فرارو- صادق زیبا کلام می گوید: «در مسئله هستهای نیز بعضا پیشنهادهای خوبی به ما ارائه شد که اگر ما آنها را می پذیرفتیم فرش دشمنی را از زیر پای آمریکاییها بیرون کشیده بودیم و آنها نمیتوانستند به ما بگویند ایران چه سودایی در سر دارد و ... و اعتماد سازی صورت میگرفت و هزینه ای که ما پرداخت می کردیم خیلی کمتر می شد.»
همایش ملی " نفت و سیاست خارجی در ایران" که از تاریخ 11 اسفند ماه به همت مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام آغاز شده است بعضا دارای نکات جالب توجهی است روز گذشته در سخنرانی صادق زیبا کلام استاد دانشگاه تهران مسئلهای مطرح شد که خواندنی است و تازگی دارد. شاید تا پیش از این برخی از محققان از این نگاه به مسئله "ملی شدن نفت" پرداخته بودند اما به نظر میرسد تاکنون هیچ یک از تحلیلگران با این رویکرد به مقایسه "ملی شدن نفت" و "هستهای شدن" نپرداختهاند.
این استاد دانشگاه تهران با انجام مقایسهای میان وضعیت پرونده هستهای ایران و "ملی شدن صنعت نفت" مسئولین دیپلماسی ایران را از تکرار یک اشتباه تاریخی بر حذر داشت، وی معتقد است که ایران باید پیشنهاد آژانس و 1+5 را درباره مبادله اورانیوم غنی شده رابپذیرد همانگونه که مصدق باید فرمول امریکا برای حل دعوای ایران و بریتانیا بر سر مسئله نفت را میپذیرفت.
صادق زیبا کلام پژوهشگر سیاسی و استاد دانشگاه تهران در اینباره به خبرنگار «فرارو» گفت: «عنوان سخنرانی من در همایش "نفت و سیاست خارجی" این بود که ملی شدن نفت اجتناب ناپذیر بود و این سوال را مطرح کردم که خود ملی شدن نفت تا چه حد ضرورت داشت؟ آیا برای ایران راه حل دیگری باقی نمانده بود و ما فقط باید نفت را ملی می کردیم تا به اهداف خود میرسیدیم؟»
وی افزود: «در بخش دیگر سخنرانی ملی شدن نفت و مسئله هستهای موضوع بحث قرار گرفت. مسئله خیلی مهمی که مطرح می شود این است که در فاصله ملی شدن نفت در سال 1329 تا مرداد 1332 که کودتا اتفاق افتاد مذاکرات زیادی با انگلستان انجام شد و جدا از انگلستان یا همراه با آن مذاکراتی نیز با آمریکایی ها داشتیم که راه حل دیگری را برای حل معضل پیدا کنیم در این میان راه حل هایی برای حل مسئله نفت مطرح شد.»
این استاد دانشگاه با بیان مواضع امریکا نسبت به "ملی شدن" صنعت نفت اظهار کرد: «برخلاف تصوری که در ایران وجود دارد آمریکاییها از ابتدا مخالف ملی شدن صنعت نفت نبودند حتی در ابتدا تا حدود زیادی موافق ملی شدن بودند به دو دلیل اولا احساس میکردند که انگلیسیها به ایران اجحاف میکنند و قراردادی که در آن زمان مطرح بود خیلی یک جانبه و به نفع انگلیسی ها بود.»
زیبا کلام ادامه داد: «آنها در امتیاز دارسی به ما 16 درصد سود خالص را میپرداختند که البته در قراردادی که در زمان رضا شاه در سال 1312 منعقد گردید که معروف به قرارداد1933 است سودی که ما دریافت میکردیم تا حدودی بیشتر شد. اما همان موقع در عربستان و مناطق دیگر قراردادهایی که شرکتهای نفتی آمریکایی منعقد مینمودند معروف بود به قراردادها پنجاه، پنجاه یعنی 50 درصد سود متعلق به کشور دارنده نفت بود و 50 درصد متعلق به کمپانی که سرمایه گذاری کرده بود.»
