فرارو- باز هم خصوصی سازی در فوتبال و باز هم استقلال پرسپولیس، ماجرایی که دوباره داغ و بحث برانگیز شده است. ظاهرا این بار موضوع جدی است و دولت تصمیم قطعی گرفته است که صد درصد سهام سرخابیها را واگذارد کند.
به گزارش فرارو، صحبت از فروش دو باشگاه استقلال و پرسپولیس سالهاست که مطرح میشود و هیچگاه رنگ واقعیت به خود نمیگیرد؛ با این حال مجددا این طرح روی میز قرار گرفته و هیات دولت روز ۲۵ آذر ماه واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی را تصویب کرد. همچنین مازیار ناظمی مسئول روابط عمومی وزرات ورزش اعلام کرده که قرار است ۱۰۰ درصد سهام دو باشگاه واگذار شود.
مجوز واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی برای اولین بار در سال ۸۴ به تصویب هیات وزیران رسید و به سازمان خصوصیسازی نیز ابلاغ شد. اما تاکنون پس از گذشت قریب به ۱۴ سال هنوز این اتفاق رخ نداده است.
پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال ۹۲ بحث واگذاری سرخابیها به شکل جدی پیگیری شد حتی در سال ۹۳ وزارت ورزش تا پای واگذاری این دو باشگاه هم پیش رفت، اما باز هم این واگذاری لغو شد.
حالا بازهم وزارت ورزش تصمیم گرفته است که این دو باشگاه را به بخش خصوصی واگذار کند. اما این واگذاری به این سادگیها هم نیست و مشکلات و مسائل ویژه خود را دارد.
مشکل اول؛ قیمت
یکی از مهمترین مسائل قیمت گذاری است. برای قیمت گذاری این باشگاه ها باید معیارهایی وجود داشته باشد. املاک و اموال، درآمد و بدهی باشگاه در تعیین نرخ نهایی اثر گذار است.
همینجاست که مشکلات شروع میشود. باشگاه استقلال کمپ مرحوم ناصر حجازی را دارد که ارزش ریالی آن مشخص و محفوظ است. اما سوال اینجا پیش میآید که اموال باشگاه پرسپولیس چیست و چه چیزی قرار است به بخشخصوصی واگذار شود؟!
هیچ یک از دو باشگاه ساختمانی که متعلق به آنهاست ندارند، ساختمانهای استقلال و پرسپولیس متعلق به فدراسیون است. از سوی دیگر نه زمین تمرینی و نه ورزشگاهی در کار است. املاک دیگر هم هیچ. در واقع به جز کمپ ناصر حجازی دیگر نه استقلال و نه پرسپولیس هیچ ملک و دارایی مختص به خود ندارند.
به این ترتیب خصوصی سازی سرخابیها در واقع فروش دو برند است. مبنای فروش برند هم درآمد زایی آن است. اینجا مشکل بغرنجتر هم میشود. این واضح و روشن است که این دو باشگاه صرفا با کمکهای دولتی سرپا بوده اند. هیچ یک از آنها مولد نیستند.
در دنیا سه منبع درآمد اصلی باشگاهها را حق پخش تلویزیونی، در آمد روز مسابقه (مثل بلیت فروشی و فروش خوردنی و آشامیدنی) و قراردادهای تجاری و اسپانسر تشکیل میدهند و معمولا حق پخش تلویزیونی مهمترین منبع درآمد است.
در ایران حق پخش تلویزیونی بدلیل حضور انحصاری صدا و سیما عملا منتفی است. پولی که صداو سیما برای پخش کل مسابقات پرداخت میکند بسیار کمتر از استانداردهای بین المللی است.
درآمد روز مسابقه هم بدلایل مختلف درآمد قابل توجهی نیست. فقط میماند قرار داد با اسپانسرها که آنهم هر چقدر چرب باشد جوابگوی هزینهها نیست.
اما باشگاهها هزینههای سنگینی دارند حقوق بازیکنان و مربیان، تدارکات و کادر اداری باشگاه و در کنار اینها بودجهای برای توسعه زیرساختها ضروری است. در ایران قراردادهای اسپانسری و دیگر درآمدهای باشگاه عموما جوابگوی هزینه نیست خصوصا هزینههای سنگین تیمهای پرطرفداری همچون استقلال و پرسپولیس.
