
هپکو، کارخانهاي که روزي نگين توليد و مونتاژ ماشينآلات صنعتي خاورميانه بود، امروز با خبر تلاش براي خودکشي کارگرش و تجمع کارگران ديگرش در مسير راهآهن شمال-جنوب به رسانهها بازگشته است. اين شرکت که در جريان خصوصيسازيها واگذار شده، چند سالی است با مشکلاتی جدي دستوپنجه نرم ميکند.
هپکو، کارخانهاي که روزي نگين توليد و مونتاژ ماشينآلات صنعتي خاورميانه بود، امروز با خبر تلاش براي خودکشي کارگرش و تجمع کارگران ديگرش در مسير راهآهن شمال-جنوب به رسانهها بازگشته است. اين شرکت که در جريان خصوصيسازيها واگذار شده، چند سالی است با مشکلاتی جدي دستوپنجه نرم ميکند.
به گزارش شرق، در اين بين، زمزمههايي مبني بر تلاش براي بهنابوديکشاندن هپکو شنيده ميشود؛ تلاشهايي که هدفش تعطيلي کارخانه و فروش زمينها و دستگاههايي است که بسيار ارزشمندند. در اين شرايط، کارگران هپکو روز گذشته در مسير راهآهن شمال- جنوب تجمع و براي ساعاتي اين مسير را مسدود کردند؛ تجمعي که در نهايت با تصميم خود کارگران به پايان رسيد.
خصوصيسازي بلاي جان هپکو
ابوالفضل پوروفايي، رئيس کانون شوراهاي اسلامي کار استان مرکزي و نايبرئيس کانون عالي شوراهاي اسلامي کار کشور، دراينباره ميگويد: روز دوشنبه کارگران شرکت هپکو براي ساعاتي در نزديکي پل شهيد بختياري روي مسير راهآهن شمال- جنوب تجمع کردند. اعتراض عمده اين کارگران هم معوقات مزدي و فعاليتنکردن شرکت هپکو بود. طبيعي است که کارگري که بدهکار باشد، خرج خانهاش را نداشته باشد، اجارهخانهاش عقب افتاده باشد و به سوپرمارکت و نانوايي و بانک بدهکار باشد، بالاخره چنين تصميماتي ميگيرد. اين تجمع کاملا آرام برگزار شد و کارگران بعد از ساعتي محل را ترک کردند.
اميدوارم مسئولان اين اتفاقات را جدي بگيرند و پيش از آنکه اتفاق بدي بيفتد، فکري به حال وضعيت کارگران بکنند. شرايط کارگران اسفبار است و شرايط کارگران هپکو اسفبارتر. کاري وجود ندارد و سفارشي انجام نميشود و چند ماه حقوق عقبافتاده نتيجهاش ميشود همين عصبانيت کارگران. زماني اين شرکت دو هزار نيروي کار داشت و امروز 700نفر نيرو دارد که عملا کاري براي انجامدادن ندارند و اگر اين شرايط ادامه پيدا کند، اوضاع بدتر نیز ميشود.
به همين دليل است که فکر ميکنم بدون عزمي جدي در پايتخت، امکان نجات هپکو وجود ندارد و کار از برگزاري و چارهانديشي در جلسات استاني گذشته است. تا به حال تنها راهکار اين بوده که به شرکت وام بدهند که تنها مُسکن است و شرکت را بدهکارتر ميکند و بعد از گذشت مدتي، بحران شديدتر برميگردد. پوروفايي درباره مشکلات هپکو ميگويد: متأسفانه هنوز وضعيت مديريتي اين شرکت مشخص نيست.
اکثر واحدهاي توليدي که در جريان خصوصيسازي واگذار شدند، امروز دچار مشکل هستند و واحدهايي که هم نيروي کار متخصص و باتجربه و هم دستگاههاي توليد دارند، به اين حالوروز افتادهاند. حل مشکل مديريتي اين شرکتها و خارجکردن آنها از بلاتکليفي راه چاره است، نه پرداخت وامهايي که خودشان مشکلزا هستند. کساني که به هپکو آمدند، نه اهليت و نه سابقهاي در اين کار داشتند و چشمشان به زمينها، اموال و داراييهاي شرکت بود. همين امروز مديراني هستند که دنبال فروش املاک هپکو در تهران و جنوب هستند و بهانه آنها نیز پرداخت حقوق است؛ درحاليکه اين شرکت بيشتر از هرچيزي کار و سفارش ميخواهد تا بتواند روي پاي خودش بايستد.
کاري که نيست
رضا، از کارگران کارخانه هپکو که در تجمع روز گذشته حضور داشته است، دراينباره ميگويد: ما جمع شديم که بگوييم نگرانيم. بگوييم بدهکاريم. بگوييم بدبخت شدهايم. ما دوست نداريم براي کسي مزاحمت ايجاد کنيم، نميخواستيم کسي را آزار بدهيم. ما فقط ميخواهيم صدايمان را بشنويد. ما نميخواهيم مثل شرکت آونگان بشويم. اين خصوصيسازي شرکت ما را بيچاره کرد. هپکو شرکت تک خاورميانه بود که زماني، در سال دوهزارو 400دستگاه ماشينآلات توليد ميکرد. پارسال هشت دستگاه توليد کرديم، دو سال قبل 14 دستگاه. تعداد کارگرانمان نصف شده است.
