گفتوگوی «شهروند» با قاضیاي که در طول یک سال ٣٠٠ زندانی را آزاد کرده است.
١٥سالی میشود که فعالیتهایش را آغاز کرده است. قاضی واحد صلح و سازش دادگستری گنبد است و زندانیان زیادی در طول سالهای کاریاش، با فعالیتهای او، طعم آزادی را چشیدهاند. او معتقد است كه زندگی آزادانه بعضی از زندانیان در جامعه میتواند نتیجه مثبتتری نسبت به گذراندن دوره حبس در زندان داشته باشد. بعضیها تنها به خاطر بدهی دو یا سهمیلیون تومانی و بعضیها هم به خاطر جرمهای سنگینتری مانند قتل، در دوران حبس خود، در حالی که هیچ امیدی نداشتند، با کمک این قاضی خیّر توانستند زندگی آزادانه خود را بیرون از زندان آغاز کنند. محمد شهرکی، قاضی واحد صلح و سازش دادگستری گنبد کاووس در طول سالهای فعالیتش از ٢٠٠پروندهای که در ماه به شعبه او ارجاع میشود، ١٠٠ تا ١٥٠پرونده را با سازش مختومه میکند. او در طول یک سالی که گذشت، ٣٠٠ زندانی را آزاد کرده و در حال حاضر هم بر روی پرونده ١١٠ زندانی دیگر کار میکند تا آنها را نیز به صلح برساند. این قاضی در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» ماجرای فعالیتهایش را تشریح میکند.
از چه سالی فعالیت خود را آغاز کردید؟
از سال ٨٢ زمانی که شورای حل اختلاف دایر شد، من هم مشغول به کار شدم و فعالیتهایم را در زمینه حل و به سرانجام رساندن پرونده زندانیان آغاز کردم. درواقع تا پیش از آن مشخص نبود که چه زندانیانی با چه جرمهایی داشتیم و زندانیشدنشان تا چه اندازه میتواند نتیجه منفی در زندگی فردی و اجتماعی آنها بگذارد. بعد از دایرشدن شورای حل اختلاف بود که با زندانیان زیادی آشنا شدم که آزادیشان به نفع خانواده و جامعه بود. از همانجا تصمیم به انجام این فعالیتها گرفتم.
تا به حال چند زندانی را آزاد کردهاید؟
آمار دقیقی ندارم ولی فکر میکنم در حدود ٥٠٠ زندانی با کمک خدا آزاد شدهاند. در طول این یک سالی که گذشت ٣٠٠ زندانی آزاده شدهاند، پیگیر پرونده ١١٠ نفر هم هستیم تا آنها را نیز با کمک خدا آزاد کنیم. در کل از هر ٢٠٠ پروندهای که در ماه وارد شعبه ما میشود، حدود ٦٠ تا ٧٠درصد آنها به سازش و آزادی زندانی ختم میشود.
معمولا چه زندانیانی را آزاد میکنید؟
بیشترین پروندههایی که به صلح و سازش منجر شده، مربوط به پروندههای زندانیان مالی و قتل بوده است. کسانی که به خاطر پول و بدهکاری و یا جرمهای غیرعمد که به پول نیاز دارند تا به آزادی منجر شود و یا کسانی که به خاطر یک اشتباه دست به قتل زدهاند و از کار خود بشدت پشیمان هستند. ما سعی میکنیم برای این افراد تاجایی که امکان دارد، تلاش کنیم تا از زندان آزاد شوند.
روند کارتان چطور است؟
در مورد پروندههای قتل معمولا جلسات صلح و سازش برگزار میکنیم و تا جایی که امکان دارد، سعی و تلاشمان را برای گرفتن رضایت میکنیم. اگر ماجرا با پول ختم به خیر شود، قسمتی از هزینه را پرداخت میکنیم و یا افراد را به بانکهایی که با ما همکاری دارند، معرفی میکنیم تا وام بگیرند. در مورد زندانیان مالی نیز همین کارها را انجام میدهیم. با طرفین پرونده صحبت و آنها را به مبلغی کمتر از آنچه طلب دارند، راضی میکنم؛ بهعنوان مثال فردی ١٢٠میلیون طلب داشت و پس از صحبتهایی که با او داشتم، به مبلغ ٦٠میلیون تومان هم راضی شد، درواقع نیمی از حق خودش را بخشید و گذشت کرد. مبلغ باقیمانده را هم از راههای مختلف مثل پرداخت پول و یا تهیه وام، برای زندانی تهیه کردیم تا او هر چه زودتر از زندان آزاد شود.