در این شرایط سوال این است که باشگاه استقلال و پرسپولیس با مختصات مالی موجود که بدهی زیادی هم دارند به چه قیمتی باید به فروش برسند. شنیده میشود برای پرسپولیس رقم هزار میلیارد تومان پیشنهاد شده است، اگر این روایت درست باشد رقم بسیار گزافی است که باید فقط برای برند پرداخت شود. با این رقم سوال این است کدام خریدار حاضر است باشگاه پرسپولیس را بخرد؟
البته رییس سازمان خصوصی سازی کشور در این باره خوشبین است و معتقد است این بار با بارهای قبلی متفاوت است. پوری حسینی گفته است: "من برای قیمت عددی را نمیتوانم بگویم. هیات کارشناسی قیمتگذاری میکند و به هیات واگذاری میدهد. این هیات به موجب اختیارات قانونی هر قیمتی میتواند بگذارد. تصورم این است که این بار واگذاری استقلال و پرسپولیس با چهار سال قبل یک تفاوت ماهوی دارد. دقت کنید که چهار سال قبل برند به علاوه یک ورزشگاه میفروختیم، ولی الان داریم شرکت میفروشیم که بدهی، تعهدات و ذخایر نیز در آن هست. یعنی هر کس این دو باشگاه را بخرد مسوول بدهیهای احتمالی هم هست."
مشکل دوم؛ خریدار
مهمترین مسئله در بحث خریدار موضوع اهلیت است. سازمان خصوصی سازی باید تشخیص دهد که کدام خریدار شرایط لازم را برای مالکیت این دو باشگاه را دارد. اخیرا پوریحسینی رییس سازمان خصوصی سازی در این باره گفته است: «در حالی که تلاش برای واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس از سالهای قبل صورت گرفته، اما تمایل چندانی از سوی مسوولان برای این کار نبود. در این سالها چهار مزایده برای واگذاری این دو باشگاه برگزار شد که نتیجه مطلوبی نداشت.»
او افزود: «بحث اهلیت مبحث بسیار پیچیدهای است. اکثر فسادهایی که در مزایدهها به وجود میآید و تیشه به ریشه خصوصیسازی میزند، همین کلمه اهلیت است. البته ما در سازمان خصوصیسازی یک اهلیت عمومی برای همه مزایدهها داریم، ولی در مزایدههای سوم و چهارم، سه اهلیت جدید برای استقلال و پرسپولیس گذاشتیم که یکی از مواردش این بود که از نظر امنیتی تایید شود. تشخیص این سه مورد نیز بر عهده وزیر اقتصاد، وزیر ورزش و وزیر دادگستری سپرده شد.»
با این توضیحات به نظر میرسد در بحث خریدار نیز وضعیت بغرنج است. تجربه نشان داده است هر زمان بحث فروش پرسپولیس و استقلال مطرح میشود، نام یکسری گزینه های سنتی بهعنوان خریدار این دو باشگاه به میان میآید که هر کدام مشکلات خاص خودشان را دارند.
مثلا در گذشته نام ایران خودرو و سایپا در این باره مطرح بود حتی اعلام شد که کار واگذاری تمام هم شده است، اما نهایتا این انتقال صورت نگرفت. واضح است که انتقال خوبی هم نیست چرا که ایران خودرو و سایپا هر دو تجربه تیم داری در فوتبال دارند و نشان داده اند تیم داران خوبی نخواهند بود.
اخیرا هم دبیرکل اتاق تعاون ایران هم از علاقه این شرکت به در اختیارگیری پرسپولیس و استقلال سخن گفته که این موضوع هم مخالفانی داشته است. منتقدان میگویند که واگذاری سرخابیها به اتاق تعاون خصوصی سازی نیست و عملا جیب به جیب کردن استقلال و پرسپولیس است.
واگذاری به شخص هم همیشه چالش برانگیز است. تشخیص اینکه آن شخص بتواند این دو برند مشهور را اداره کند بسیار دشوار است. در گذشته نیز تجربیات موفقی در این زمینه وجود ندارد از جمله تجربه تیم داری حسین هدایتی از جمله آنهاست.
پروین و سعید شیرینی اخیرا با برانکو ایوانکویچ دیدار کردند
خریدار جنجالی پرسپولیس
در کنار این دو مشکل یک مسئله دیگری هم وجود دارد. در سالهای اخیر طیفی از پیشکسوتان پرسپولیس تمایل ویژهای برای خریداری این تیم از خود نشان داده اند. این گروه چهار سال پیش نیز با پیش انداختن حسین هدایتی میلیارد مشهور به دنبال خرید این باشگاه بودند. حالا همین گروه با تغییراتی و این بار ظاهرا بدون هدایتی به دنبال تصاحب باشگاه هستند. رهبر این دسته از پیشکسوتان پرسپولیس علی پروین است.
