فرارو- چند ساعت بعد اینکه خبر گرانی گوجهفرنگی منتشر شد و بمب شایعهها درباره قحطی ربگوجه در شبکههای اجتماعی ترکید، وارد سوپرمارکت شیک سر کوچهمان شدم. یک نفر از متصدیان سوپرمارکت لاین مخصوص کنسروها را بسته بود و با یک ماژیک مشکی روی قیمت قوطیها خط میکشید. جلوی صندوق به مردم میگفتند گران شده و فعلا فروش ندارند. یک نفر با لبخندی روی لب مدام آه میکشید و میگفت: گران شده. با این حال مشتریهای آشنا و قدیمی میتوانستند ۱۵ هزار تومان بدهند و یک قوطی رب گوجهفرنگی بخرند.
اوضاع در فروشگاههای مجازی حالت پیچیدهتری به خود گرفته بود. یک فروشگاه معروف هوشمندانه تبلیغات اینترنتی خودش را مطابق روز و باب سلیقه مردم سفارش داده بود. در متن آگهی نوشته بودند: «رب گوجهفرنگی را با قیمت قبل گرانی بخرید». وسوسه کننده نیست؟ وقتی وارد سایت میشدید، میتوانستید عکس قوطیهای رب گوجه ۸۰۰ گرمی را ببینید با قیمت ۵۰ هزار تومان (به همین سوی چراغ قسم)، اما روی این رقم خط کشیده بودند و با کلی منت آنها را حدود ۲۵ هزار تومان میفروختند.
این درحالی بود که هنوز خبر به بقالیهای باصفای قدیمی، از همانهایی که یک پیرمرد خندهروی دوستداشتنی به تنهایی ادارهشان میکند، نرسیده و قوطیهای رب با همان قیمت قبلی عرضه میشدند؛ چیزی بین پنج تا هشت هزار تومان! اینها آخرین قوطی ربهایگوجه فرنگی بودند که از گزند خبرها و شایعهها در امان باقی ماندند و به خانه مردم رفتند.
حالا که آبها از آسیاب افتاده و برخلاف انتظارمان دیدیم قحطی رب نیامده، فکر میکنید در نهایت چه کسی عامل گرانی این محصول بود؟
توضیح ماجرا ساده است. لابد خودتان بهتر میدانید که هر تولیدکنندهای باید فرآیند تغییرات قیمت محصولات خود را به شکل رسمی پشت سر بگذارد. این مراحل شامل پیشنهاد قیمت جدید و ارائه اسناد و مدارکی است تا نشان دهد چرا و به چه دلیل افزایش قیمت رخ میدهد. مقامات نظارتی هم وظیفه دارند شواهد و مستندات را بررسی کنند و نظر نهایی را بدهند. در این مرحله یک چانهزنی صنفی رخ میدهد و در نهایت یکی از دو طرف حرف خود را به کرسی مینشاند. حالا بیایید خودمان را به جای یک تولیدکننده بگذاریم که میداند شواهد و مدارکش «احتمالا» مورد پذیرش قرار نمیگیرد یا تنها با بخشی از آن موافقت میکنند. به نظر شما چطور میتوان بدون پشت سر گذاشتن مرحله چانهزنی، مسئولان را وادار به پذیرش سریعتر خواستهمان بکنیم؟
راه ساده این است که یک شایعه درباره گرانی یا قحطی کالای مورد نظر به راه بیفتد، بعد مردم به سمت فروشگاهها هجوم ببرند و تمام اجناس قدیمی را جارو کنند. وقتی در چشم برهمزدنی قفسهها خالی شد، این طور به نظر میآید که کمبود و قحطی پیش آمده و در نتیجه جو روانی ناشی از این مسئله، مسئولان نظارتی را مجبور میکند از موضع خود کوتاه بیایند و هر چه زودتر با درخواست افزایش قیمت تولیدکننده موافقت کنند. باور کنید به همین راحتی من و شما در چند وقت اخیر چیزهایی مثل رب گوجه، پوشک بچه، روغن، دستمال کاغذی و شویندهها را گران کردهایم و متاسفانه این داستان هنوز ادامه دارد.