از تاثیرات مثبت انجام چنین کارهایی بگویید؟
به نظر من کسی که به خاطر یک جرم در زندان است، تنها خودش عذاب نمیکشد بلکه خانواده او نیز مثل خودش حبس میکشند و دچار مشکل میشوند و همین مشکلات میتواند حتی به جامعه نیز آسیب برساند. برای همین چه بهتر که اگر کمکی از دستمان برای آزادی این زندانیان برمیآید، انجام دهیم تا آنها نیز بتوانند خانواده و جامعه خود را نجات دهند. تا الان نیز از آزادی هر کدام از زندانیها نتیجه مثبتی گرفتیم و طبق بررسیهایمان آنها زندگی سالمی را در پیش گرفتهاند حتی کسانی که به جرم قتل در زندان بودند و با صلح و سازش آزاد شدند. برای همین به اعتقاد من کمک برای آزادی زندانیان میتواند کمک به یک خانواده و پس از آن کمک به جامعه نیز محسوب شود؛ البته این بستگی به جرم و شدت پشیمانی و رفتار زندانی نیز دارد؛ چراکه ممکن است فردی تنها به خاطر بیاطلاعی از قوانین دست به یک جرم زده باشد، مانند مشکلات ملکی و زمین و تصرف؛ ما همه اینها را بررسی میکنیم و پس از آن نسبت به آزادی آنها اقدام میکنیم.
در مورد پروندههای قتل چطور؟
همانطور که گفتم در مورد پروندههای قتل نیز معمولا نتیجههای مثبتی گرفتهایم؛ بهعنوان مثال زندانی تنها به خاطر یک لحظه عصبانیت دست به جنایت زده و پس از آن در طول سالهایی که در زندان بوده، از کرده خود پشیمان شده است. من جلسات صلح و سازش را برگزار میکنم و اگر برای آزادی و گرفتن رضایت به پول نیاز بود، آن را هر طور شده تهیه میکنم. خانوادههایی هم که در پروندههای قتل از خون عزیزشان گذشته و قاتل را ببخشیدهاند، درواقع از حق خود گذشت کردهاند و کارشان برای ما قابل تحسین است. در این راه نیز علاوه بر خانوادههای اولیای دم، مسئولان دیگر هم در دستگاه قضائی از رئیس دادگستری گرفته تا بقیه مسئولان کمک و همکاریهای زیادی کردهاند تا آمار مربوط به صلح و سازش در پرونده زندانیان بیشتر شود.
پروندهای هم داشتید که پس از صلح و سازش در ذهنتان ماندگار شود؟
معمولا هر بار که با هر طریقی یک زندانی آزاد میشود، من حس خوبی دارم و بیشتر آنها در ذهنم ماندگار میشود؛ اما پروندهای بود که مربوط به ٩ سال پیش است. هنوز هم نتوانستهام آن را فراموش کنم. یکبار به زندان رفتم تا از آنجا بازدید کنم. در آنجا جوانی را دیدم که سر به زیر انداخته و در کنار نمازخانه قرآن میخواند. توجهم به او جلب شد و از بقیه جرمش را پرسیدم. گفتند یک نفر را کشته و بهزودی حکم اعدامش هم اجرا میشود. بلافاصله به سراغش رفتم و با او صحبت کردم. از حرفهایش مشخص بود که جوان سادهای است و به خدا ایمان قلبی دارد. او بشدت از کار اشتباهش پشیمان بود و میگفت در یک درگیری برای لحظهای عصبانی شده و دست به چنین کاری زده است. برای همین دلم برایش سوخت و تصمیم گرفتم به او کمک کنم. پیگیر پروندهاش شدم و در کمال تعجب گفتند این پرونده ١٦ اولیای دم دارد. اولیای دمی که هر کدام در یک شهر زندگی میکردند. وقتی به مسئولان گفتم، میخواهم این پرونده را به صلح برسانم، خیلی تعجب کردند و گفتند که نمیتوانی این کار را انجام بدهی؛ اما من توکل به خدا کردم و با تهیه ١٦ صورتجلسه به آدرس تکتک اولیای دمها رفتم. حتی آنهایی که در شهرهای مختلف زندگی میکردند. با صحبتها و جلساتی که برگزار کردم درنهایت توانستم از هر ١٦ نفرشان رضایت بگیرم. وقتی برگههای رضایت را به مسئولان نشان دادم، بشدت تعجب کردند. آن جوان به زندگی برگشت و آزاد شد. من هم هرگز او را فراموش نخواهم کرد و میدانم بعد از آزادی نیز زندگی سالمی را آغاز کرده و سعی میکند هیچگاه اشتباه نکند.