مديران فعلي هم دارند وقت ميخرند که همين تعداد هم در اين سالها بازنشست بشوند و هپکو برود پي کارش. چشمشان به اين 115 هکتار زمين هپکو در بهترين نقطه شهر اراک و اين همه دستگاه است که بعضيهايش نمونهاي در خاورميانه ندارد. هر بار که ما تجمع ميکنيم ميگويند به شرکت وام ميدهيم. وام به چه درد شرکت ميخورد جز اينکه بدهکارترش ميکند؟ 190 ميليارد تومان از بانک تجارت وام گرفتهاند، امروز با جريمه و ديرکردش به 500 ميليارد تومان رسيده است. شرکتي که زماني دو شيفت کار ميکرد، امروز پنج درصد خط توليدش هم فعال نيست.
بياييد ببينيد ما چهکار ميکنيم. از هر 10 نفر دو نفر مشغول کار هستند که واقعا هم اسمش کار نيست. براي انجام پروژههايي است که اصلا کار هپکو نيست. تيرآهن چند تُني را مياندازيم توي دستگاهي که کارش ظریفکاری است فقط براي اينکه چهار تا سوراخ رويش درست کنيم. دستگاهي که ميلياردها تومان ارزش دارد براي همچين کاري خراب ميشود که نه تخصص ماست نه سودآوري دارد.
او اضافه ميکند: غلتک و گريدري که هپکو توليد ميکند، چه از نظر کيفيت و چه از نظر توان کاري، در خاورميانه رقيب ندارد، اما همين را هم نميتوانيم توليد کنيم. يا سفارش نيست يا اگر هم هست مواد اوليهاش را نداريم. قطعهبهقطعه بايد بيفتيم دنبال تکميل يک سفارش و تازه اگر دستگاهي هم حين کار خراب شد، پولي براي تعميرش وجود ندارد. زماني اينجا کاميونها صف ميکشيدند تا توليدات ما را ببرند، اما امروز عملا بيکار شدهايم. شرکتهاي راهسازي و عمران و معادن دولتي از خارج دستگاه تهيه ميکنند. دولت قول داده بود سه هزار دستگاه به هپکو سفارش بدهد، اما فقط حرفش شد و رفت و فراموش شد.
شرکت و کارگر، هر 2بدهکار
اين کارگر هپکو درباره معوقات دستمزد کارگران شرکت ميگويد: حقوق بهمنماه را همين چند وقت پيش گرفتيم. همان حقوق بهمن را هم بعضيها نگرفتند. بعضي از کارگران ما از سال 95 طلبکارند. سنوات بازنشستگان پرداخت نميشود و آنها ميروند از دادگاه رأي به توقيف اموال ميگيرند و ميآيند وسايل شرکت را ميبرند. بانکها هم همين کار را ميکنند. وقتي اين وضعيت شرکت باشد، وضعيت کارگرانش هم ديگر معلوم است.
ما که حقوق نگيريم وام خودمان هم ميماند. يکي از همکاران ما يک ماشين پرايد خريده بود تا بعدازظهرها برود مسافرکشي، بانک بهخاطر قسطهاي عقبافتادهاش آمد از پارکينگ شرکت ماشينش را برد. همکارمان وسط سالن توي سر خودش ميزد و ميگفت به دادم برسيد، اما ما پولي نداشتيم که ماشينش را نجات بدهيم. فشاري را که اين مصيبتها به آدم ميآورد، ميتوانيد تصور کنيد؟ بالاخره يک جا کارگر از کارخانه بيرون ميآيد و بعد همهچيز سرش شکسته ميشود و ميگويند تقصير کارگران بود که اين کار را کردند و آن کار را کردند.
روايت تجمع
اين کارگر درباره تجمع کارگران هپکو و مسدودکردن راهآهن شمال-جنوب ميگويد: صبح کسي وارد شرکت نشد و رفتيم کنار پل شهيد بختياري. نه قصدمان آزار و اذيت کسي بود و نه کار غيرقانوني کرديم. جمع شديم و گفتيم اين درد ماست. سازمان خصوصيسازي چرا شرکت را به کسي سپرده که اصلا اينکاره نيست؟ يعني نميدانستند نتيجه اين کارهايشان چيست؟ يا دولت نميخواهد مشکل ما را حل کند يا نميتواند حل کند، اما فقط وعده و قول ميدهند.
روز تجمع هم آقاي آوايي، رئيس اداره کار استان آمد و گفت تجمع نکنيد، ما به خواستههايتان رسيدگي ميکنيم، اما هم ما میدانیم هم او ميداند که حل مشکل اين شرکت به دست او نيست. شرکتي به اين عظمت را رها کردهاند. اين شرکت يتيم شده و هيچکس به فکرش نيست.