعتراف کرد که سرقت و تعرض هدف اصلي اش از اين جنايات بوده است.
دومین نکته عجیب پرونده قاتل ماهشهر مرگ او بود، "حکیم" یک هفته پس از دستگیری در جریان تحقیقات دچار ایست قلبی شد و مرد. سرهنگ رجبي جانشين پليس آگاهي ناجا در20 شهریور در این باره اظهار کرد: «متهم اصلي پرونده قتلهاي سريالي ماهشهر به علت ايست قلبي فوت شد، گزارش شده «حكيم» مبتلا به بيماري قلبي بوده است.»
قتلهای سریالی قزوین و ماهشهر در سال جاری صدای زنگ خطری را که یک سال پیش به صدا درآمده بود بلندتر کرد، اما این اتفاقات همچون وقایع ناگوار دیگری مانند پرونده تجاوز لواسان و قیامدشت مدتی کوتاه مورد توجه قرار گرفت و پس از آن روبه فراموشی گذاشت.
مسئولین دولتی، قضایی و مجلسی در هنگام رقم خوردن اتفاقات نسبت به آن واکنش نشان دادند و در مواردی خواهان بررسی ریشهای این وقایع شدند اما پس از این که آبها از آسیاب افتاد، آنها نیز این اتفاقات را فراموش کردند. در این میان این پرسش مطرح میشود که حقیقتا زنگ خطر برای چه کسانی به صدا در میآیند؟ چه کسانی باید این مسائل را بررسی کنند و از به وجود آمدن آنها پیشگیری نمایند؟