وی با بیان این مطلب که "این مسئله را اگر مقایسه می کردیم با مقداری که انگلیسی ها به ما می پرداختند از زمین تا آسمان متفاوت بود" افزود: « آمریکاییها رفتار انگلستان را ناحق و ظالمانه میدانستند بنابراین معتقد بودند که ایرانیها حق دارند و درست میگویند. شاید که راه حل ایران را درست نمیدانستند ولی در اساس اعتقاد داشتند نوع رابطه ایران و انگلستان در خصوص نفت باید مورد تجدید نظر قرار گیرد.»
این نویسنده دلیل دیگر آمریکا برای موافقت با "ملی شدن صنعت نفت" را نگرانی آنها دانست و گفت: «دلیل دیگرش این بود که آمریکایی ها نگران بودند که این موج ناسیونالیستی که در مسئله نفت در ایران بوجود آمده است موج ضد امپریالیستی و احساسات ضد بیگانه به نفع کمونیست ها تمام شود و باعث گردد آنها محبوبتر شوند.»
وی ادامه افزود: «چرا که در آن مقطع حزب توده به عنوان حزب چپ بسیار با نفوذ بود و بسیاری از دانشجویان و روشنفکران و... از این حزب طرفداری میکردند. آمریکایی ها نگران بیشتر شدن نفوذ حزب توده بودند بنابراین دلیل دیگری که تصور می کردند ملی شدن نفت و حل شدن آن کار درستی است این است که بهانه به دست چپ نیافتد.»
زیبا کلام با اشاره به راه حلهای آمریکا برای حل معضل نفت ایران اظهار کرد: «نتیجه این است که آمریکا در آن زمان خیلی تلاش کرد که راه حل میانه بین ما و انگلیسی ها پیدا کنند، یکی از این راه حلها قرارداد پنجاه، پنجاه بود که مرحوم مصدق آن را نپذیرفت و گفت این قرارداد منافع ما را تامین نمی کند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «فرمول دیگری که امریکایی ها مدنظر داشتند این بود که به مدت 2 سال بانک جهانی به عنوان حکم بین ایران و انگلستان عمل نماید و درآمدهای نفت در صندوقی تحت نظر این بانک جمع شود و بانک جهانی بخشی از آن را به عنوان کارمزد خود بردارد و بخش دیگری را به صورت علی الحساب به ایران و انگلستان بپردازد و بعد از دوسال تکلیف نهایی دعوا مشخص شود.»
وی با بیان محاسن این پیشنهاد افزود: «حسن بزرگی که این راه حل داشت این بود که به صورت غیر رسمی عملا حاکمیت ایران و ملی شدن نفت به رسمیت شناخته می شد یا این که همین قدر که از انگلستان خلع ید میشد کافی بود، البته خلع ید صورت گرفته بود و مرحوم مهندس بازرگان در راس یک هیئت خلع ید بعد از ملی شدن نفت به آبادان رفته بود و عملا تاسیسات نفت را از انگلیسی ها تحویل گرفته بودند.»
نویسنده کتاب "ما چگونه ماشدیم" تصریح کرد: «اما در عمل چون ما نمی توانستیم نفت را خودمان تولید و صادر کنیم عملا مسئله قفل شده بود. حسن بزرگی که این کار داشت این بود که از انگلستان عملا خلع ید میشد و مدیریت نفت ایران به بانک جهانی سپرده می شد تا بعدا در نهایت توافقی بین ما و انگلستان صورت بگیرد.»
زیبا کلام با بیان این مطلب که "مصدق و دولت ایران راضی بودند به انگلستان غرامت بپردازند چرا که تمام سرمایه گذاری را انگلیسی ها انجام داده بودند و ماایرانیان یک ریال هم سرمایه گذاری نکرده بودیم" افزود: « دکتر مصدق گفته بود که دولت ایران حاضر است تمام سرمایه گذاری را به آنها بپردازد اما دولت انگلیس مخالف این مسئله بود و می گفت طبق قرار داد ما مالک صنعت نفت و منابع نفت هستیم.»