این گروه شرکتی به نام "پیشکسوتان کهن پرسپولیس" راه اندازی کرده اند که رییس هیئت مدیره آن علی پروین است. در کنار پروین، بیژن ذوالفقار نسب و حمید استیلی نیز از اعضای هیات مدیره هستند. اما در بین اعضای هیات مدیره این شرکت چند نفر دیگر هم حضور دارند که موضوع را کمی پیچیده میکند. سعید شیرینی معاون اجرایی و سرپرست پرسپولیس در زمان مدیریت رویانیان و محمد نبی دبیرکل سابق فدراسیون فوتبال از جمله این افراد هستند.
حضور نام سعید شرینی در این هیات مدیره احتمال انتصاب این شرکت به حسین هدایتی را افزایش میدهد. محمد نبی هم با وجود سوابق مدیریتی اش چهره خوشنامی در مدیریت فوتبال کشور نیست.
شاید همین موضوع باعث شده که محمد دادکان رییس پیشین فدراسیون فوتبال به تندی به این دسته از پیشکسوتان انتقاد میکند. او در گفت و گوی رادیویی اظهار کرد: «کدام پیشکسوت؟ همه را میشناسم. چند مدیر که چند نفر از خارج پشتشان است میگویند میخواهیم پرسپولیس را بخریم. شما برای پرسپولیس چه کار کردید؟ با تلاش دوستان و در زمان حضور من در فدراسیون فوتبال، برای استقلال، پرسپولیس و فدراسیون ساختمان خریدیم؛ اگر این ساختمانها نبود، الان کجا مینشستند؟ ۴۰ سال است میگویند میخواهیم باشگاه را بخریم و میگویند پرسپولیس را به ما بدهید. مگر آنها چه کار کردند؟ مگر باشگاه دستشان نبود؟»
او بهطور مشخص به علی پروین هم اشاره میکند؛ مردی که بهعنوان نفر اصلی شرکت پیشکسوتان کهن، بیش از همه مدعی خرید پرسپولیس است: «پروین برای همه ما قابل احترام است، اما هر سمت قضیه بروید، پروین در آن هست! کسانی که در باشگاه حضور داشتند و نمیتوانستند باشگاه را بچرخانند، حالا میخواهند پرسپولیس را بخرند. این مدیران جمع شدند و میگویند میخواهیم پرسپولیس را بخریم و میخواهند سر و صدا در جامعه به راه بیندازند. شما از پروین بپرسید چه کسی میخواهد باشگاه را بخرد. مدیران قبلی پرسپولیس را به این حال و روز انداختند.»
بهروز رهبری فرد نیز اخیرا در موضع گیری مشابه از گروهی که با عنوان پیشکسوتان به دنبال خرید پرسپولیس هستند انتقاد کرده است.
سرنوشت مبهم خصوصی سازی در ایران
اما در کنار این مسائل یک موضوع مهم دیگر هم وجود دارد. این موضوع به سرنوشت خصوصی سازی شرکتها در ایران باز میگردد. در سالهای اخیر بسیاری از شرکتهای دولتی واگذار شده یا در بحران به سر برده اند و یا ورشکست شده اند. آخرین مورد آن نیشکر هفت تپه و فولاد خوزستان است.
خصوصیسازی در واقع به معنی واگذاری مالکیت نهادهای دولتی به بخش خصوصی با هدف کاهش مسئولیتها و کم کردن هزینههای دولت است. اما در واقع در ایران خصوصی سازی باعث شده شرکتها یا به محاق بروند و یا باری بر روی دست دولت بگذارند.
خصوصی سازی در ایران به گونهای بوده که نوع سومی از بخش خصوصی با عنوان بخش خصولتی ظهور کرده است. بخشی خصوصی نیست، اما قواعد دولت را نیز نمیپذیرد.
این وضعیت کلی خصوصی سازی در ایران باعث شده نگرانی درباره خصوصی سازی پرسپولیس و استقلال نیز تشدید شود. دو تیمی که سرمایههای بی نظیر فوتبال ایران هستند ممکن است با این روش همچون بسیاری دیگراز شرکتها به مسیر ورشکستگی و نابودی بیافتند یا اینکه تبدیل به باشگاه های خصولتی شوند.