این استاد دانشگاه تاکید کرد: «پیشنهاد دوم که به اسم پیشنهاد بانک جهانی معروف شده بود، پیشنهاد خیلی خوبی بود به خصوص وقتی که ماشرایط قبل از رد پیشنهاد را با پس از آن مقایسه می کنیم. چرا که پس از رد پیشنهاد آمریکا، نهایتا آنها نیز کاسه صبرشان لبریز شد و دیگر در این مسئله میانجیگری نکردند بلکه آرانم آرام به سمت انگلیس رفتند.»
وی با بیان شرایط پس از رد پیشنهاد آمریکا درباره نفت ایران گفت: «پس حرکت آمریکا به سمت انگلستان، آنها به آمریکاییگفتند ما که از اول گفته بودیم راه حلی وجود ندارد و ایران حاضر به توافق و یافتن فرمول مسالمت آمیز نیست پس باید دولت مصدق را سرنگون کرد و حالا شما عملا به آن مسئله مورد نظر ما رسیدید. درآن مقطع ما نه تنها آمریکا را از دست دادیم بلکه آنها از انگلستان طرفداری کردند و قطب مخالف را تشکیل دادند و پس از آن کودتای 28 مرداد صورت گرفت.»
صادق زیبا کلام نپذیرفتن پیسنهاد امریکا درآن مقطع را یک اشتباه دانست و اظهار کرد: «جالب این که پس از کودتای 28 مرداد نفت ایران دوباره 100 درصد زیر نظر انگلستان اداره شد. وقتی این مسئله را بررسی می کنیم می بینیم که اگر ما پیشنهاد حکمیت بانک جهانی را پذیرفته بودیم اصل ملی شدن نفت به رسمیت شناخته میشد و کودتا صورت نمی گرفت و در واقع سرنوشت عوض میشد.»
این استاد دانشگاه با مقایسه کردن "ملی شدن صنعت نفت" و پرونده هستهای تصریح کرد: «من در همایش نفت و سیاست خارجی مقایسه ای صورت دادم و عنوان کردم که در مسئله هستهای نیز بعضا پیشنهادهای خوبی به ما ارائه شد که اگر ما آنها را می پذیرفتیم فرش دشمنی را زیر پای آمریکایی ها بیرون کشیده بودیم و انها نمی توانستند به ما بگویند ایران چه سودایی در سر دارد و .. و اعتماد سازی صورت میگرفت و هزینه ای که ما پرداخت می کردیم خیلی کمتر می شد.»
وی ادامه داد: «در این موارد برخی اوقات فرمول هایی که به وجود می آید که می توانند منافع ملی را تا حدودی تامین نمایند اگر ما اورانیوم 5/3 درصد را بدهیم و در مقابل 20 درصد تحویل بگیریم اعتماد سازی صورت میگیرد و به علاوه اصول غنی سازی اورانیوم در ایران به رسمیت شناخته می شود.»
این تحلیلگر سیاسی در پاسخ به این پرسش که چگونه اصول غنی سازی شده به رسمیت شناخته میشد گفت: «در پیشنهادی که آقای البرادعی به ایران آورد قرار بود که ایران اورانیوم 5/3 درصد خود را بدهد و معادل آن اورانیوم 20 درصد را تحویل بگیرد نکته مهم این است که در آن پیشنهاد اصلا بحث توقف غنی سازی مطرح نشده بود و ما می توانستیم غنی سازی 5/3 درصد را ادامه دهیم و همچنان کار را پیش ببریم و نیاز اورانیوم 20 درصدی را هم آژانس تامین می کرد.»
زیبا کلام در پایان تاکید کرد: «این برای اولین بار بود که یک توافقی و اعتمادی بین ما و1+5 صورت میگرفت و به نظر من بیشترین نفع را برای ما داشت و متقابلا بیشترین زیان را آمریکایی ها میدیدند،در حال حاضر تمام بهانه آمریکا این است که ایران همکاری نمی کند و نیاتی دارد و انها از این طریق سعی می کنند که دنیا را از برنامه های ما بترسانند. اگر توافق مورد نظر بین ایران و 1+5 صورت می گرفت آمریکای ها نمی توانستند از سلاح ایران هراسی و ایجاد شک و شبهه استفاده نمایند و این مسئله خیلی به نفع مابود.»